بِهْروز☀️
پیشدرآمد ِ #قصه_شب 📻 میدونستید خوانندهی وزین و محبوب جناب #علیرضا_قربانی ِ عزیز ، پسردایی ِ استا
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_شب 📻
#یکی_بود_یکی_نبود ...
یکی اینجوری بود، یکی اونجوری بود☝️
باهم فرق داشتیم و داریم اما... یه روزی رسید که سارا خسته شد ازین که کسایی ادعای آزادی دارن اما "حرمت" ِ نظر ِ مخالف رو نگه نمیدارن!
#شب_جمعه ای خدا رحمتکنه همه رفتگان رو ...ولی بیش از پیش، رحمت بر اون مادران ِ نازنینی که بچههاشون رو "حرمت نگهدار" بار میارن!🤌
بگذریم و برگردیم به قصه...
اسفند۸۲ اولین انتخاباتی بود که سارا میتونست رأی بده ، ااااما رأی نداد! چون میخواست اولین مهری که تو شناسنامهش میخوره، اولین انتخابِ باباش باشه!
معروف بود "بابایِ سارا و سارایِ بابا"
بابا عشقش سارا بود و سارا قربونِ ریشای باباشم میرفت!چه برسه قربون تفکراتش!🙃
باباش درهرحالتی طرفدار مرحوم هاشمی رفسنجانی بود... بهش میگفت "اکبرشاه!"
میگفت خودشه و همینی که هست...
صادقه!
فیلمبازی نمیکنه... از اول پولدار بوده و با بزرگان بوده و ... از پولشم برای انقلاب خرج کرده و الانم اگر زندگی آنچنانی داره پولای خودشه و از سفرهی انقلاب چیزی برنداشته ...
.
سارای #رأی_اولی ِ ۲۲سالِ پیش ، که به مجلس هفتم رای نداد و موند تا خرداد۸۴ برسه، امشب هم خوابش نمیبره...
وقتی دور دوم، دکتر احمدینژاد، با اختلاف قابل توجهی، رای آورد... انداختن تو دهان مردم عامه/مردم کوچهبازار و همون افراد خاااصِ همیشگیِ فضایسیاسیِ سیاستزده ی ما ، گفتن #تقلب شده...
فائزههاشمی تو مستندِ تبلیغاتی پدرش گفته بود که "باز میخوان حرمت بابا رو بشکنن" ...
و از همون موقع، برای سارا ، ماجرای "حرمت"، پررنگتر شد ...
#ادامه_دارد
@BehrouzTeam 🌤