هدایت شده از روانشناسی اسلامی
🟢 از «ناخود»شناسی تا «خود»شناسی : آیا دوره های رایج «خودآگاهی» یا آزمون های «شخصیت» باعث «خود»شناسی ما می شوند. ؟
✍ محمود یزدانی
#یادداشت_۱۷
🟥 روان ما حداقل از چهار بخش تشکیل شده : ۱- «من» ۲- «خود» و ۳- «ضدخود» ۴- «ناخود»
سه بخش «من»، «خود» و «ضدخود» روان زاد هستند و ما با این سه بخش به دنیا می آییم، اما به مرور بخش «ناخود» هم در ما شکل می گیرد.
ناخود شامل اموری همچون «شخصیت»، «هویت» و ... هست.
«من»، «خود» و «ضدخود» اموری حقیقی هستند، اما «ناخود» امری محیط زاد و برساختی است. «خود» و «ضدخود» دارای محتوا ولی «من» فاقد محتواست. «من» محتوای خود را بعدا می سازد. بنابراین «من» به لحاظ اصل وجودی، امری روان زاد، ولی به لحاظ محتوایی، امری محیط زاد است.
🟣 «من» برای زندگی در این دنیا نیاز به «شخصیت» دارد و این «شخصیت» را می تواند از منابع درونی یا بیرونی بسازد. «شخصیت» یک امری ضروری برای روان ما و وجود ماست و تسهیل شدن زندگی به واسطه «شخصیت» و همچنین «هویت» امکان پذیر می باشد.
🟩 «خود»، بخش فطری وجود ماست که شامل تمام گرایش های نیک محور است. «خود»، خداگرا، خداسو و نیک گراست. «خود» فرشته درون ماست.
«خود» در لسان آیات و روایات با تعابیری همچون عقل، فطرت، رسول درونی، فرشته درونی و ...آمده است.
⬛️ «ضدخود» نقطه مقابل «خود» است. هویت آن ضدیت و مانعیت و مخالفت با هر آنچه که «خود» می خواهد هست، یعنی مخالفت با خوبی ها، نیکی ها و گرایش های متعالی . «ضدخود»، نیک گریز ، خداگریز و شهوت گراست. «ضدخود» حیوان درنده درون ماست.
«ضدخود» بخش تاریک و مخوف وجود ماست. تمام شر و پلیدی که از ما صادر می شود از بخش «ضدخود» ماست.
در لسان آیات و روایات این بخش «ضدخود»، به تعابیری همچون جهل، نفس اماره، هوای نفس و ... معرفی شده است.
🟤 «خود» و «ضدخود» هر دو از جنس گرایش هستند.
«من»، بخش مختار و آزاد وجود ماست که می تواند اراده کند و اختیار کند که به کدام سو برود . علاوه بر آن، «من» بخش سازنده وجود ما نیز هست. و یکی از سازه هایی که «من» می سازد، «شخصیت» است.
🔶 «شخصیت» نه «خود» است و نه «ضدخود»، ولی می تواند تحت تاثیر هر دو قرار بگیرد و عناصری از هر دو داشته باشد.
بنابراین «شخصیت»، «ناخود» است. «من»، «شخصیت» را برای مدیریت می سازد. مانند مالک یک شرکت یا رییس هیئت مدیره یک شرکت که برای شرکت مدیرعامل انتخاب می کند.
«شخصیت» برای روان ما مانند رییس برای یک سازمان یا دولت برای یک کشور و یا سیستم عامل برای کامپیوتر است. «شخصیت» یک رییس است که وقتی توسط «من» انتخاب شد، ریاست کل وجود را بر عهده می گیرد.
ماهیت «شخصیت»، ریاست گری است.
🟨 این تبیین از نسبت بین «من» و «شخصیت» چند آورده دارد.
اولین آورده این است که این رییس، منصوب «من» ماست، یعنی توسط «من»، منصوب شده است. با این دیدگاه،«من» برتر از «شخصیت» و رییس «شخصیت» است. و هیچگاه «شخصیت، حاکم بر «من» نیست، بلکه «من» از توان «شخصیت» بهرهبرداری می کند
اما اشکال جایی بوجود می آید که «من» یادش می رود که این «شخصیت»، همان مدیرعاملی بوده که خودش آن را پرورش داده و مالک ما نیست . «شخصیت» به واسطه هویت ریاست مآبی آن دوست دارد بر همه چیز سیطره داشته باشد ، اول از همه بر «من» و سپس بر «خود» و «ضدخود». ولی اگر باور داشته باشیم که «شخصیت» یک امر اعتباری است، می توانیم آن را متحول کنیم.
«شخصیت» یک وجود تاریخمند اما بی ریشه است. یعنی با ما به دنیا نیامده، بلکه بعدا شکل گرفته است.
«شخصیت» رییس هست، ولی مالک نیست. مالک اصلی «من» است.
⏺ حال با این توضیحات، آزمونهای «شخصیت» چه چیزی را می سنجند ؟
آزمون های «شخصیت»، نه از «خود» خبر می دهند، نه از «ضدخود» و نه از «من»، بلکه از «ناخود» می گویند. از یک سازه برساختی حکایت می کنند که توسط «من» و در اثر نیاز «من»، در اثر تعامل با محیط ساخته شده و ما خودمان آن را حاکم کرده و مدیرعاملی اش را «من» امضاء کرده است و امری کاملا غیراصیل و برساختی است. و اعتبار شخصیت به اعتباردهی «من» است.
بنابراین «شخصیت»شناسی نه «خود»شناسی است، نه «ضدخود»شناسی است و نه «من»شناسی است. و اینکه کسی فکر کند با آزمون های «شخصیت» کل وجودش را شناخته یک توهمی بیش نیست.
🔄 پشت هر «شخصیت» یک «خود» فرشته خو که پر از گرایش های متعالی و یک «ضدخود» درنده خو و شیطان صفت که پر از گرایش های پست، و یک «من» مختار که پر از قدرت و اراده است، حضور دارند.
✅ @islamic_psycho
ادامه متن در پیام بعدی 👇👇👇
هدایت شده از روانشناسی اسلامی
ادامه متن از پیام قبلی 👆👆👆
✅ این تبیین و دیدگاه، امیدبخش ترین و انرژی بخش ترین نگاه به انسان است، چرا که بیان می کند که «شخصیت» صرفا بخشی از وجود به ظهور یافته انسان است نه تمام وجود انسان.
«شخصیت» در بهترین حالت حکایت سطح آب اقیانوس است که گرچه بیش از همه در معرض دید است، اما خیلی بخش های مهمتر در زیر این اقیانوس است.
🔔 بنابراین آزمون های «شخصیت» با فرض توان نشان دادن شخصیت واقعی ما صرفا یک بخش کوچکی از وجود ما را نشان می دهند. فلذا فریفته و مفتون آزمون های شخصیت نشوید. این را حداقل در مورد خودتان رعایت کنید و اگر تست شخصیتی دادید، فکر نکنید شما همانی هستید که آن آزمون به شما می گوید.
آزمون های شخصیت دروغ نمی گویند، اما کل حقیقت وجودی شما را نمی گویند. چون شما خیلی خیلی بیشتر از شخصیت تان هستید.
شما غیر از شخصیت ، «من» دارید که اگر از شخصیت تان خوشتان نمی آید، می توانید شخصیت تان را بهبود ببخشید و شخصیت بهتری را سرکار بیاورید.
❇️ شما «خود» دارید که می توانید فرشته شوید. «من» شما اگر «خود»ش شود، فرشته می شود.
بنابراین در مواجهه با آزمون های شخصیت می توانید بگویید که اعتبار این آزمون تا همین الان است و «من» می تواند شخصیت خیلی بهتر از آن چیزی که الان هست را برایتان بسازد.
اگر این دیدگاه را قبول کنید و به آن ایمان بیاورید، راحت تر با شخصیت تان کنار می آیید و راحت تر می توانید شخصیت تان را تغییر دهید.
پ.ن 1⃣ : مطالب بالا می تواند خیلی محل بدفهمی و سوءتفاهم شود. بدفهمی از این جنبه که ممکن است فکر کنید به آزمون های شخصیت نمی شود اعتماد کرد و یا حرف هایی که روانشناسان می زنند خیلی اعتبار ندارد.
اما آنچه را که من میخواستم بیان کنم این بود آزمون های شخصیت، «ناخود»شناسی است نه «خود»شناسی و نه »من»شناسی، و شما خیلی خیلی بیشتر از شخصیت تان هستید.
آزمون های شخصیت صرفا و صرفا معرف شخصیت حال شماست، شخصیت ، نه «خود» شماست و نه «من» شماست. حقیقت ازلی و ابدی شما، «خود» شما و «من» شماست و شما از طریق «من» تان و «خود»تان می توانید شخصیت تان را تغییر دهید.
پ. ن 2⃣ : ما از طریق «شخصیت»شناسی، به «خود»شناسی نمی رسیم.
«خود»شناسی مسیری دیگر غیر از «شخصیت»شناسی دارد که خیلی ها این دو را با هم اشتباه می گیرند.
شخصیت شناسی و تمام آزمون های شخصیت ، همگی «ناخود»شناسی هستند نه «خود»شناسی
بنابراین ما با شناخت «شخصیت» خودمان، «خود»مان را نمی شناسیم، فقط و فقط با لحاظ اینکه آزمون چقدر جامع و معتبر باشد، بخشی از «شخصیت» خودمان را می شناسیم.
پ.ن 3⃣ : احادیثی که بیان کرده «من عرف نفسه، فقد عرف ربه» و یا «معرفه النفس انفع المعارف» ناظر به مفاهیمی همچون خودآگاهی یا شخصیت شناسی که در روانشناسی امروزی از آن صحبت می شود، نیست.
چون هم خودآگاهی و هم شخصیت شناسی های رایج، همگی «ناخود»شناسی هستند نه «خود»شناسی.
البته ذکر این نکته هم لازم است که «ناخود»شناسی هم برای ما لازم و ضروری است و فواید زیادی دارد ولی «خود»شناسی چیز دیگری است.
🟡 ان شاءالله باز هم از این دیدگاه برایتان خواهم گفت
✍ محمود یزدانی
✅ @islamic_psycho
📣📣📣 رسالت پیامبر(ص) این بود که خواندنی های ما را تغییر دهد.
#یادداشت_۷۷
✅ تغییر بنیادین در انسان ها - هم در سطح خرد و هم در سطح کلان - از تغییر در خواندن های انسان ها صورت میگیرد.
تا ما چیزی را اول نخوانیم، نخواهیم توانست از آن چیزی بگوییم.
بنابراین خواندن قبل از گفتن است. اول خواندن، بعد گفتن. و گفتنی های ما همه ناشی از خواندنی های ماست.
⬅️ در اینجا منظور از خواندن، کتاب خواندن نیست، بلکه همه چیزهایی را که توجه می کنیم و برایشان وقت می گذاریم، جزو خواندنی ها ما هستند.
بنابراین دیدنی ها و شنیدنی های همراه با توجه و تمرکز ما نیز جزو خواندنی های ما هستند.
مثلا وقتی شما از کنار خیابان رد می شوید و می بینید دو تا ماشین با هم تصادف کردند، وقتی بایستید و با دقت توجه کنید و برای آن وقت صرف کنید، یعنی دارید صحنه تصادف را میخوانید. و چون آن صحنه تصادف را خوانده اید، می آیید خانه و آن را برای دیگران میگویید.
❗️بنابراین خواندن صرفا به معنی خواندن صفحه کتاب نیست، بلکه هر صحنه ای، یک صفحه از کتاب است. صفحه تلویزیون هم یک صفحه خواندن است، و شما وقتی همراه با توجه، بازی دو تیم را تماشا می کنید، یعنی دارید صفحه صحنه بازی دو تیم را میخوانید. و چون اول خوانده اید، حالا می توانید و بیایید برای دیگران تعریف کنید.
و یا وقتی شما از صبح تا بعدازظهر در محل کار بوده اید، یعنی در صفحه صحنه کار بوده اید و کلی صفحه خوانده اید.
