❗️❗️فهم شصتپاره واِرباً اِربایی از دین
🔷هر حقیقت یکپارچه و توحیدی را اگر تکه تکه کردیم و به بهانه تخصص گرایی هر تکه اش را به دست کسی دادیم آن حقیقت را از کار انداختهایم. فطرت و عقل انسان زین پس آن را رها میسازد و مشتی ظاهر بین و مرتجع دل در گرو آن خواهند نهاد. درست، مانند این است که گلی را پر پر کنیم و هر گلبرگی را به دست کسی بدهیم. این دیگر گل نخواهد بود. البته حتی در این مثال قدری از گُلیّتِ آن باقی است. اما قرآن کریم یک حقیقت زنده است که اگر تکه تکه شود جان آن را گرفتهایم. بدفهمی ناشی از پاره پاره کردن قرآن و استنباط تقطیعی به جنایت معرفتی و حقائقیِ بزرگی در حق این بزرگترین حقیقت عالم میرسد.
قرآن شسصتپاره برای تسهیل انجام یک ختم شاید! بسختی قابل فهم باشد اما تقطیع اجتهادی هر آیه به تباه شدن و تضییع قرآن خواهد انجامید و عملا معرفتی از دین به دست میدهد که نسبت آن به خدا افتراآمیز خواهد بود.
🔷 روح حاکم بر علوم مسلمانان و بویژه فقه اسلامی در تمام مذاهب بگونهای است که این شصتپارگی دین را برای من تداعی میکند. سخنی که سالهای سال است که آن را چونان صلیبی گران و کمر شکن و گاهی مانند چوبه داری بر دوش میکشم . اما وقتی ظرفیتم تمام میشود و جان به لب میشوم دیگر قادر به پنهان کردن آن نیستم. خود را به باد ناسزا میگیرم و از سکوت خیانتبار شاکی خودم در محضر خدا میشوم که ای بیچاره! مگر پاره پاره کردن دین خدا وجان قرآن را گرفتن مصیبتی کوچکتر از اربا اربا کردن بدن مطهر امام حسین است که آنجا در ضجه و گریه و اینجا مهر عافیت طلبی بر لب و بی تفاوت؟ مگر تقطیع اعضای دین کم تبعاتتر از تقطیع اعضای پیکر اولیای الهی است؟!
🔷برای نمونه،باید پرسید که چرا مبنای حیاتیِ "معاشرت و امساک به معروف" و "تسریح و تطلیق به احسان" و صدها نکته بنیادین اخلاقی دیگر در منظومه فقهِ ارتباطات زن و شوهر تقریبا هیچ جایگاهی در احکام فقه ندارد؟ مگر با بریدن پای اخلاق از فقه، فقه میتواند مصداق "فقه اقوم" و "فقه با استقامت" باشد؟
🔷از امتیازات ادبیات قرآن این است که هر موضوعی که در باره خانواده و از جمله مناسبات زن و شوهر در آن آمده در شبکه یکپارچه و در هم تنیدهای از آیات کلامی، اخلاقی وقانونی، در سطح اجتماعی و با روشی بسیار عقلی، علمی و کارآمد در تحقق اهداف وغایات بنیادین،در با شکوهترین قالبهای بیانی آمده است.
🔷حالا ما با این شاهکار الهی که در هر نظم و نظام و منظومهاش با شکوهترین صور اسمای جلال و جمال پروردگار در کنار هم، شگرفترین و جذابترین شبکههای بیانی را پدید آورده است چه کردهایم؟
🔷نگاهی به کتابهای فقهی در این ابواب نشان دهنده آن است که این دستگاه و سیستم وجودی را تکه تکه و تجزیه کردیم. گفتیم این "عاشروهن بالمعروف" و "سرحوهن بإحسان" و امثال آنها از جمله "اخلاقیّات و مستحبّات" است و ورود به آنها در حوزه کار فقیه نیست. نیز صدر و ذیل آیات هم مباحث کلامی و اعتقادات است. آنها هم جزء آیات الآحکام به شمار نمیروند.
🔷همین روش را در باره تمام فقه انجام دادیم. نماز را دو قسم کردیم، صحیحه و مقبوله. آنگاه آشکارا گفتیم فقه کاری به مقبوله ندارد و صرفا شروط ظاهری نماز در قلمروی فقه است. در واقع، فقه، متکفل ظاهر نماز وظاهر همه دین شد و علمای اخلاق متولی حقیقت نماز و دیگر بخشهای دین!
