تقدم حفظ مردم بر حفظ نظام
✨✨✨✨✨
💠بخش اول
کیست که نداند امنیت حکومت از مهمترین اولویتهاست؟ اما از امنیت حکومت مهمتر، امنیت مردم است. اصلا ارزش امنیت نظام منحصرا بخاطر کارکرد و عملکرد آن در حفظ امنیت مردم است. نظامها و حکومتها که مطلوبیت ذاتی ندارند که حالا بمانند یا نمانند.
تنها عامل ارزشمندی نظام جمهوری اسلامی کارآمدی آن در حفظ نان و ایمان مردم است. اگر نان و ایمان، متزلزل ویا نابود شود دیگر حفظ نظام هیچ توجیهی ندارد.
وقتی نظامی و حکومتی، دارد با اولویت دادن به آرامش مردم و تامین اسباب زندگی عزیزانه و کریمانه برای آنان که اولین این اسباب معیشت اقتصادی است و سپس ایمان و اخلاق آنان، کار میکند و به دنبال دفع تهدیدات علیه آنان است بی تردید حفظ این نظام از اوجب واجبات است.
اما اگر این نگاه #مردم_محور در ذهنیت حاکمان به نگرش #نظام_محور تبدیل شود و حکام یک کشور بیش از اینکه مردم و رنج مردم را ببینند در فکر مبارزه برای حفظ نظام باشند و اگر به مردم فکر میکنند کاملا از مدخل امنیت نظام است نه تامین کرامت ومعیشت تک تک شهروندان، این یعنی انحراف بزرگ.
بنابراین، بدترین نگاه در کشور، #نگاه_امنیتی به #قوت_لایموت مردم است. در این نگاه، #مردم_داری جای خود را به #نظام_داری خواهد داد و سرآغاز افول و سقوط از همینجاست.
اما اگر روال و روند اخلاق و اسلام و انسانیت مبنای حکمرانی شود، جنب و جوش شوراهای عالی و دانی و نهادهای بالادستی نه به خاطر امنیت نظام بلکه در درجه اول، بخاطر امنیت معیشتی مردم باشد، در این صورت باید هنوز امیدوار بود.
در نگاه #مردم_دارانه و نه #نظام_دارانه، ملاک ومبنا بر پایه تحقیقات میدانی از وضعیت زندگی مردم قرار دارد. اصل و اساس را باید اینجا گذاشت. باید دید این برنامه تا کجا به امنیت روانی، خانوادگی، اخلاقی واجتماعی مردم صدمه میزند نه اینکه شاخص آماده باش حکومت همواره امنیتی و میزان تهدید آفرینی مردم یا دشمن برای نظام باشد !
این حس انسانی است که با الهیات سیاست دینی نسبت و قرابت دارد نه اینکه محور اقدامات این باشد که مردم به خیابان بریزند یا نریزند و دشمن دنبال چیست.
بنابراین، مطابق بدیهیات اندیشه سیاسی اسلامی، حفظ مردم بر حفظ نظام مقدم است. در این هیچ تردیدی نیست. حال باید دید تحمل مردم تا کجاست. اگر عذاب دادن مردم آنقدر آرام آرام و درجه درجه به صورت کند و تدریجی پیش رفت که در آستانه مرگ قرار گرفتند ولی بخاطر این #استدراجِ در مردن، کسی قادر به حرکت نبود یا بخاطر اینکه اساس کشور و امنیت آن را حرمت داشت صبوری کرد، دلیل تشویق حاکمان به ادامه فشار نیست. این پیکر نیمه جان دیگر تحمل فشار ندارد. اما ممکن است بمیرد ولی قادر به حرکت نشود. آیا چنین امنیتی برای نظام مفید است؟ نظام بدون مردم به چه دردی میخورد بجز درد خود حاکمان؟
حاکمیتِ نگاه امنیتی نتیجهاش این است که پس میشود تا کجاها پیش رفت و در عین حال مردم شورش نکنند یا اگر شوریدند با روشهایی وبدون تهدید پایههای نظام بتوان آنان را مهار کرد. این ثمره تصور غلط #تقدم_نظام_بر_مردم است.
اما واقعیت انسانی واخلاقی چیز دیگری میگوید. ما وظیفه داریم این سریال تمام نشدنی را تمام کنیم. این سریال رنج و درد ناپایان با حکمت وبیداری وجدان حاکمان قابل مهار است. باید به فکر مهار رنج مردم باشیم نه مهار خود مردم واعتراضاتشان! رنجها تمام شود اعتراضها هم خاموش میشود. مردم ایران را با دیگر ملل مقایسه نکنیم.
اگر مردم تحت فشار استخوان شکن اقتصادی تمام ارزشها، کرامتها و شخصیتشان نابود شود دیگر فاتحه آن ملت را باید خواند. فاتحه حکومت را هم...
دیروز به مناسبتی با یک تبعه غیر ایرانی که از قضا محقق قرآنی بسیار بسیار ارزشمندی است حرف میزدم. گفت آقای میرزایی ما در ایران عمده قوت لایموتمان نان بود چون کل درآمد من سه میلیون ونیم است. در ضمن او دارای درجه دکتری از یک دانشگاه ایرانی است.
ادامه داد حالا این سه میلیون و نیم کفاف اجاره خانه نمیکند. قبلا نان میخریدیم وغالبا نان خالی و احیانا آب گوجه و امثال آن! حالا سرگشتهام چطور زندگی کنم!
او که اینها را میگفت من گریه میکردم و سرم را پایین انداخته بودم و از درون داشتم از خجالت و درد می سوختم.
فقط این دکتر غیر ایرانی و هوادار انقلاب وتشیع نیست. ما حوالی ده میلیون انسان رنجدیده و بدبخت و آواره شیعی داریم که اغلب آنان مدارکی ندارند که از نانوایی نان ارزان بخرند یا یارانه بگیرند...
🆔 @mohamad_ali_mirzaaei
🌐https://t.me/mohamad_ali_mirzaaei