بنابراین وقتی از شما می پرسند خب چه خبر؟ شما می توانید تمام آنچه را که از صبح دیده اید و انجام داده اید - که همه اش می شود خواندنی های شما در طول آن روز - برای دیگران تعریف کنید
🔔 تمام کار رسانه ها، تغییر در خواندنی های مخاطبان شان است. اگر صحنه یا صفحه خواندنی های مخاطبان را عوض کنیم، یعنی مخاطبان را عوض کرده ایم.
بنابراین رفتار آدم ها بر اساس خواندنی های آنها قابل پیش بینی است.
✅ با این تبیین، هر رفتاری، نوعی گفتن است.
بنابراین کل کنش ها و واکنش های انسان ها در دو مقوله خواندن و گفتن قابل طبقهبندی است.
گفتن ها (یعنی همه بروندادها) که ناشی از خواندن ها (یعنی درون دادها) است
🔷کار ما از صبح تا شب، تماما خواندن و گفتن است. تماما قرائت و قول است. انسان ها همه اول قاری هستند، بعد قائل هستند.
❇️ بنابراین هویت انسان، از خواندن هایش شکل می گیرد. ما همانی می شویم که می خوانیم. ما همانی هستیم که خوانده ایم. ما همانی می شویم که خواهیم خواند.
انسان ذاتا خواننده است. و هویتش به متنی که می خواند برمی گردد. و تفاوت ما انسان ها به تفاوت در خواندن های مان برمیگردد. به تفاوت در متن هایمان برمیگردد.
😣😣 مثلا فرض کنید ما از دست یکنفر عصبانی شده ایم. عصبانیت ما قول ماست نه قرائت ما. عصبانیت ما گفتن ماست نه خواندن ماست. و حالا چرا اینکه عصبانی شده ایم، برمی گردد که چه چیزی را در کتاب وجود طرف خوانده ایم که باعث عصبانیت ما شده است.
بنابراین عصبانیت ما ناشی از نوع خواندن ما از صحنه پیش روی ماست. ما بر چیزی تمرکز کرده ایم و داریم می خوانیم که لحظه به لحظه ما را دارد عصبانی می کند.
🙂 حال اگر بخواهیم عصبانی نشویم و یا عصبانیت مان تغییر کند، بایستی خواندن مان را عوض کنیم. و تا خواندن ما عوض نشود ، امکان ندارد گفتن ما - که همان عصبانیت ماست - تغییر کند
❗️بنابراین هر وقت خواستیم رفتاری را در خودمان تغییر دهیم، ابتدا از خودمان بپرسیم که من چی را دارم میخونم که اینجوری دارم رفتار می کنم.
🌙 حال با این تبیین که هویت انسان ها شکل گرفته از خواندنی هایشان است، خداوند پیامبرش(ص) را مبعوث کرد که برود و خواندنی های انسان ها را عوض کند. فلذا کتابی برای انسان فرستاد که اسمش را گذاشت قرآن : یعنی «خواندنی»
منظور خداوند از این نامگذاری این بود که خواندنی ترین چیز دنیا، همین قرآن است. و از هر خواندنی، خواندنی تر است.
📖 خداوند می دانست که تا خواندنی های بشر عوض نشود، بشر عوض نمی شود. فلذا اولین اقدام پیامبر(ص) تغییر در خواندنی ها بود.
🟢بگذریم کلام طولانی شد.
همه این ها را گفتیم که بگوییم بعثت بیرونی پیامبر(ص) با تغییر در خواندنی ها شروع شد.
اما بعثت درونی ما نیز زمانی است که خواندنی های ما عوض شود.
❗️تا زمانی که متن های ما عوض نشود، و تا زمانی که همان متن ها و خواندنی های دیروزمان را بخوانیم، همانی هستیم که بودیم. والسلام
😔😔وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورَاً (فرقان:30)
پیامبر(ص) خواهد گفت که خدایا این قوم من، این خواندنی ترین خواندنی ها را کنار گذاشتند و باز رفتند سراغ همان خواندنی های قبلی شان. و گفتند خواندنی های خودمان ، از آنچه که خداوند و پیامبرش برای ما آورده است، خواندنی تر است.
✍ محمود یزدانی
@behtarafariny
📣📣📣 منتشر شد
خواسته سوم خداوند
نویسنده : محمود یزدانی
اگر خداوند پنج خواسته مهم از ما انسان ها داشته باشد، فکر می کنید چه خواسته هایی از ما داشته باشد ؟
کتاب «خواسته سوم خداوند»، درباره سومین خواسته خداوند بحث می کند که تا به حال ممکن است به گوش تان هم نخورده باشد.
خواسته ای عجیب، جالب و باورنکردنی که اگر از میان تمام خواسته های خداوند، فقط به همین خواسته عمل می شد، وضع فردی و اجتماعی ما خیلی متفاوت بود و ما با جامعهای بسیار متفاوت و متعالی تر روبرو بودیم
📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء 👇👇
051-32220143-4
✅ @behtarafariny
✅ @islamic_psycho
📣📣📣 منتشر شد
از قانون بد به قانون خوب
نویسنده : محمود یزدانی
در این کتاب دو ایده بدیع، جالب، و جنجال برانگیز درباره قوانین و رویه های قضایی پیرامون مهریه و طلاق مطرح شده است که برگرفته از آیات، روایات، و سنت پیامبر(ص) می باشد.
در این کتاب از قوانین بسیار نامناسبی که در حوزه مهریه و طلاق بیان شده، سخن به میان آمده و نتیجه گیری شده است که وجود این قوانین باعث سخت شدن ازدواج در کشور شده است که بر خلاف آن چیزی است که مدنظر اسلام بوده است.
شاید بگویید چه ایده هایی ؟
یکی از ایده های جنجال برانگیز این است که اگر بخواهیم ازدواج را تسهیل کنیم، هیچ گریزی نداریم که طلاق را تا می توانیم تسهیل کنیم، یعنی دقیقا همان کاری که مدنظر اسلام بوده، و اسلام تا می توانسته طلاق را تسهیل کرده، ولی قانونگذاران کوته نگر ما تا توانسته اند، طلاق را سخت کرده اند...
درباره مهریه هم یک ایده ی جالبی برگرفته از سنت نبوی مطرح شده است که اگر به آن عمل شود، تا ۹۹٪ معضل مهریه برای همیشه در جامعه حل و فصل می شود.
📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء 👇👇
051-32220143-4
✅ @behtarafariny
✅ @islamic_psycho
📣📣📣 منتشر شد
از تبلیغ کم اثر تا تبلیغ پرثمر
نویسنده : محمود یزدانی
اگر میخواهید بدانید پیامبر(ص) دین را چگونه تبلیغ می کرد، خواندن این کتاب را به شما توصیه می کنیم.
این کتاب متفاوت ترین و کاربردی ترین کتاب در زمینه تبلیغ دین است که تا به حال منتشر شده است.
در این کتاب خواهید فهمید که پیامبر(ص) برای تبلیغ دین حداقل ۱۰ کار انجام می داد که امروزه متاسفانه از آن ۱۰ کار، ۹ تای آن انجام نمی شود، و فقط یک کار انجام می شود، آنهم متفاوت با سبک پیامبر(ص)
خلاصه اینکه چیزی به اسم سبک تبلیغی پیامبر(ص) در جامعه ما وجود ندارد، و به همین خاطر جامعه ما پر از مشکلات متعدد فرهنگی، اجتماعی و ... شده است.
با این اتفاقات دوساله اخیر در کشور، جای خالی تبلیغ دین به سبک پیامبر(ص) بیش از پیش احساس می شود که می تواند مشکل گشای سریع معضلات اجتماعی و فرهنگی جامعه ما باشد
📞 شماره تماس جهت تهیه کتاب از انتشارات کتاب شفاء 👇👇
051-32220143-4
✅ @behtarafariny
✅ @islamic_psycho
🤲 آلفرد آدلر و دعاهای روزانه ماه رمضان
#یادداشت_۱۱
✅ آلفرد آدلر (۱۸۷۰-۱۹۳۷) یکی از بزرگترین روانشناسان قرن بیستم است که صاحب مکتب خاص روان درمانی تحت عنوان روان درمانی «فردنگر» است. وی یکی از انسانی ترین نگاه ها را به بشریت دارد و همچنین یکی از زمینه سازان جنبش انسان گرایی در روانشناسی است.
⏪ نظریه شخصیت و نظریه روان درمانی آدلر بر اساس چند مفهوم بنیادین بنا شده است که یکی از آنها «علاقه اجتماعی» است. منظور آدلر از «علاقه اجتماعی» نوعی «احساس وحدت» با کل بشریت است. فردی که علاقه اجتماعی دارد، برای برتری خودش تلاش نمی کند، بلکه برای کمال تمام انسانها تلاش می کند که این امر به صورت همکاری با دیگران برای پیشرفت جامعه به جای نفع شخصی آشکار می شود.
🔔 اما نکته بسیار مهمی که آدلر درباره علاقه اجتماعی بیان می کند این است که از نظر آدلر، علاقه اجتماعی شاخص سلامت روان است. یعنی فرد سالم به لحاظ روانشناختی کسی است که علاقه اجتماعی دارد و فردی که علاقه اجتماعی اش تضعیف شود و یا از دست برود، از نظر آدلر بیمار است.
🟢 مفهوم علاقه اجتماعی دارای سه مولفه است :
۱- مولفه شناختی : که شامل مشغولیت ذهنی فرد برای بهزیستی و رفاه دیگران است.
۲- مولفه احساسی : که شامل همدلی می شود.
۳- مولفه رفتاری : که شامل تعامل گسترده با دیگران و تلاش برای بهزیستی و رفاه دیگران و اجتماع است.
🔶 از نظر آدلر، فرد سالم به لحاظ روانشناختی فردی است که رفاه اجتماعی را خیلی ارج می نهد و در صدد کاهش رنج دیگران است.
🤔🤔 با توجه به این مفهوم بنیادین در نظریه آدلر، بسیار محتمل بود که اگر آدلر با اسلام آشنا می بود، عاشق بخش اجتماعی اسلام می شد.
مثلا عاشق مباحثی همچون الفت و اخوت، احسان و انفاق، انصاف، مواسات، مسرور کردن دیگران، خوش اخلاقی و ... می شد.
شاید اگر آدلر با ادعیه ماه رمضان آشنا بود و کسی از او می پرسید که چکار کنم که علاقه اجتماعی من رشد و پرورش یاید، دعای زیر را حتما و حتما برای رشد علاقه اجتماعی توصیه می کرد:
🤲 اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جائعٍ، اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ، اَللّهُمَّ اقْضِ دَینَ کُلِّ مَدینٍ، اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ، اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ، اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ، اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ، اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ، اَللّهُمَّ غَیرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ، اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّینَ، وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
✍ محمود یزدانی
✅ @islamic_psycho
🔴مراقب حالمان باشیم ، این مهمترین سرمایه درونی ماست. آنقدر مهم است که در اول سال ، از خداوند بهبود آن را برای تمام سال مان میخواهیم و میگوییم : .... حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
#یادداشت_۱_۲۲
✅ تقریبا تمام کسانی که هر نوع مشکل در روح و روان خود مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و ... دارند، یک ویژگی مشترک دارند : حال شان خراب است.
👈 و تقریبا تمام اوقاتی که بی حوصله هستیم، کسل هستیم، بدخلق هستیم، غیبت این و آن را می کنیم ، مغرور هستیم ، خشمگین میشویم، ترس بیجایی داریم، با دیگران مشکل داریم و ... به یک چیز دچار میشویم : حال مان خراب میشود.
⏪ کیفیت حال درونی مان، هم نتیجه تجربیات قبلی و هم علت تجربیات بعدی ما خواهد بود. انگار زنحیره ای است که اگر حواس مان نباشد، ما را زمین گیر خواهد کرد .
🤔🤔 یک لحظه تصور کنید حال همگی مان خوب شود، آن روز را چگونه سپری خواهیم کرد؟ و چه جور جامعه ای خواهیم داشت؟
🟣 حال خوب مهمترین نیاز فردی و اجتماعی ما هست. اصلا عید یعنی اینکه حال خوب داشته باشیم. بهار ، عید طبیعت است و حال خوب، عید انسان هاست.