🔷در حالی که اصولا سه لایه کلام، اخلاق و فقه و قانون قابل تفکیک نیستند و این تزامن و بادهم بودگی آنهاست که عامل زندگی وحیات قرآن و دین و بلکه سبب اصلی کارآیی وکارآمدگی ونفع آن برای سعادت آدمیان است.
🔷 اگر "معاشرتِ معروفی" و "طلاق و تسریح احسانی" خانواده برود، آن خانه دیگر "بیت" و اهل آن، "اهلِ بیت" نخواهد بود. معاشرت و تطلیق قرآنی بخش بنیادین سیستم "فصل و وصل" این نظام است. بدون این "معروف" و "احسان" در معاشرت و مُتارِکت، هیچ امنیتی نخواهد ماند بلکه هیچ جامعه و تمدنی دوام نخواهد داشت.
🔷همین پاره پاره کردن قرآن در تمام علوم اسلامی وانسانی ما، دیده میشود. بویژه، رفتار اخلاقی در ما بکلی در محاق سیاست و اقتدار محو شده است. نظام حکمرانی هم اگر زاییده فهم اِربًا اِربایِ ما از قرآن و سنت شد، چنین نظامی دیگر کارایی وعقلانیت دینی نخواهد داشت.
🔷 در نتیجه، دین یک حقیقت واحدِ به هم پیوسته کلامی -اخلاقی -قانونی است. زمانی دین کار میکند که آنها با هم باشند و بر هم تکیه کنند و در تک تک گزارههای اصلی دین، حضور داشته باشند.
🔷اینطور نیست که بخشی از قرآن، آیات اخلاقی و بخشی، آیات فقهی و بخشی آیات کلامی باشد. کلام و فقه واخلاق مقومات و مؤلفههای تمام احکام دینی است.
#جهاد_تبیین #فهم_اربا_اربایی_از_دین
#تقطیع_دین #محمد_علی_میرزایی
#اخلاق_واجب #قرآن_شصت_پاره
🆔@mohamad_ali_mirzaaei
🌐https://t.me/mohamad_ali_mirzaaei
🔷تناسب دعوت و ترویج دین با تحقق و اجرای دین
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شاید کمتر به این امر اندیشیدهایم که اختلال در توازن وتناسب میان تمجید وتعریف از دین و دینداری و ترویج و تبلیغ آن با تحقق بخشی و تطبیق عملی آن در ساحتهای عینی زندگی چه فاجعهای درست میکند و چه گرفتاریهای بزرگی بر علیه خود دین در جامعه پدید می آورد!
گاهی باید برخی از واقعیتهای بسیار رنجآور و تلخ را به زبان آورد. نپرداختن به آنها ممکن است کشنده و ویران گر باشد. موضوع این پست از همین نوع واقعیات تلخ و خطرناک است.
🔸اگر هیچ کس از دین چیزی بر زبان نیاورد ولی در حد وسع به آن عمل شود، ثمرات به مراتب افزونتری در گرایش به دین در جامعه ایجاد خواهد شد تا اینکه جامعه را از دین گویی پر کنیم اما در عمل خبری جدی و ملموس از دین یا بهتر بگوییم از #تدیّن در خانواده، مدرسه، خیابان، بازار، دانشگاه و حکومت نباشد.
🔷در طول تاریخ، چیزی که عامل اصلی گرایش عمیق به دین بوده، #سیره و #سنت_عملی اولیای الهی و پاکسیرتانی بوده که دین را بدون هیاهو و منابر زیاد در شعاع و محیط زیست خود، تحقق بخشیدند.
🔸ترویج و #تبلیغ_دین وقتی مفید است که چاشنی عمل و #مُبیّن آن باشد. در قرآن کریم، رسالت اصلی پیامبر ابدا سخنرانی و خطبه و منبر نبوده است. بلکه #به_ظهور_رساندن دین و به تعبیر قرآن، #تبیین_قرآن بوده است.
#لتبیّن_للناس_مانُزّل_اليهم به معنای شرح وتفسیر نیست. پیامبر اکرم، دین را پیاده میکرد و در زندگی خود جاری میساخت. این کار او #سنت وسیره است.