⏪ ممکن است این سوال پیش آید که اصلا حال خوب، چه حالی است؟
🔷 شاید این فراز دعای روزانه ماه رمضان پاسخی به چیستی سوال فوق باشد : اللّهُمَ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ
⏺ حال خوب یعنی اینکه حال مان ، مثل حال خداوند بشود، و گویا تا حال ما مانند حال خداوند نشود، حال مان خوب نمی شود.
*⃣ باز ممکن است پرسیده شود که خب خداوند چه حالی دارد که حالش خوب است و بعد اینکه خداوند چه کاری کرده که حالش خوب است ؟
🔴 شاید آیه زیر پاسخی به سوال بالا باشد :
وَ إِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ (انعام:54)
هر گاه كسانى كه به آيات ما ايمان دارند نزد تو آيند، به آنها بگو:«سلام بر شما؛ پروردگارتان، رحمت را بر نفس خود واجب گردانیده است.
✅ شاید بتوان از این آیه این را برداشت کرد که حال خداوند، حال رحمت است و چون رحمت را بر خود واجب گردانیده، اینقدر حالش خوب است.
⏺ و اگر بخواهیم کاربردی تر به این آیه نگاه کنیم میتوانیم بگوییم حال ما هم زمانی خوب خوب می شود که رحمت را بر خود واجب گردانیم.
⬅️ تصدیق این قضیه هم کار سختی نیست. اگر نگاهی به تجربیات خودتان بیندازید، احتمالا درخواهید یافت زمانی حال تان خوب بوده که در فاز رحمت بودید و هر وقت حال تان حال بدی بوده، از فاز رحمت بیرون آمده بودید.
⏪ بنابراین حال خوب، یعنی در فاز رحمت بودن، در حالت رحمان و رحیم بودن.
و این حال خوب و این رحمان و رحیم شدن، اینقدر ارزشمند و متعالی است که جدای از تلاش خودمان، ابتدای هر سال این حال خوب را برای تمام سال مان از خداوند مسئلت می کنیم.
❇️ و دست یابی به این حال خوب، احتیاج به یک انقلاب درونی دارد، انقلابی که حال ما و حالت ما را به حال رحمت ببرد و برای همین است که میگوییم : یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
🔶 وقتی انقلابی در قلب های ما صورت بگیرد ، حال ما خوب خواهد شد. اگر رحمت، مهربانی و شفقت ورزی و ... در قلب های ما جایگزین خودخواهی های ما نشود، با همان قلب خراب وارد سال نو خواهیم شد.
🟩 اما یک انقلاب دیگر هم لازم است : انقلاب در چشم ها و دیدن ها.
یعنی اینکه من بتوانم آدم ها ، اتفاقات و کلا بیرون و درون خودم را یک طور دیگری ببینم . یعنی خودبینی من تبدیل به دگر بینی و خدابینی و خیر بینی شود و بد دیدن، تبدیل به خوب دیدن شود.، یعنی قلب ما مثل قلب خداوند پر از مهر و رحمت بشود و چشم مان مثل چشم خداوند، با دیده رحمت، خطاپوش و مثبت نگر بشود.
✅ اگر حال مان، حال خوبی نیست ، احتمال خیلی زیاد به خاطر این است که قلبمان از رحمت، کم یا تهی شده و مثل خداوند، آدم ها را خالص به خاطر خودشان و صرفا به خاطر اینکه انسان هستند، دوست نداریم و چشم مان هم دوخته شده به مختصر عیب و ایرادهایی که دارند و از عیب و ایرادهای خودمان ، یادمان رفته
👫 بچه که بودیم، عید برای ما با عیدی هایی که می گرفتیم، عید بود.
آدم ها غالبا در عید، بیشتر در فاز رحمت هستند و یکی از نشانه هایش همین دید و بازدیدها و عیدی دادن هاست.
وقتی در فاز رحمت هستید، در حال دادن عیدی به دیگران هستید. و یا وقتی در حال دادن عیدی به دیگران هستید، در فاز رحمت هستید
و عیدی هم الزاما پول نیست، گاه لبخند، گاه ملاطفت، گاه عفو و بخشش، و گاه مسرورکردن دیگری و ...
🤲 یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
🖋 محمود یزدانی
✅ @behtarafariny
💓 اگر پسندیدید ، برای دیگران هم ارسال کنید ، شاید به خوب شدن حال دیگران کمک کند
🔔حقیقت عید نوروز، تمرین و تلاشی برای دائم العید شدن است. برای عیدآفرینی روز به روز است. برای نگاهی «نو» به «روز» است.
#یادداشت_۷۸
✅ بقاء و دوام داشتن، یکی از دغدغه های بنیادین انسان است. از دغدغه حفظ و بقای جان که روانشناسان تحت عنوان «نیاز به بقاء» از آن یاد می کنند تا دوام و بقاء سایر نیازهای روانشناختی همچون تعلق، احترام، خودشکوفایی، و ... که همه به نوعی باعث برخورداری ما می شوند، از نیاز به جاودانگی و نیاز به برخورداری در وجود انسان حکایت می کنند.
❗️حتی وقتی به دنبال شادکامی می گردیم، همزمان دغدغه این را داریم که آیا این شادمانی جاودانه خواهد ماند، فلذا باز دنبال شادکامی دیگر یا راهی برای پایداری همان شادکامی قبلی می گردیم.
⏪ گویا شادی و شادکامی ما در برخورداری دائمی و جاودانگی دائمی ماست. و جاودانگی بعلاوه برخورداری منجر به شادکامی ما می شود.
و ما دنبال هر سه هستیم، یعنی هم دنبال جاودانگی هستیم، هم دنبال برخورداری هستیم و هم دنبال شادکامی می گردیم.
اما گویا این سه خواسته یکی هستند. یعنی جاودانگی وجود و جاودانگی برخورداری منجر به شادکامی می شود. و این هر سه با هم سعادت را برای ما رقم می زنند.
و وقتی این هر ۳ با هم اتفاق بیفتد، آن وقت، برای ما «عید» می شود.
🔷 بنابراین عید یعنی شادمانی از جاودانگی در برخورداری.
اما جاودانگی یعنی داشتن فرصت بی انتها. بنابراین عید دائمی یعنی شادمانی از فرصت بی انتهای برخورداری.
🤔 اما در این دنیای فانی، صحبت از دائمی بودن چیزها خطاست، پس چرا ما این نیاز را داریم؟
با نگاه مادیگرایانه، پاسخ دلگرم کننده ای برای این سوال نمی توان یافت، فلذا فرد در جستجوی برخوردار شدن از همین فرصت ها و لذت های دنیوی است.
اما با نگاه کلان معنوی، پاسخ ارزنده ای برای این نیاز بنیادین انسان وجود دارد که فعلا محل بحث ما نیست.
اما ویژگی دیگری که برای ما انسان ها مقدر شده، ضرورت اکتساب کردن است. یعنی ما به هر چه بخواهیم برسیم، بایستی تلاش کنیم تا دست پیدا کنیم.
و باز قاعده دیگری هم در این دنیا هست. برای رفع هر نیاز به مهارت خاصی نیاز است. مثلا برای رفع نیاز به احترام یا خودشکوفایی، نیاز به مهارت های خاصی داریم تا بتوانیم نیاز خودمان را برطرف کنیم.
⏺ حال با این مقدمات، سوال اصلی این است که چگونه ما به عید بادوام برسیم، در اینجا به چه مهارتی لازم است؟
با لحاظ نگاه معنوی، مهارت لازم در دست یابی به عید بادوام در همان فرمول عید نهفته است.
گفتیم عید دائمی یعنی شادمانی از فرصت بی انتهای برخورداری.
مهارت دست یابی به این عید، شادمانی و بهرهبرداری از لحظه به لحظه فرصت برخورداری است.
یعنی من همین امروزم را قدر شناسم و همین امروز را یک فرصت مهم برخورداری بدانم و از این فرصت برخورداری یک روزه خودم شادمان باشم و از تک تک لحظات آن و از تک تک امکانات دور و برم برای ساختن یک روز باشکوه استفاده کنم. و مهارت عیدآفرینی داشته باشم.
❗️بنابراین هر فرصت برخورداری می تواند عید برای ما باشد. من زمانی می توانم عیدآفربنی کنم، که همین امروزم را روز نو و تازه ای بدانم که فرصت برخورداری از آن، نصیب من شده است.
بنابراین عید دائمی یا بادوام، از ساختن عیدهای لحظه به لحظه یا روز به روز توسط من حاصل می شود.
من اگر برای هر روزی که صبح از خواب بیدار می شوم ، شادمان نگردم و آن را یک فرصت تازه ندانم، شادکام نخواهم شد.
من وقتی هر روزم را یک فرصت تازه برای بازآفرینی و بهترآفرینی خودم ندانم، خودم را در آن روز هدر می دهم.
🟢 بنابراین عید گرچه بیشتر با مقوله زمان و روز گره خورده است، اما با نگاه تازه به زمان و روزی که در آن هستیم، تحقق پیدا می کند. یعنی تا زمانی که من نگاه تازه ای به مقدار مشخصی از زمان، یعنی همین «یک روز» جاری پیدا نکنم، عیدی برای من اتفاق نمی افتد.
بنابراین عید، یعنی نوروز ، یعنی نگاه نو و تازه به «روز». یعنی از «دیروز» خودم کنده شده باشم تا بتوانم وارد «امروز » شوم تا امروزم، «نوروز» شود و من نیز «نو» شوم.
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
آغاز شمایید و سرانجام شمایید!
آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید!
آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید!
خورشید گر از بام فلک عشق فشاند،
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید!
نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید!
عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید!
هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق،
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید!
امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید!
گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است،
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید
ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید!
شعر از : پیرایه یغمایی
✍ محمود یزدانی
@behtarafariny
❗️❗️برای خداوند علائم حیاتی، علائم شعور، و علائم آدم بودن خود را ارسال کنید، وگرنه ممکن است خداوند یک فکرها و یک کارهای دیگری درباره شما بکند.
#یادداشت_۷۹
😞😞 درباره یکی از آشنایان، با واسطه شنیدم که می گفتند موقع عید یا تولد نوه هامون درمونده میشیم که چی براشون بخریم ؟
چون هر چی بخریم، نوه هامون خوشحال نمیشن.
☹️☹️ یا عرف است برخی معلم ها یا اساتید سر کلاس دارند تدریس می کنند به طنز به مستمعین که فقط گوش می کنند و هیچگونه بازخوردی نشان نمی دهند، می گویند یکسری علائم حیاتی از خودتان نشان دهید که مطمئن شویم زنده هستید.
😡😡 یا نقلی است - واقعی یا ساختگی - که زنی همیشه برای همسر و فرزندانش غذا درست می کرد و اونها هم سرسفره می آمدند و می خوردند و هیچی نمی گفتند و یک تشکر خشک و خالی هم نمی کردند، یکبار این زن بجای غذا، علف یا کاه جو در کاسه ها می ریزد، همسر و فرزندانش خیلی معترض می شوند که مگر ما گوسفند و الاغ هستیم که جلوی ما علف گذاشتی؟ همسر پاسخ میده آخه تا به حال هر چی جلوتان می گذاشتم هیچی نمی گفتید، با خودم گفتم نکند شما مثل همینبه حیوانات زبون بسته شدید، خواستم امتحان کنم ببینم مثل اونها شدید یا نه ؟
✅ حالا چی میخواستم بگم ؟
میخواستم بگم همین حالت ها رو ما ممکن است نسبت به خداوند پیدا کنیم.
ممکن است خداوند رو درمانده کنیم، چون خدا می مونه با ما چی کار کنه، چون هر چی برای ما بفرسته، خوشحال نمی شیم.
ممکن است بعضی وقت ها خدا فکر کنه نکنه ما زنده نیستیم، چون هیچ علائم حیاتی از خودمون نشون نمی دیم.
و ممکنه بعضی وقت ها فکر کنه، نکنه ما مثل این حیوون های زبون بسته شدیم که هر چی جلومون میگذاره هیچ شکرگزاری نداریم، فلذا تصمیم میگیره یک وقت هایی یک چیزهایی جلومون بگذاره که صدامون دربیاد و یادمون بیاد قبلا چه وضعیت خوبی داشتیم.
🔔🔔 خلاصه اینکه هر روز برای خداوند علایم زنده بودن، علائم شعور داشتن و علائم آدم بودن خود را ارسال کنید و خداوند را به اشتباه و درماندگی و استیصال و کفری شدن نیندازید.