♦️امروز، از سر و روی حکومت ما ترویج وتبلیغ دین میبارد. تمام رسانهها، سطح شهر، مدارس و دانشگاه، رادیوها و تلوزیونها و محافل تمام مقامات عالی و دانی همه و همه لبریز از مناسبت و جلسه و بروشور دینی است، اما هر روز شاهد به حاشیه رفتن بیشتر دین هستیم. عجیب است با این حال هنوز راه را اشتباه میرویم و فکر میکنیم لابد علت این دینگریزی این است که به اندازه کافی ترویج و تبلیغ نمیکنیم!
🔷بزرگترین و کارآمدترینترین روش جذب مردم به دین این است که مردم #دین_محقَّق و مُجَسَّم را با چشم ببینند.
🔸از در و دیوار شعار و دعوت و تبلیغ دین ببارد اما خبر چندانی از تحقق آن نباشد این دقیقا نشان از ظهور قدرتمند پدیده #نفاق و #ریا و #ارتزاق_با_دین است و بر خلاف انتظار ما عامل #دین_گریزی بیشتر خواهد شد.
#جهاد_تبیین #محمد_علی_میرزایی
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
🌐https://t.me/mohamad_ali_mirzaaei
🔷شهید مطهری و استمرار فرقانیسم نرم
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شهید بزرگوار حضرت آیت الله #مطهری،دارای دو بعد شخصیتی است. یکی #بعد_محتوایی که از اسلام و انقلاب ارائه می دادند و دیگری #بعد_روش و #ریل_حرکتی که برای مسیر انقلاب و انقلابیان می ساختند. این روش در واقع، در حکمِ منطقی بود که برای بیان و تفسیر اسلام ارائه می دادند. پیداست که که این دو با هم یکی نیستند. #مواضع_فکری ایشان نسبت های بسیار گسترده ای با زمانه او دارد. امری #تاریخمند و اقتضایی بود. خود آن شهید بزرگوار در کتاب #اسلام_و_مقتضیات_زمان با دقت تمام، #ثابت و #متغیر در دین و فهم دین را بازتفکیک کرده اند. طبیعی است که به طریق اولی شامل اندیشه های خود او هم خواهد شد.
شهید مطهری ناظر به شرایط خاصی که در آن بوده، چه قبل از انقلاب در آن اوضاع بسیار خاص و چه پس از انقلاب و آن شرایط بسیار پیچیده و عجیب و غریب که در پرتو انقلاب پدید آمده بود و البته هنوز محتوای فکری متناسبی با چنین مطالبه و تحولات عمیقی تولید نشده بود و در آغاز راه بودند،اندیشه های او،نسبت های روشنی با زمانه و اقتضاهای آن داشت.
اما در امر دوم که به مبحث #روش و #منطق فهم و تفسیر اسلام و مناسبات آن با انسان و زمان پرداخته است،با این که چنین مباحث روشی در قیاس با موضوعات و اندیشه های محتوایی کمتر دستخوش تحولات می شود و در بازه های زمانی بسیار بلندی شاهد دگرگونی های قابل ملاحظه می گردد اما می توان از آن به مثابۀ همان بخشی از اندیشه های او یاد کنیم که امروزه شدیدا به آن نیازمندیم. در واقع وجه امتیاز سترگ این شخصیت در همین بخش روش و منطق فهم اسلام و انسانی شناسی او نهفته است.
شوربختانه و سوگمندانه باید گفت تمرکز اهتمام به شخصیت این شهید بزرگوار در تمام این چند دهه که از شهادت او گذشته است، بر برخی از محتواهایی بوده که دردسر برای کسی درست نکند. به نوعی برخورد گزینشی با افکار او شده است. در روش ها اما روح کلی منطق انقلاب از شهید مطهری فاصله گرفت. البته این فاصله به اندازه دور شدن فضای انقلابی ها از #شهید_بهشتی نیست، زیرا امروزه اندیشه های شهید بهشتی در قیاس با آن چه مبنای حرکت کنونی است تا حدودی #دگراندیشانه تلقی می شود، از این رو، هیچ تلاش جدی در هیچ نهاد انقلابی برای احیای اندیشه های شهید بهشتی دیده نشده است. یا آن قدر اندک بوده است بالکل از دیده پنهان است اما #دانشگاه_امام_صادق و تقریبا تمام نهادهای انقلابی برنامه هایی برای سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری داشته اند. با این حال، در بخش روشی اندیشه های او ما از مطهری هم فاصله گرفته ایم. از این رو، از نسل مؤسس انقلاب و نظریه پردازان اصلی آن بجز شخصیت ارزشمند و بزرگ آیت الله خامنه ای تمام دیگر متفکران بنیادین انقلاب اسلامی بتدریج و آرام از صحنه فکری و نرم انقلاب کنار گذاشته شدند.