از ما گفتن بود، خود دانید 🙈🙈
✍ محمود یزدانی
@behtarafariny
📣📣📣 روح و روان خود را با دعای جوشن کبیر ، ضد ضربه کنید . ! دعای جوشن کبیر ، زرهی پولادین برای روان انسان است . !
#یادداشت_۱۲
[ توضیح: جوشن کلمه ای عربی و به معنای " زره " است. و به اصطلاح زره ای است که سینه رزمنده را می پوشاند.]
✅ در روایات آمده است که در یکی از جنگ ها که پیامبر (ص) زرهی سنگین پوشیده بودند و آن زره، بدن ایشان را اذیت میکرد، جبرئیل (ع) نازل شد و ضمن اعلام سلام خدا بر ایشان ، دعای جوشن کبیر را برای پیامبر هدیه آورد و خواندن این دعا را به جای پوشیدن آن زره به پیامبر توصیه کرد و گفت که این دعا امان پیامبر و امت اوست.
⏪ زره را وقتی جنگی در پیش باشد ، انسان برای حفاظت خود در برابر دشمن می پوشد. بنابراین کارکرد زره ، حفاظت گری است.
⬅️ ساخت زره ، تدبیر انسان بود برای محافظت از خود در جنگ ها . و به تبع پیشرفت انسان ، زره ها و محافظ های جدیدتری ساخته شد.
زره ، کارکرد حفاظت از جسم را بر عهده دارد .
🤔🤔 اما برای حفاظت روح و روان چه فکری بایستی کرد ؟ زره روح و روان چیست ؟ چه کنیم که در بحبوحه مشکلات زندگی ، زره پوش شویم تا آسیب ناپذیر گردیم ؟
👈 دعای جوشن کبیر ، پاسخی است برای این آسیب پذیری همیشگی بشر . دعای جوشن کبیر ، زره روح و روان است .
⏮ یکبار هم که شده ، دعای جوشن را نه برای ثواب و نه برای اعمال وارد شده در شب قدر، بلکه برای رمزگشایی و فهم دقیق این دعا بخوانید . برای فهم نقطه و یا نقاط تمرکزی این دعا بخوانید ، برای فهم قدر مشترک یا تمرکز مشترک فرازهای دعا بخوانید .
👀 من به تازگی و برای اولین بار ، این دعا را با نگاه کنجکاوی و کارآگاهی خواندم . مبهوت شدم و به حیرت افتادم. مفتون و مسحور این دعا شدم.
❤️ خلاصه این دعا این می شود که می خواهد انسان را از دل سختی ها ، مشکلات ، محرومیت ها ، اشتباهات ، ناامیدی ها و ... به یکباره بیندازد در آغوش امن و پرمهر و محبت الهی .
◀️ اصلا مشکل یا وضعیتی نیست که انسان با آن دست به گریبان شده باشد و در این دعا به آن اشاره نشده باشد ، و در همان حال امید و قوت قلب را با هزار وجه به انسان تزریق نکند.
دعای جوشن را بخوانید تا سبکبال شوید ، بخوانید تا پرانرژی شوید ، و بخوانید تا ....
🔶 این بار این دعا را بدون اینکه دغدغه کسب ثواب داشته باشید، بخوانید . حتی دغدغه به پایان رساندن آن را هم نداشته باشید ، و حتی لازم نیست جمله " سبحانک یا لا اله الا انت ، الغوث الغوث ... " انتهای هر فراز دعا را بخوانید و مهمتر اینکه حتی به دنبال این هم نباشید که حتما شب قدر آن را بخوانید. هر وقت فرصت داشتید آن را بخوانید.
فقط با حضور قلب بخوانید.!
🔔 هر وقت در زندگی کم آوردید و انرژی تان کم شد ، حتما و حتما سری به دعای جوشن بزنید.
و هر وقت خواستید کار مهمی را شروع کنید و خواستید پرانرژی شوید ، حتما و حتما سری به دعای جوشن بزنید.
و خلاصه هر وقت خواستید حسابی شارژر شوید حتما و حتما سری به دعای جوشن کبیر بزنید.
👈 و یک نکته مهم و کاربردی : در اوقاتی که کم انرژی شدید ، متناسب با حال و روحیه تان ، هر چه که از این دعا به یادتان مانده است ، و یا به ذهن و زبان تان جاری می شود ( بدون اینکه مقید باشید که طبق متن پیش بروید ) با خودتان زمزمه کنید . تاثیرش را حتما خواهید دید.!
⬅️ آن وقت خواهید فهمید که این زره روح و روان ، چقدر کارآیی فوق العاده ای دارد.
والسلام
محمود یزدانی
🌷 لطفا به اشتراک بگذارید ، شاید به کار خسته دلی آید
✅ @behtarafariny
📣📣📣 در شب قدر، دسته و گروه خود را برترین گروه انتخاب کنیم و به خداوند اعلام کنیم و اصرار کنیم و التماس کنیم که ما را در همان برترین گروه قرار دهد. و هم قول تلاش دهیم و هم از او استعانت کنیم که شایستگی ها و الزامات برترین گروه شدن را به لطف خودش ارزانی ما دارد. ان شاءالله
#یادداشت_۸۰
✍ محمود یزدانی
✅ از مرحوم آیتالله فاطمی نیا کلیپ سخنرانی کوتاهی درباره اعمال شب های قدر وجود دارد که ایشان توصیه موکد میکنند که در این سه شب، حتما یکبار سوره واقعه، یک بار سوره توحید و سپس هفت مرتبه یا الله گفته شود. ایشان در توضیح این دستورالعمل می فرمایند سری در این عمل است که نمی توانم بگویم ولی انجام دهید.
🤔🤔 خود من هم نمی دانم چه سری در این اعمال است ولی یک برداشت اولیه ای از خواندن سوره واقعه پیدا کردم که حیفم آمد آن را به اشتراک نگذارم.
⏪ اما قبلش لازم است یک مقدمه کوتاهی عرض کنم.
شب قدر را شب تقدیرات گفته اند. یعنی اندازه هر چیزی به لحاظ کمی و کیفی مشخص میشود.
بنظر میرسد رویکرد خداوند در شب قدر، در خیلی موارد، مشارکتی باشد. چون اگر مشارکتی نبود، اعمال شب قدر و همچنین دعاکردن در شب قدر موضوعیت نداشت.
🤝 مشارکتی یعنی اینکه خداوند بر اساس گذشته ما، خلق و خوی ما، حال و احوال ما، و اتفاقات قطعی و احتمالی که در سال آتی می افتد، یک تقدیراتی می کند که فی المثل در سال آینده شما مجموعا ۴۸ بار مسجد می روید ( مثلا در سال قبل شما ۴۳ بار مسجد رفته اید ). حالا با فرض اینکه این تعداد مسجد رفتن در تقدیر شما هست، سوال این است که با این تقدیر موافقید ؟ به نظرتون خوبه ؟ یا کمه؟ یا زیاده ؟
مشارکتی بدین معناست که اگر فکر می کنید این تعداد مسجد رفتن رو می خواهید بیشتر کنید، اگر پای کار هستید که افزایش دهید، خداوند هم حاضر است افزایش دهد.
⏺ حالا این یک مثال فرضی برای روشن شدن مطلب در زمینه تقدیرات جزئی بود. اما سطح برخی تقدیرات کلی و کلان تر است. مثلا اینکه در سال آینده شما خوش خلق تر خواهید بود یا نه و یا فلان صفت و ویژگی را به چه مقداری خواهید داشت، کلی تر و کلان تر است.
🟢 اما کلان ترین سطح تقدیر این است که شما در چه دسته و گروهی قرار بگیرید.
سوره واقعه سوره ای است که تمام انسان ها را در سه دسته کلان قرار می دهد. و اوصاف هر سه دسته را در آخرت بیان می کند.
این سه دسته عبارت اند از : ۱ - مقربان (السابقون السابقون) ۲ - اصحاب یمین ( اصحاب المیمنه) ۳ - اصحاب شمال (اصحاب المشئمه)
🔷در این سوره، مردم سه دسته می شوند: یک دسته جهنمی و دو گروه بهشتی هستند. نکته مهمی که وجود دارد تفاوت های بسیار بسیار زیاد هر گروه با گروه دیگر است. فارغ از تفاوت های بسیار زیاد اصحاب جهنم با اهل بهشت - که خداوند ما را از آتش جهنم به لطف خودش محفوظ دارد - تفاوت های خیلی خیلی زیادی هم بین این دو گروه بهشتی وجود دارد و وقتی وصف جایگاه و نعمات مقربان را در این سوره انسان می خواند، هوش از سرش می رود. و مثل من که پر از ایراد و خطا هستم، ممکن است به ذهنم هم خطور نکند که شایستگی ورود به این دسته را داشته باشم و با خودم بگویم همینکه اهل جهنم نباشم خودش خیلی لطف بزرگی است.
🔔🔔 اما هر چقدر ما ممکن است به کم راضی شویم و خودمان را دست کم بگیریم، اما گویی با توصیه ای که برای خواندن این سوره در شب قدر وجود دارد، گویی خداوند می خواهد بگوید که دارم دسته و گروه تان را تعیین می کنم. و این سه دسته هم وجود دارد، کدامیک را بنویسم؟
❗️شب قدر، شب تعیین قدر و منزلت انسان هاست که شایسته چه جایگاهی هستند.
قدر و ارزش ما نیز وابسته به قدر و ارزشی است که خودمان برای خودمان قائل هستیم.
آیا اینقدر برای خودمان ارزش قائل هستیم که به خداوند بگوییم که ما رو جزو دسته مقربان قرار دهد ؟
ممکن است بگوییم نه
اما یکبار دیگر وصف این دسته را در سوره واقعه بخوانیم ! آیا دلمون راضی میشه از اون همه ناز و نعمت و از اون همه کرامت - که مهمترین کرامت، کرامت تقرب است - چشم بپوشیم و بگیم همون اصحاب یمین هم برامون خوبه ؟ پس عقل مون کجاست ؟ پس برای چی قرآن داریم می خونیم؟ پس برای چی قرآن به سر می گیریم ؟ پس برای چی خود خداوند و تمام ۱۴ معصوم(ع) را قسم می دهیم ؟ خب ما که داریم این کار رو می کنیم، چرا خوب خوبش و بهترینش رو نخواهیم ؟
😔😔 اگر مثل من باشید احتمالا دست و دل تون می لرزه که هوس جایگاه مقربان را داشته باشید.
اما بیاییم از دیوانگی در بیاییم و عاقل شویم تا بزرگ شویم.
درسته که گفته اند : تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف / مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی.
اما اولین اسباب بزرگ شدن، بزرگ خواستن است . آرزوهای بزرگ داشتن است. درست است که به صرف آرزوهای بزرگ انسان به جایی نمی رسد، اما با آرزوهای کوچک که قطعا و قطعا به جایی نخواهد رسید.
ادامه متن 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادامه متن 👆
❇️شب قدر شب شناخت قدر و منزلت خیلی چیزهاست که از جمله آنها، یکی شناخت قدر و منزلت خودمان، که به کمتر از مقرب بودن راضی نشویم
و دیگری شناخت قدر و منزلت خداوند است که قرآن فریاد می زند: و ما قدروا الله قدره ؛ کسی قدر و منزلت خداوند را نشناخت
و یکی از قدر و منزلت هایی که خوب است درباره خداوند بدانیم این است او دنبال مقرب و همنشین می گردد واگر کسی داوطلب شود، و پای کار باشد، بقیه اش را خداوند درست می کند.
«وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (بقره:186)
و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مىخواند، اجابت می کنم! پس اونها هم دعای و خواسته مرا اجابت کنند و باورم کنند، تا رشد و ارتقاء یابند»
😔درست است نه بزرگیم و نه اسباب بزرگی را آماده کرده ایم. اما شب قدر برای همین بزرگ شدن است. و قدم اول برای بزرگ شدن، بزرگ شدن دعاها و خواسته هاست.☺️☺️
برای بزرگ شدن هم دعا کنیم 🤲
✍ محمود یزدانی
✅ @behtarafariny
🔔🔔🔔 آیا پس از شب های قدر ، قرآن روی سرمان جا خواهد داشت ؟
#یادداشت_۱۱
✅قرآن به سر گرفتن در شب های قدر ، نمادی است از اینکه به خداوند عرض می کنیم که این قرآن ، روی سرمان جا دارد و به گونه ای است این کتاب را هیچ وقت به زمین نخواهیم گذاشت و همیشه حواسمان به این کتاب هست .