البته، جابجایی در مانیفست ها، اندیشه ها، نظریات و آموزگاران انقلاب امری طبیعی است اما اتفاقی که در کشور ما افتاد این بود که نسل های بعد از مطهری هیچ نسبت و سنخیتی با بنیادهای تفکر او و امثال شهید بهشتی ندارند و سیر معکوسی در تفکرات متفکران نوآمد انقلاب دیده می شود که در مسیری کاملا ناسازگار با نسل اول متفکران انقلاب قرار گرفته است. نظریه پردازان کنونی انقلاب، مسیر انقلاب را به سمت و سوی خطرناکی می برند. رگه هایی از فرقانیسم در بسیاری از اسلام گرایان نفوذ کرده است و هیچ گونه تنوع و تکثر در اندیشه را تاب نمی آورند. چند سال قبل ، در مراسمی در قم، یکی از شخصیت های همراه شهید مطهری و از شاگردان برجسته وشناخته شده او می گفت همان زمان هم شهید مطهری از حوزه رانده بود و فضایی برای او نبود و الان البته اگر بود شرایط دشوارتری داشت. این قلم هیچ قضاوت قاطعی در این باره ندارد اما این مقدار اطمینان دارم که فضای فکری شهید مطهری امروزه به راحتی در جامعه ما قابل طرح نیست.
#شهید_مطهری #تبیینگر_انقلاب
#جهاد_تبیین #محمد_علی_میرزایی
#فرقانیسم_نرم
#شهید_بهشتی
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
🌐https://t.me/mohamad_ali_mirzaaei
✅ هزینههای اسراف در کاربرد دو واژه #اسلامی و #دینی
✨✨✨✨✨✨
یکی از کارهای عجیبی که در دو قرن گذشته در جهان اسلام و در نیم قرن گذشته در تجربه #انقلاب_اسلامی_ایران بدون توجه به تبعات آن انجام دادیم، افزودن #دینی و #اسلامی بر سر هر چیزی بود که در اطراف خود یافتیم. از جمله این امور: تمام مفاهیم، ساختارها، نهادها، سازمانها، نظامها، نظریهها، انقلابها، کشورها، افراد، مناطق، اماکن، خیابانها، کوچهها، غذاها، پوشاک، بانک، مدرسه، دانشگاه، علوم ، روشها و تقریبا همه چیز. به عنوان نمونه :
#حکومت_اسلامی یا دینی، #دولت_اسلامی و دینی، #نظام_دینی یا اسلامی، #شهر_اسلامی و دینی، #معماری_اسلامی، #رسانه_اسلامی و دینی، #پارک_اسلامی و دینی، #علم_دینی یا اسلامی، #فرهنگ_دینی یا اسلامی، #اقتصاد_دینی یا اسلامی، #بانک_اسلامی، #جنگ_دینی، #دانشگاه_دینی، #مدیریت_دینی و اسلامی، #سازمان_دینی واسلامی، #طب_اسلامی و دینی، #ادبیات_اسلامی، #پوشش_اسلامی، #توسعه_اسلامی، #هنر_دینی واسلامی، #تمدن_دینی واسلامی، #انجمن_اسلامی، #حزب_اسلامی، #حزب_الله، #مجلس_اسلامی، #روابط_بین_الملل_اسلامی، #حقوق_بشر_اسلامی، و هزاران هزار عنوان دیگر..
بدون اغراق هیچ نیازی به نامیدن تمام این امور با وصف و قید اسلامی نبود. چنانکه در طول تاریخ اسلام و در هیچ تجربه حکومتی با هویت اسلامی هیچ امر اجتماعی و مدنی و سازمانی با قید و لقب دینی واسلامی نبوده است و اساسا این وصف دینی و اسلامی کاربردی نداشته است.