⏪ قرآن به سر گرفتن ، نمادی است از اینکه به خداوند می گوییم که ما قدر این کتاب را می دانیم و آن را برترین کتاب دنیا و بهترین هدیه میدانیم و به گونه ای نیست که تا شب قدر بعدی از این کتاب یادمان برود .
📝 شب قدر ، شب شناختن قدر و اندازه خیلی چیز هاست و یکی از چیزهایی که به خداوند می گوییم این است که ما قدر این قرآن را شناخته ایم و نشانه این شناخت این است که ما در همه عالم گشته ایم و دیدیم در همه دنیا از این نعمت چیزی ارزشمندتر وجود ندارد. و برای همین است که در ارزشمندترین شب سال ، دو نعمت ارزشمند ( قرآن و اهل بیت که هر دو یک حقیقت واحد هستند ) را آورده ایم که در اثر توجه ما به آنها ، میخواهیم خودمان ارزشمند شویم .
⏪ قرآن به سر گرفتن نمادی است از اینکه به خداوند می گوییم که در این شب و در این دنیا ، مدرک و ثروت و شهرت و زیبایی و ... هیچ و هیچی آنقدر ارزش ندارد که بخواهد بالای سرمان بگذاریم و نزد تو بیاییم ، فقط قرآن می ماند و قرآن ، یکی صامت است و دیگری ناطق .
❗️این شبهای قدر تمام میشود ، و ما می مانیم و قرآن . آیا خدای نکرده قرآن ، از چشم و دل ما خواهد افتاد و آن را رها خواهیم کرد ، یا آن را همیشه بالای سرمان خواهیم داشت و هیچوقت آن را فراموش نخواهیم کرد.؟
❎شب قدر ، گذشته از شب استغفار ، شب قول دادن به خداوند نیز است و اگر خداوند از ما بپرسد درباره ارتباطتان با قرآن در سال آینده چه قولی خواهید داد ، به راستی چه قولی خواهیم داد ؟ .
#شب_قدر
✍ محمود یزدانی
🌷 اگر پسندیدید لطفا به اشتراک بگذارید
✅ @behtarafariny
❗️مرا عاشقی آموز
✍ محمود یزدانی
💐💐💐 به مناسبت «روز دختر» تقدیم به همه دختران سرزمین مان که عشق و محبت را سریعتر، عمیق تر، و زلال تر از ما مردان می فهمند.
دختران معلمان طبیعی عشق و محبت در جامعه ی ما هستند. و زندگی را برای همه ما، لطیف تر، انسانی تر و خوشایند تر می کنند. قدرشان را بدانیم!!!!
روزتان بر خودتان و بر ما مبارک.
خوشحالیم و شادمانیم و شاکریم که هستید.
■شیخ “حسن جوری” رهبر نهضت سربداران در قرن هشتم هجری میگوید: در سالی که گذارم به “جندیشاپور” افتاد، سخنی از “خواجه محمد مهتاب” شنیدم که تا گور بر من تازیانه میزند.
□دیدمش که زیر آفتاب تموز نشسته، نخ میریسد و ترانه زمزمه میکند. بدو گفتم ای مرد خدا، مرا عاشقی بیاموز تا خدا را عاشقانه عبادت كنم..
●مهتاب گفت: نخست بگو آيا هرگز خطی خوش، تو را مدهوش کرده است؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز شکفتن گلی در باغچهی خانهات تو را از غصههای بیشمار فارغ كرده است؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز صدایی خوش و دلربا، تو را به وجد آورده است؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز صورتی زیبا تو را چندان دگرگون کرده است که راه از چاه ندانی؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز زیر نمنم باران، آواز خواندهای؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز به آسمان نگریستهای به انتظار برف، تا آن را بر صورت خویش مالی و گرمای درون فرو نشانی؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز خندهی کودکی نازنین، تو را به خلسهی شوق برده است؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز غزلی یا بیتی یا سخنی فصیح، چندان تو را بیخود کرده است که اگر نشستهای برخیزی و اگر ایستادهای بنشینی؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز زلالی آب یا بلندی سرو یا نرمی گلبرگ یا كوشش مورچهای، اشک شوق از دیدهی تو سرازير كرده است؟ گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز شده است که بخندی چون دیگری خندان است و بگریی چون دیگری گریان است؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز بر سیبی یا اناری، بیش از زمانی که به خوردن آن صرف میکنی، چشم دوختهای؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز عاشق کتابی یا نقشی یا نگاری یا آموزگاری شدهای؟
گفتم: نه
▪︎گفت: هرگز دست بر روی خویش کشیدهای و با چشم و گوش و ابروی خویش معاشقت کردهای؟
گفتم: نه
○گفت: از من دور شو که سنگ را عاشقی میتوان آموخت، تو را نه!
✅ @behtarafariny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنا»
❗️❗️❗️قضاوت که کار خداست، ما فقط تهمت می زنیم.
#یادداشت_۸۱
✍ محمود یزدانی
🔹 جمله بالا را به طنز از زبان یکنفر با واسطه شنیدم که درباره حال و احوال انتخابات و نظرش درباره کاندیداها می گفت که : «والله چی بگم، قضاوت که کار خداست، ما فقط تهمت می زنیم» من اول کلی خندیدم، ولی بعدا که فکر کردم دیدم عجب جمله حکیمانه ای است.
🟢 ابتدا بحث قضاوت کردن را از منظر روابط بین فردی و سپس از منظر روان درمانی برایتان بگویم.
حتما بارها این جمله را زیاد شنیده اید که : «مردم را قضاوت نکنید» یا یکنفر درباره حرف هایی که بقیه درباره اش می زنند، معترض است که «چرا من را قضاوت می کنید؟». و خلاصه کلی نگرش منفی درباره قضاوت کردن وجود دارد.
از طرف دیگر، از منظر روان درمانی یکی از توصیه هایی که در درمان می شود، قضاوت نکردن افکار در ذهن انسان است و یکی از اهداف درمانی، تبدیل «ذهن قضاوتگر» به «ذهن مشاهده گر» است. یعنی ذهن به گونه ای تربیت شود که افکار خودش را، و حتی احساسات خودش را ببیند و «مشاهده» بکند، ولی «قضاوت» نکند. چون متوجه شده اند که ذهن وقتی قضاوت نکند، افکار راحت تر از ذهن ما بیرون می روند و یا احساسات راحت تر از وجود ما جدا می شوند.
🔶 من خودم البته با توصیههایی که درباره قضاوت نکردن است، مخالفم. چرا که آن را امر ناممکنی می دانم. یعنی همچنانکه ذهن ما نمی تواند فکر نکند ، نمی تواند قضاوت نکند. بنابراین کارکرد طبیعی ذهن قضاوت کردن است.
یعنی همچنانکه نمی توان به یک نفر گفت که چند دقیقهای یا حتی چندلحظه ای فکر نکن، نمی توان به افراد توصیه کرد که قضاوت نکن.
بنابراین قضاوت کردن، هم فرآیند طبیعی ذهن، و هم فرآیند ضروری ذهن است.
🟪 البته قبول دارم که وقتی افراد می گویند من را قضاوت نکنید یا در تکنیک های درمانی صحبت از «قضاوت نکردن» می شود ، منظورشان قضاوت کردن منفی است که نبایستی صورت گیرد.
بگذریم ...
🔍 اما بیاییم کمی دقیق تر و عمقی تر درباره قضاوت کردن صحبت کنیم.
❇️ وقتی یک نفر می گوید: «من را قضاوت نکنید» و یا «چرا من را قضاوت کردید؟» دقیقا دنبال چیست ؟ چرا از بقیه این خواسته را دارد ؟ مگر در قضاوت دیگران چه چیزی نهفته است که باعث آشفتگی فرد شده است ؟
🔔🔔 وقتی دقیق تر و جدی تر از افراد قضاوت شونده بپرسیم که مشکل شما با بقیه چیست که اینقدر معترض هستید؟، پاسخی که غالبا خواهند گفت چیزی شبیه این خواهد بود که می گویند : «آخه اونها بدون اینکه از همه چیز من خبر داشته باشند و بدون اینکه بدانند اصل قضیه چی بوده و بدون اینکه از شرایط من و اوضاع خبردار باشند، یک قضاوتی می کنند و برچسبی به من می زنند که به من نمی خورد و این خیلی بی انصافی است.»
🔷 اگر یکبار دیگر جملات بالا را بخوانید، متوجه خواهید شد که بحث، بحث «انصاف» است. و بحث نداشتن اطلاعات جامع فرد قضاوت کننده درباره فرد قضاوت شونده است. و خلاصه اش این است که فرد می گوید بحث، بحث «قضاوت» نیست، بلکه بحث «تهمت» است. یعنی چیزی درباره من می گویند که صحت ندارد و با بی انصافی درباره من نظر داده اند. و به من «تهمت» زده اند.
⏺ به همین منوال، در بحث درمان که تمام تلاش درمانی تبدیل «ذهن قضاوتگر» به «ذهن مشاهده گر» است، اصل قضیه و حقیقت قضیه، تبدیل کردن «ذهن تهمت زننده» به «ذهن مشاهده گر» است.
حالا چرا می گوییم «ذهن تهمت زننده» ؟
⏪ در درمان یکی از تکنیک های مهم برای تربیت «ذهن مشاهده گر» توضیح این نکته مهم است که «افکار فقط افکار هستند و واقعیت ندارند». مثلا وقتی من درباره خودم فکر کنم که «آدم بدردنخور» یا «آدم خیلی مهمی» هستم، در هر دو حالت اینها فقط فکر هستند و واقعیت ندارند. ذهن قضاوتگر هر دوی این افکار را واقعی در نظر می گیرد و بسته به اینکه خود را «بدردنخور» یا «خیلی مهم» در نظر بگیرد، یا دچار «رفتارهای اجتنابی» و یا دچار «رفتارهای متکبرانه» می شود.
اما «ذهن مشاهده گر» وقتی این افکار به ذهن برسد، صرفا «مشاهده» می کند و این افکار را «جدی» نمی گیرد، و جدی نگرفتن این افکار به این است که احساس یا رفتاری مبتنی بر این افکار شکل نمی گیرد.
اما «ذهن قضاوت گر» در این دو مثال، دقیقا «ذهن تهمت زننده» است. چون به خودش یا «تهمت بدردنخور» می زند یا «تهمت آدم خیلی مهم» به خودش می زند، که هر دو اشتباه است.
🔄 خلاصه تر و واضح تر بگویم ذهن نمی تواند قضاوت نکند. بنابراین اگر منصف باشد، درست قضاوت می کند، و اگر منصف نباشد، تهمت می زند، حالا یا به خودش یا به دیگری.
و اگر دیگران می گویند اینقدر من را قضاوت نکنید، منظورشان این است که : «اینقدر به من تهمت نزنید»
و اگر در درمان می گویند که افکارتان را قضاوت نکنید و صرفا مشاهده کنید، منظورشان این است که: «اینقدر به خودتان تهمت نزنید» ( و اگر افکار درباره دیگران باشد، منظور این است که «اینقدر به دیگران تهمت نزنید» )
✅ @behtarafariny
ادامه متن 👇👇
ادامه متن 👆👆
پ. ن 1⃣ : البته در اینکه ذهن چه موقع منصف است و چه موقع غیرمنصف است، بحث مفصلی است که جای طرح آن در اینجا نیست.
پ. ن 2⃣ : بحث ما بحث انتخاباتی نیست، ولی از این بحث خیلی می توان در بحث قضاوت کردن درباره کاندیداها استفاده کرد که راستی راستی ما داریم کاندیداها را قضاوت و ارزیابی می کنیم ؟ یا داریم به آنها تهمت می زنیم؟.