به #نهج_البلاغه بنگرید در حالی که حکومت امام بی تردید از ما اسلامیتر و دینیتر بوده اما یک بار با چنین القاب و اوصافی رو به رو نیستیم. وقتی حاکم اسلامی و جامعه مسلمان و قانون مطابق اسلام بوده طبیعی است که همه چیز در #مسیر_اسلامی_شدن باشد، اما هیچ گاه همه چیز را #دینی و #اسلامی نام نمینهادند.
فراموش نکنیم با هر بار گفتن دینی و اسلامی در باره چیز یا کسی که واقعا اسلامی و دینی نیست و اگر هم باشد نسیمی از اسلام در آن است زخمی بر این دو واژه زدهایم. مگر این دو واژه چقدر جان دارند که به شکل مبتذل و بی حساب و کتاب بر سر هر امری بیایند و از این همه زخمی که بر میدارند جان به در ببرند؟!
چنانکه گفتم این مصیبت گریبانگیر فقط ما نبود بلکه ما خود تحت تاثیر نوعی اسلامگرایی در این تله افتادیم. واژه #الإسلامي و #الإسلامية و #الديني و #الدينية در اسلامگرایی معاصر بر سر هر چیزی آمد. #أسلمة_العلوم ، #أسلمة_السياسة، #أسلمة_الحكم، #أسلمة_العالم، #أسلمة_الأنظمة، #أسلمة_الأنسنة! ، #أسلمة_الشريعة، #أسلمة_القانون والتقنين و هزار نوع #الأسلمه هاي دیگر که در قرن گذشته جهان را پر کرد بخشی از این حکایت است.
در نتیجه، این موج سهمگین دینی سازی و اسلامی سازی همه چیز در لفظ و وصف و واژه باعث شد که عملا اسلام و دین با واقعیت عینی این امور مساوی دانسته شود. وقتی که نتایج کار با دین و اسلام فاصله بسیار داشت، عملا اصل دین واسلام در جهان و حتی جهان اسلام آسیب جبران ناپذیری خورد.
حال اگر همین کارنامه فعلی را داشتیم اما با این القاب و اوصاف نامیده نمیشد امروزه وزر و وبال عالم و آدم به نام اسلام تمام نمیشد. ما باید رفتار و روش بانکداری را حتی الامکان با اسلام مطابقت میدادیم، اما نامش را بانکداری اسلامی نمیگذاشتیم. اقتصاد را باید به همین ترتیبی که عمل کردیم در مسیر اسلام قرار میدادیم، اما چه نیازی به اینهمه ادعاست که این، اقتصاد اسلامی است؟
و اینک ماییم و واقعیتی ناپسند و نادرست که نام ذره ذره آن را اسلامی و دینی نهادهایم! این دانشگاه غرق در فساد و تباهی نظری و عملی واقعا دانشگاه اسلامی است؟ این علوم انسانی رایج در کشور اسلامی است؟ چرا اصرار داریم واژه اسلامی و دینی را بر سر هر چیزی اضافه کنیم؟ تو مسلمانی و شعر هم که میگویی مطابق اسلام و ارزشهای اسلام بگو، اما نام آن را #شعر_اسلامی نگذار. تو مسلمان و اهل ایمانی، فیلم سینمایی بساز با موازین اسلام، اما لطفا نام آن را #فیلم_اسلامی یا #سینمای_اسلامی نگذار. در بانک، ربا نده و نگیر و مطابق فقه اسلام عمل کن، اما نام آن را #بانکداری_اسلامی نگذار. این همه اسلامی و دینی اگر در عمل به تحقق ملموس و رضایت بخش اهداف و غایات دین نینجامد به تخریب دین واسلام خواهد انجامید.
اسم بزرگترین خیابانهای تمام شهرهای کشور را میگذاریم امام حسین و امام علی و القاب اسلامی. آیا این امر به حسینی بودن رفتار مردم کمک میکند؟ نامش را بگذار خیابان ایکس، اما رفتار مردم و حکومت را حسینی و اسلامی و دینی کنیم كه اگر به هر دلیل آن اندازه حد اقلی از دین واسلام تحقق نیافت، به اساس وریشه دین واسلام لطمه نخورد. جلوی این فرایند فاجعهبار را بگیرید.
#اسلامی_سازی #الأسلمة
#جهاد_تبیین
#محمد_علی_میرزایی
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
https://t.me/mohamad_ali_mirzaaei