مواظب تهمت زدن هایمان به کاندیداها باشیم. شاید خیلی مطالبی که خودمان درباره کاندیداها می گوییم یا درباره آنها می شنویم، قضاوت درباره کاندیداها نباشد، تهمت زدن درباره آنها باشد که در پوشش قضاوت و ارزیابی عرضه می گردد.
پ. ن 3⃣ : منظور این متن تعطیلی قضاوت کردن نیست. همچنانکه ذهن بدون قضاوت کردن نمی تواند باشد، زندگی هم بدون قضاوت کردن ممکن نیست.
نکته و توصیه اصلی، «تعویق قضاوت» و یا «احتیاط در قضاوت» است. و نکته و توصیه اصلی تر، احتیاط خیلی خیلی زیاد یا اجتناب خیلی خیلی زیاد در تهمت زدن است.
«تهمت زدن از آن چیزی که فکر می کنیم به ما نزدیکتر است.»
📣📣📣 خلاصه اینکه :
«قضاوت کردن حقیقی کار خداست، ما غالبا داریم به خودمان و دیگران تهمت می زنیم.»
✍ محمود یزدانی
✅ @behtarafariny
⚫️ یک سنت و رویه خیلی زشت، اما فراگیر
#یادداشت_۸۲
✍ محمود یزدانی
🔶 امروز یکی از بستگان نزدیک همسرم فوت کردند.از حدود ساعت ۷ صبح که خبردار شدیم، به منزل آن مرحوم رفتیم و کم کم افراد زیادی آمدند، بطوریکه سر ظهر که جنازه را از حرم مطهر به منزل مرحوم آوردند و سپس سمت آرامگاه خواجه ربیع رفتیم، جمعیت زیادی جمع شده بودند.
بعد از مراسم خاکسپاری، صاحبان عزا ضمن تشکر از افراد حاضر جهت حضور در مراسم، دعوت کردند که برای صرف ناهار به رستوران تشریف بیاورند.
❌ من اگر در روز خاکسپاری کسی شرکت کنم، غالبا برای ناهار نمی روم، چون معتقدم که صاحبان عزا به مقدار کافی آشفته و غمگین و بهم ریخته هستند که آمادگی و حوصله پذیرایی را ندارند، و خیلی هم اخلاقی نیست که بقیه این توقع را از آنها داشته باشند.
خلاصه چون این مرحوم از افراد خیلی نزدیک بودند، گفتیم که شاید برویم بهتر باشد.
خلاصه با یک خجالت و شرمندگی پیش خودم، رفتم.
در راه با خودم حدس می زدم که احتمالا چند نفری بیشتر نیامده باشند، ولی وقتی وارد سالن رستوران شدم از اینکه چه جمعیت زیادی آمده بودند، بسیار متعجب شدم. بنظرم بیش از ۱۵۰ نفر در قسمت مردانه بودند. و قسمت زنانه را هم نمی دانم.
و فکر می کنم حداقل بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون فقط هزینه ناهار امروز شده باشد.
⏮ این هزینه تازه فقط مربوط به ناهار روز اول بود، و با احتساب مراسم تعزیه و سپس سوم یا هفتم و بعد چهلم، کلی هزینه روی دست خانواده مرحوم گذاشته می شود، که من فکر میکنم خیلی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان بشود.
خلاصه از دست دادن آن مرحوم برای خانواده اش یک مصیبت، و هزینه های سرسام آور پذیرایی و یکهویی بودن این خرج ها نیز مصیبتی دیگر.
😔😔 و چقدر این سنت و عادت زشت ناهارخوری روز خاکسپاری، رواج فراوانی در بین ما دارد. و متاسفانه فکری هم برای آن نمی شود.
🔔🔔 حالا اگر به روایات مراجعه کنیم، توصیه هایی که وجود دارد، نقطه مقابل چیزی است که در جامعه ما رواج دارد.
❗️❗️ مثلا در روایات داریم ( قریب به مضمون ) که تا چند روز نبایستی از مطبخ خانواده متوفی دودی بلند شود. و مستحب موکد است که همسایه ها و آشنایان، بایستی غذای خانواده متوفی را تهیه کنند. ولی وضع امروزی کاملا برعکس است، و خانواده متوفی تا چند بار بایستی غذای اطرافیان را تهیه کنند.
📣📣 و یا در سنت نه چندان دور ما - که خود من هم یادم میآید - وقتی کسی فوت می کرد، غالبا کسانی که برای سرسلامتی و عرض تسلیت می آمدند، همراه خودشان چیزی می آوردند و اون موقع به جای دسته گل و بنر - که هیچ خاصیتی ندارند - چیزهایی که می آوردند از قبیل گوسفند، روغن نباتی ۱۷ یا ۵ کیلویی ، کارتن قند، خرما، و .... بود. و دست خالی رفتن به خانه مرحوم تا حدی یک کار ناپسندی بود، و مخصوصا فامیل و آشنایان نزدیک حتما با خودشان چیزی می بردند.
این را گفتم که شاید تلنگری باشد برای بزرگان هر فامیلی که بنشینند و دور هم فکری بکنند تا این سنت های غلط به مرور از بین برود.
👌👌 و در اینجا یادی کنم از یک سنت خیلی خوبی که توسط فرد بسیار عاقل و دوراندیشی ایجاد شد.
چند سال پیش یکی از همکاران تعریف می کرد که ما همین مشکل هزینه های سنگین ترحیم را در فامیل و روستای مان داشتیم، و با توجه به اینکه روستای ما، روستای پرجمعیتی بود و اگر کسی فوت می کرد، همه می آمدند و یا بایستی دعوت می شدند، هزینه های بالای مراسمات، یک معضلی مخصوصا برای خانواده های متوسط و ضعیف شده بود.
خلاصه برای حل این معضل، بزرگان فامیل و روستا - که غالبا در مشهد هم زندگی می کردند - دور هم نشستند و گفتند از این به بعد مانند عروسی ها که برای عروس و داماد پول جمع می کنیم، موقع عزا هم پول جمع کنیم.
اما با اینکه این تصمیم گرفته شد، ولی اجرایی نمی شد، و غالب خانواده های متوفی قبول نمی کردند و به نوعی خجالت می کشیدند که در مجلس آنها برای مراسم ترحیم پول جمع شود و به نوعی احساس فقر و نیازمندی و سرشکستگی به آنها دست می داد.
خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه یکی از سرشناس ترین و پول دارترین آدم های فامیل و روستا، صاحب عزا سد و یکی از اعضای خانواده اش از دنیا رفت.
اون فرد که از همه پول دارتر و در عین حال دست و دل بازتر بود، با دوراندیشی خودش پیش قدم این کار خیر شد، و در مراسم ترحیم اعلام کرد که به جهت اینکه این سنت پول جمع کردن و کمک رسانی در مراسم ترحیم جا بیفتد از مراسم عزای خانواده خودش شروع می کند و این کار را انجام داد.
و خلاصه شروع پول جمع کردن برای مراسم ترحیم، از مجلس عزای پول دارترین فرد روستا شروع شد و از اون به بعد این سنت دیگه رواج گرفت و هنوز هم ادامه دارد.
🌷🌷 باشد که ما هم بتوانیم از این سنت های خوب در میان جامعه مان جاری و ساری کنیم. ان شاءالله
✅ @behtarafariny
🎯 چرا دانشآموزان در سراسر جهان دارند خنگ میشوند؟
🔴 معروفترین معیار سنجش توانمندی دانشآموزان در سطح جهان، آزمونی موسوم به پیآیاسای است که هر سه سال یکبار عملکرد دانشآموزان هشتاد کشور جهان را در ریاضی، علوم و درک مطلب میسنجد. در سالهای اخیر هربار که نتایج این آزمون منتشر میشود، سیاستگذاران و برنامهریزان آموزشی در جهان را به تعجب وا میدارد. طی چندین آزمون گذشته، نمرات دانشآموزان تقریباً در همۀ درسها و تقریباً در همهجای دنیا به طور مداوم در حال کاهش است. حتی کشورهایی مثل فنلاند و کرۀ جنوبی که نظامهای آموزشی بسیار باکیفیتی دارند هم مستثنی نیستند.
🔴 چه چیزی باعث افت نمرات در دانشآموزان سراسر جهان شده است؟ برخی از تحلیلگران همهگیری کرونا را عامل اصلی دانستهاند. اما روند افول نمرات از چندین سال قبل و مشخصاً از سال ۲۰۱۲ به بعد آغاز شده است و کرونا فقط شیب آن را افزایش داده است. گزارش پیآیاسای به سه دلیل «گوشیهای همراه» را عامل اصلی معرفی میکند: اولاً دانشآموزانی که روزانه کمتر از یک ساعت از اوقات فراغت خود را با دستگاههای دیجیتال سپری میکنند، عملکرد ریاضیشان حدود پنجاه درصد بالاتر از دانشآموزانی است که روزانه بیش از پنجساعت به اسکرین چشم میدوزند.
🔴 ثانیاً به نظر میرسد که صفحهنمایشها باعث نوعی حواسپرتی فراگیر در میان همهٔ دانشآموزان شدهاند، حتی دانشآموزانی که مدام چشم به آنها ندوختهاند نیز در اثر حواسپرتی اطرافیانشان درگیر میشوند.
🔴 دلیل سوم این است که تقریباً نیمی از دانشآموزانی که در این آزمون شرکت کردند، گفتند وقتی از دستگاههای دیجیتال خود دور هستند، احساس «کلافگی» یا «اضطراب» میکنند. به همین روال، نیمی از دانشآموزان گفتند که بدون دستگاههای دیجیتالشان از زندگی رضایت کمتری دارند. این اضطراب رابطهای معکوس با عملکرد تحصیلی دانشآموزان دارد. در مجموع، دانشآموزانی که بیشتر با تلفن همراه خود کار میکنند در مدرسه نمرات بدتری میگیرند، حواس دانشآموزان دیگر را پرت میکنند و احساس بدتری نسبت به زندگی خود دارند.
🔴 البته آزمون پیآیاسای تنها پژوهشی نیست که پیوستگی استفادۀ زیاد از دستگاههای دیجیتال و عملکرد بد تحصیلی را نشان میدهد. جاناتان هایت، در پژوهشی جدید به این نتیجه رسیده است که صرفِ وجود یک گوشی هوشمند در دیدرس، باعث افت قابلتوجه تمرکز حاضرین میشود.
نظر شما چیست؟
🔴 هایت پیشنهاد میکند که بهتر است گوشیهای هوشمند کاملاً در مدارس ممنوع شوند. به نظر میرسد تحلیل پیآیاسای نیز استدلالی قوی در حمایت از این سیاست باشد. صدها پژوهش جدی دیگر در دهسال اخیر نیز به نتایج مشابهی رسیدهاند. اگرچه بعضی میگویند اگر دانشآموزان مهارت استفاده از گوشی را بیاموزند، شاید کمتر در معرض خطر باشند، اما ممنوعکردن تلفن در مدرسه اقدام آزمایشی جسورانه و بدیعی خواهد بود. شاید مؤثر نباشد، اما غلط است اگر فکر کنیم هیچ کاری نکردن و حفظ وضع موجود، بیضرر خواهد بود. وقت وقتِ یک مداخله جدید است.
📌 آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «آیا تلفن همراه دانشآموزان را کندذهن کرده است؟» که در سیامین شمارۀ مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۳۰ دی ۱۴۰۲ در وبسایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ درک تامپسن است و نیره احمدی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وبسایت ترجمان سر بزنید.
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/w51475
T.me/tarjomaanweb
❗️❗️❗️نگذاریم شیطان پیروز دوم این انتخابات باشد. رئیس جمهور هر که شده، رئیس جمهور همه است و کمک کنیم ان شاءالله موفق بشود. اما مهمتر این است که اخوت ما بایستی سرجایش بماند و بلکه بیشتر شود. توسعه و تحول اصلی و واقعی، یعنی همین توسعه اخوت.
#یادداشت_۳۰
✍ محمود یزدانی
🔴 ایام انتخابات برای برخی ها یک دوره تحرک و فعالیت مضاعفی شده بود، اما همزمان یکی از کسانی که در این ایام بسیار بسیار پرکارتر شده بود و سرش حسابی شلوغ بود « شیطان » بود. با توجه به اینکه در انتخابات، اختلاف نظرها کاملا طبیعی است، لذا بعید نیست که برخی ها دچار تندروی شده باشند و دیگرانی را که همفکر آنها نباشند را افراد غیرمنطقی و دوست نداشتنی فرض کنند .
⏪ کار شیطان استفاده از همین اختلافات و تبدیل آن به دشمنی هاست . بارها خداوند تبار ک و تعالی خطر شیطان را در قرآن به ما گوشزد کرده است و او را «عدو مبین » یعنی دشمنی آشکار و بی نظیر معرفی کرده است و هشدار داده است که یکی از زشت ترین و خطرناک ترین کارهای این شیطان لعین رجیم ، « ایجاد بغض و دشمنی میان انسانها» هست . " قل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشيطان ینزغ بینهم ان الشيطان کان للانسان عدوا مبینا " ( اسراء / 53 ) ( به بندگانم بگو تا میتوانند به خوبی و زیبایی با یکدیگر سخن بگویند، زیرا شیطان میخواهد بین آنها جدایی و تباهی ایجاد کند . و شیطان حقیقتا دشمنی آشکار و بی نظیر برای انسانهاست ). " انما یرید الشيطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء " ( مائده /91) ( حقیقتا شیطان میخواهد بین شما دشمنی و بغض ایجاد کند ) .
🟣 بنابراین نتیجه انتخابات نبایستی باعث جدایی ما از هم و یا خدای نکرده بغض و کینه بین ما شود و اگر من به واسطه این تفاوت نظر در انتخابات از شما دلگیر شده باشم و شما هم از من دلگیر شده باشید، هر دوی ما بازنده این انتخابات خواهیم بود و شیطان برنده این انتخابات خواهد بود .
✅ یکی از اهداف مهم قرآن ایجاد اخوت بین مسلمین و مومنین است، و شیطان درست نقطه مقابل این هدف، درصدد دشمنی و جدایی بین مسلمین و مومنین است .
🟡خیلی از ماها در انتخابات - با تمام انتقاداتی که بر حاکمیت داریم - حضور پیدا کردیم، اما پس از انتخابات - کما فی السابق - وظیفه برادری و همدلی و اتحاد داریم . و اگر خدای نکرده به واسطه هیجان انتخابات ، حرفها و رفتارهایی داشته ایم که موجب آزار دیگری شده است، حلالیت بطلبیم و دیگران را نیز بدون اینکه از ما حلالیت بطلبند حلال کنیم و در صدد بهبود هر چه بهتر رابطه ها ، حتی بهتر از قبل انتخابات باشیم و این دستور خداوند تبار ک و تعالی را به جد پیگیر باشیم که می فرماید " انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم و اتقوا الله لعلکم ترحمون " ( حجرات / 14 ). ( حقیقتا که مومنان برادر یکدیگر هستند ، پس بین برادران تان صلح و صفا برقرار کنید و تقوای الهی را رعایت کنید ، باشد که ( بواسطه این کارها )مورد رحمت الهی قرار بگیرید . )
🟩 پس اگر میخواهیم مورد رحمت الهی قرار بگیریم و زحمات این چند مدت شیطان را هدر دهیم و نگذاریم این لعنتی، بین ما جدایی و دشمنی بیندازد، بیایید - به زبان یا به دل - به همدیگر بگوییم :
📣📣 من و تو برادر و خواهر هم هستیم و از صمیم قلب همدیگر را دوست داریم و نخواهیم گذاشت شیطان بین ما جدایی بیندازید ، بلکه خداوند مهربان، همچنان مهترین عامل الفت و وحدت قلوب ما هست و ما همه و همه بنده او هستیم و برادر و خواهر همدیگریم. 💓💓💗
---------------------------------
🌷 اگر این پیام را پسندیدید، برای ترویج اخوت و مهرورزی در جامعه، به اشتراک بگذارید.
✅ @behtarafariny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... جان سقای حرم ، خدایا ببخش
.
.
.
بیا برگرد خیمه ، ای کس و کارم
من و تنها نگذار ، ای علمدارم
آب به خیمه نرسید ، فدای سرت ....
صلی الله علیک یا اباالفضل العباس
التماس دعا
✅ @behtarafariny
هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۷۲
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم
ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه!
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف #اکونومونیست را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف #کوفه را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا).
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی #لندن است و #لس_آنجلس، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی #نجف است و #کربلا و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری.
دنیای عجیبی است مگر نه؟
آن طرف نوادگان #فرعون را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت #گوشت_مصنوعی اند و این طرف، در #مسیر_اربعین، روزانه دهها راس گاو و گوسفند #حلال_و_طیب ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد.
دنیای عجیبی است مگر نه؟
آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای #قارون های عصر مدرن است و این طرف، #موکبهای فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی #عباد_الله می شوند(اینجا).
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را #کنسرو می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، #تازه_خوری در جریان است و سلامت.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
در آن سوی از تمدن شیطان، #هوش_مصنوعی را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف #روابط_انسانی می تازد و در این سوی، #خانواده_بیست_میلیونی اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای #مدیریت_مردمی تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران #سایه می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و #برابری_جنسیتی چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای #قوم_لوط است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش.
این طرف اما در دنیای #حلال_زادگان تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس #ناموس جان می دهند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف پاریس را می بینی که مدعی #امامت بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند.
دنیای عجیبی است مگر نه؟!
مطالعه بیشتر: تمدن اربعین
التماس دعا برای جاماندگان
@besalamen_amenin
🟢 «او» در بدترین شرایط، یک «بهترآفرین» بود، یک بهترآفرین بی نظیر !!!
#یادداشت-۸۳
✍ محمود یزدانی
↕️ در مواجهه با شرایط بد و حتی شرایط خوب - چه درونی و چه بیرونی - آدم ها غالبا دو دسته می شوند :
۱ - بدترآفرینان
۲ - بهترآفرینان
بدترآفرینان، شرایط را از آنچه که هست، بدتر می کنند. و در مقابل، بهترآفرینان، شرایط را از آنچه که هست، بهتر می کنند.
🔶 تقریبا غالب رویکردهای نوین روان درمانی وجود درد و رنج در زندگی را پذیرفته اند و به دو قاعده جالب رسیده اند.
۱ - قاعده اول :
درد و رنج + مواجهه مثبت = رشد
۲ - قاعده دوم :
درد و رنج + مواجهه منفی = زجر
دو قاعده فوق تقریبا در تمام مشکلات و اختلالات روانشناختی صدق می کند. و تمام رویکرد های روان درمانی دنبال این هستند که مواجهه مثبت را یاد دهند.
🔄 اما اگر از حوزه روانشناسی بیرون بیاییم و وارد حوزه جامعه شناسی بشویم باز هم دو قاعده فوق صادق است. یعنی
۱ - قاعده اول :
مشکلات اجتماعی + مواجهه مثبت = رشد و پیشرفت اجتماعی
۲ - قاعده دوم :
مشکلات اجتماعی + مواجهه منفی = افزایش آسیب های اجتماعی
❗️این دو قاعده، قواعد ساده ای هستند، اما عمل به آنها خیلی سخت است. مثلا اگر ما عادت داشته باشیم یکسره از اوضاع خودمان، دیگران یا اجتماع بنالیم و انتقاد کنیم، و اگر یکسره توجه مان به کاستی ها و نقائص خود یا دیگران هست، مواجهه ما از نوع منفی است و ما کم یا زیاد، در حال زجر کشیدن هستیم. و خلاصه اینکه ما یک بدترآفرین هستیم که هم خودمان از خودمان خیر نمی بینیم، و هم دیگران و جامعه از ما خیر نمی بینند.
✅ ولی اگر مواجهه مثبت با کاستی ها و ضعف ها و نقص ها داریم و اهل انتقاد کردن از خودمان یا دیگران نیستیم، و با اینکه ضعف ها و کاستی ها را می بینیم ولی درصدد رفع آنها هستیم، یک بهترآفرین هستیم که جای تبریک گفتن دارد.
📣 مثال مشهوری است که همه تان شنیده اید که می گویند نیمه پر لیوان را ببینیم یا نیمه خالی لیوان را ؟
این سوال، سوال چندان خوبی نیست و بهتر است آن را ارتقاء ببخشیم.
سوال بهتر و جدی تر این است که اگر یک لیوان نیمه خالی و یا حتی تمام خالی دیده ایم چه بایستی بکنیم ؟
یعنی سوال از جنس کجا را دیدن نیست، بلکه از جنس چه کار کردن است.
❌ بدترآفرینان در برابر لیوان نیمه خالی، در بهترین حالت کاری نمی کنند و در بدترین حالت، همان لیوان نیمه خالی را تماما خالی می کنند.
و باز بدترآفرینان در برابر لیوان تماما خالی، در بهترین حالت کاری نمی کنند، و در بدترین حالت، لیوان تماما خالی را می شکنند. چون معتقدند لیوانی که خالی باشد، به چه دردی می خورد.
✳️ اما بهترآفرینان چه می کنند؟
بهترآفرینان لیوان نیمه پر را پر می کنند و حتی لیوان خالی را هم پر می کنند.
🔔 حالا این لیوان نیمه خالی یا تماما خالی نماد چی هست ؟
این لیوان، خود ما هستیم ، این لیوان خانواده ما هست، این لیوان، دوستان ما هستند، این لیوان آدم های دیگر هستند، این لیوان، همکاران یا مراجعان محل کار ما هستند، این لیوان شهر و روستای ما هست، این لیوان جامعه و کشور ما هست، و این لیوان جهان ما هست.
خداوند به نوعی همه ما را لیوان خلق کرده است. («رسولُ اللّه : الخُلقُ وِعاءُ الدِّينِ ؛ خُلق ، ظرف دين است.» خلق و خو فارغ از اینکه در آن چه چیزی قرار بگیرد ، ظرف است ) خانواده و جامعه و جهان ما را هم لیوان خلق کرده است. و در این لیوان ها کمی یا زیادی آب هست و برخی لیوان ها هم خالی خالی است. و در برخی از ما نه تنها آب نیست، که کلی آشغال جمع شده است.
حالا ما هستیم و لیوان های متعدد با مقدارهای متفاوت آب یا چیزهای دیگر.
و سوال کلیدی این است که داریم چه می کنیم :
❗️لیوان ها را پر می کنیم یا خالی تر می کنیم و یا حتی می شکنیم ؟
جمله مهم بالا را یک طور دیگر بیان میکنم :
❗️خودمان و یا دیگران را داریم پر می کنیم یا خالی می کنیم یا حتی می شکنیم ؟
بهترآفرین هستیم یا بدترآفرین ؟
✅ @behtarafariny
ادامه متن 👇👇
ادامه متن 👆👆
❇️ اما همه این حرف ها برای این بود که از بهترین بهترآفرین یادی کنیم.
❤️ محمد رسولالله(ص) - که جانم به فدایش باد - برترین بهترآفرین بود. لیوان های خالی همه را پر می کرد. لیوان های کثیف همه را تمیز می کرد، لیوان های شکسته همه را ترمیم می کرد، لیوان های کوچک همه را بزرگ می کرد تا بیشتر جا بگیرد.
او در برابر لیوان های نیمه خالی، لیوان های تماما خالی، لیوان های تماما کثیف، لیوان های شکسته ، و لیوان های کوچک، یک بهترآفرین فوقالعاده بود، بهترین بهترین آفرین بود.
🔗 اما باز نکته مهمتری هم هست :
خداوند که رسول الله (ص) - یعنی بهترین بهترآفرین - را فرستاد، فرمود که این دردانه هستی را برایتان فرستادم که بهترآفرینی را از او یاد بگیرید. او معلم و مربی بهترآفرینی است. و قرآن، کتاب بهترآفرینی است.
و انسان ها به میزان روحیه بهترآفرینی شان، به پیامبر(ص) نزدیک هستند. و او اسوه و الگوی بهترآفرینی است.
«لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا
براى شما، اگر به خدا و روز قيامت اميد مىداريد و خدا را فراوان ياد مىكنيد، شخص رسول اللّه مقتداى نیکو و پسنديدهاى است.»
🟢 و کلام آخر خطاب به خود رسولالله:
ای رسول بهترآفرین، ای رحمه للعالمین، لیوان های ما نه تنها خالی خالی است، که کوچک هم هست، که شکسته هم هست و از همه بدتر کثیف و پراز آشغال نیز هست. ای بهترآفرین، عنایتی به ما کن و ما را از آنچه که هستیم بهتر نما و ما را بهترآفرین نما :
«يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ
ای عزیز! ما و دور و بری هایمان را آسیب و گزند فرا گرفته، و حالا با سرمایه ناچیز آمده ایم؛ پیمانه را برای ما کامل کن؛ و بر ما تصدّق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!»
✍ محمود یزدانی
✅ @behtarafariny
🎯 اسرائیل به همان سگ هاری تبدیل شده است که آرزویش را داشت
🔴 موشه دایان، فرمانده نظامی و وزیر دفاع سابق اسرائیل، جایی گفته است: «اسرائیل باید مثل سگی هار به نظر برسد، خطرناکتر از اینکه کسی جرئت کند مزاحمش شود». دایان حتی از سوی نظامیان اسرائیل، فرماندهی بسیار خشن و تندرو به شمار میرفت که ایدههایش معمولاً خطرناک به نظر میآمد. اما لویی رنه برس، پژوهشگر تشکیلات نظامی اسرائیل، میگوید دایان با ایدۀ «سگ هار» خود، در واقع شیوه همیشگی اسرائیل را در دیوانه نشاندادن خود برملا میکند.
🔴 بعد از گذشت یک سال از دور جدید جنگ اسرائیل علیه فلسطینیان، اقدامات جنونبار ارتش رژیم اسرائیل، بیش از همیشه در معرض دید همگانی قرار گرفته است.
🔴 جهت یک مقایسه، کافی است بدانیم که میزان مهماتی که در حملات هوایی ارتش اسرائیل، تنها طی ۲۵ روز اول جنگ، بر سر مردم غزه ریخته شده است، معادل بیش از دو بمب اتمی از نوعی است که در هیروشیما منفجر شد. با این تفاوت که این بمبها در مساحتی نزدیک به یکسوم مساحت شهر هیروشیما در لحظۀ انفجار بمب اتمی فرود آمدهاند.
🔴 وسعت تخریب در غزه، طبق محاسبات فیلیپ وبر، متخصص آمار و محقق مسائل امنیتی، طی چهار ماه اول حمله، به سطح مرگبارترین بمبارانِ یک شهر در تاریخ، یعنی حملۀ نیروهای متفق به شهر درسدن آلمان در انتهای جنگ جهانی دوم رسید. وبر میگوید آنچه بعد از ماه چهارم در غزه رخ داده است، بیتردید هیچ نمونهای در طول تاریخ ندارد.
🔴 حمله به بیمارستانها و قتلعام مصدومان، با خاک یکسانکردن مدرسهها، حمله به مناطق امن، پناهگاهها و چادرهای آوارگان، جاسازی مواد منفجره در بستۀ کمکهای غذایی، استفادۀ مکرر از تسلیحات ممنوعه، کوچاندن اجباری چندبارۀ مردم و جلوگیری از رسیدن دارو و غذا به مردم بخشی از این جنون مرگبار است.
🔴 در پردۀ تازهای از این جنایات، اسرائیل در عملیاتی که آن را «نظم جدید» نامیده است، با فروریختن بیش از هشتاد تُن بمب بر سر چند ساختمان مسکونی و با کشتن بیش از سیصد غیرنظامی، اقدام به ترور دبیرکل حزبالله لبنان، سید حسن نصرالله و فرماندهان همراه او کرده است. اسرائیل به همان چیزی تبدیل شده است که موشه دایان توصیه میکرد: سگ هار.
🔴 ایلان پاپه، مورخ سرشناس اسرائیلی، اخیراً در مصاحبهای گفته است: «فکر میکنم آنچه شاهد آن هستیم، آغازِ پایان پروژۀ صهیونیسم است. و مورخان خوب میدانند که آغازِ پایان پروژههایی مانند صهیونیسم، خطرناکترین فصل از تاریخ یک خطه است».
https://t.me/tarjomaanweb
🎯 آنقدر کشتهایم که اگر دست از کشتن برداریم، نابود میشویم
— چطور جامعۀ اسرائیل با جنایتهای ارتش خود در غزه و لبنان کنار میآید؟
📍عومر برتوف، کهنهسرباز اسرائیلی که سالهاست در آمریکا دربارۀ تاریخ نسلکشی تحقیق و تدریس میکند، چندماه بعد از آغاز جنگ، بعد از مدتی طولانی، به اسرائیل سفر کرد تا دیداری با خانواده و دوستانش تازه کند و از اوضاع و احوال جامعهاش باخبر شود. اما آنچه در این سفر دو هفتهای دید، حیرتزدهاش کرد. برای او که بسیار دربارۀ کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم خوانده بود، عجیب بود که از زبان جوانان اسرائیلی همان جملههایی شنیده میشود که نازیها هنگام نسلکشی به زبان میراندند.
🔖 ۶۷۱۵ کلمه
⏰ زمان مطالعه: ۳۸ دقيقه
📌 ادامۀ مطلب را در لینک زیر بخوانید:
B2n.ir/z91939
https://t.me/tarjomaanweb
🔲⭕️بی ناموس پدرت است!
مجتبی لشکربلوکی
ببخشید که عنوان این نوشته بی ادبانه است اما اگر جلو بروید متوجه می شوید که داستان چیست. امروز می خواهم راجع به چالشی بنویسم که خودم مبتلا به آن هستم. اول نوشته کوتاهی را با هم مرور کنیم که باعث شد به این مساله توجه کنم. در شبکه های اجتماعی کسی نوشته بود: توهین، فرصت تأمل و تعامل رو از آدمها میگیره. وقتی به کسی میگویید «بی ناموس! ۲+۲ میشود ۴» نمیگوید بله مطلب درستی است و حق با شماست! خواهد گفت: بیناموس پدرت است! (مدرسه علوم انسانی)
این جمله مرا به فکر فرو برد که حرف حق اگر با لحن نابحق گفته شود نتیجه عکس دارد. ما و از جمله خود من چقدر ناتوانیم که با هم محترمانه مخالفت کنیم، مودبانه نقد کنیم و با متانت تعامل کنیم. این مشکل فراگیر است، حتی در بین خبرگان و نخبگان ما. به یک نمونه واقعی توجه کنید: دو تن از اساتید دانشگاه این فرصت را پیدا کردند که با یکی از مدیران ارشد کشور گفتگویی اختصاصی و طولانی داشته باشند فرصتی که برای همه حتی نخبگان به این راحتی فراهم نمی شود، در همان ابتدای جلسه جمله ای که گفتند چنین بود: «شما حرف بی ربطی زدید». آن هم با لحنی بد و از بالا به پایین. هیچ اشکالی ندارد که شما یک مدیر ارشد کشور را شجاعانه و جسورانه نقد کنید این نشانه استقلال و آزادمنشی شماست اما اینکه نمی توانید آن را به شیوه ای موثر منتقل کنید نشانه چیز دیگری است.
☑️⭕️تحلیل و تجویز کاربردی:
بارها و بارها شنیده ایم که باید هنر گفتگو را بیاموزیم. اما می دانیم که گفتگو که همیشه گل و بلبل نیست. در بیشتر موارد، من یک باور دارم و شما باوری دیگر. چگونه با هم مخالفت کنیم و همدیگر را نقد کنیم که کار به جای باریک نکشد و تیتری که در بالا خواندیم را تجربه نکنیم؟ همه ما باید این مهارت را بیاموزیم: مهارت مخالفت محترمانه. برای شروع این ۶ نکته را تمرین کنیم:
◻️جملات را با تو شروع نکنیم! جملاتی که بدون فاعل آغاز می شود یا با من آغاز می شود راهی برای تمرکز بر خود ایده است، نه شخصی که می خواهیم با او مخالفت کنیم. جملاتی مانند «اینجوری به نظر می رسه که یا من اینجوری برداشت می کنم که ...» خیلی کمتر حساسیت برانگیزند به جای آنکه بگوییم «تو/شما گفتی که ...».
◻️مخالفت های خود را حتی الامکان (یعنی اگه شد) در جمع نگویید. بازخوردهای منفی در حضور جمع تقابل برانگیزند و افراد احساس می کنند که به جای آنکه ایده یا عملکرد آنان را نقد کنید، دارید ترور شخصیت می کنید. (رفرنس)
◻️به جای مخالفت صریح ابتدا ابراز تردید کنید: با طرح سوالات هوشمندانه در خصوص نظراتی که با آن ها مخالف هستید ابراز تردید کنید و سعی کنید به گونه ای این کار را انجام دهید که دیگران را به سمت تردید ببرید و سپس مخالفت خود را اعلام کنید. مثلا اینگونه آغاز کنید: در مورد این ایده یک سری چیزها هست که من نمی دونم و در موردش تردید دارم ....
◻️مسیر را به سمت راه حل جایگزین کج کنید: به جای اینکه مستقیم یک ایده را نقد کنید، بگویید که در کنار ایده شما، می توانیم ایده دیگری را نیز مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم. اینگونه مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می رود (رفرنس).
◻️دیگران را احمق تصور نکنید. مثلا کتابی وجود دارد به نام هنر کنار آمدن با احمقها! خب کسی که این کتاب را می خوانند، تصور می کنند که بالاخره هر کسی می تواند یک احمق بالقوه باشد و آنگاه خود به خود نگاهش به وی از بالا به پایین و غیرمحترمانه خواهد شد.
◻️جای فرار بگذارید. یک مشکل رایج این است که افراد ایده را مساوی خودشان می گیرند و اگر ایده نقد شد احساس می کنند که شخصیت شان، شعورشان، باهوشی شان و خبرگی شان زیر سوال رفته است. چه باید کرد؟ ایده تان را مساوی شخصیت تان نگیرید. همان ابتدا که ایده خود را مطرح میکنید برای خودتان جای فرار بگذارید. بگویید که این یک ایده ناقص است که فعلا به آن معتقد هستید و اصلا مطرح کرده اید که در معرض نقد و تکمیل قرار بگیرد. خودتان هم به این ایده نقدهایی دارید و در مورد آن تردیدهایی دارید به این ترتیب از این به بعد هر کسی شما را نقد کرد می توانید نقدها را بشنوید و سپس ایده خود را بهبود دهید و ایده کامل تر را ارایه کنید. شما همیشه راه فراری برای بازگشت از ایده و پس گرفتن ایده دارید. در ضمن چون گفته اید که خودتان هم در مورد ایده حرف ها و نقدهایی دارید، با زیرسوال رفتن ایده، زیر سوال نمی روید.
خلاصه آنکه اگر بیاموزیم چگونه مودبانه دیگران را نقد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، آنگاه کار به تقابل و خصومت کشیده نمی شود. باید تمرین کنیم اول از همه، خودم! توسعه یعنی حل مسایل جمعی. حل مسایل کشور یا سازمان یا استان مدیون کسانی است که می توانند با هم محترمانه مخالفت کنند و به یک جمع بندی متفاوت از موضع اولیه شان برسند.
https://t.me/Dr_Lashkarbolouki
📣موسسه راه بهتر برگزار میکند:
✴️ کارگاه یک جلسه رایگان «هفت خان خانواده » ✴️
🔺آشنایی با اولین، برترین و ضروری ترین مهارت زندگی
🔻برای چی این کارگاه مفیده؟🔺
🔹 آمادگی برای ازدواج
🔹 انتخاب همسر
🔹همسرداری
🔹تربیت فرزند
🔺برای چه کسانی مفیده ؟🔻
🔶 مجردین
🔶متاهلین
🔶والدین
🔶مدرس: استاد محمود یزدانی (پژوهشگر، مشاور و مبدع نظریه هفت خان خانواده)
⏰زمان : چهارشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۸ تا ۱۹
📍مکان : خیام ۱۱ پلاک ۹۳ مرکز مشاوره راه بهتر
🔶ثبت نام:
سایت www.rahbeh.ir
تلفن:09373405875 - 05137629891
〰〰〰〰〰
💟 راه بهتر | مرکز تخصصی خانواده و سبک زندگی اسلامی
@rahbeh_ir | ایتا، تلگرام، اینستاگرام
----------------------------------
https://eitaa.com/behtarafariny
https://eitaa.com/islamic_psycho