eitaa logo
بهتر بنویسیم
1.4هزار دنبال‌کننده
317 عکس
36 ویدیو
53 فایل
💡خیلی از ما نویسنده‌ایم؛ فقط باید تمرین کنیم تا #بهتر_بنویسیم. ارتباط با مدیر: @Pourjam
مشاهده در ایتا
دانلود
📌انشای یک نوجوان سیزده ساله، یک روز پس از شهادت شهید امیرعباس، پسر یکی از دوستانم است که بعضی از روزها با پدرش به محل کار می‌آید. به توصیهٔ پدرش، گاهی دربارهٔ درسِ «بنویسیم» و نوشتن انشا، چیزهایی از من می‌پرسد. امروز هم به سراغ من آمد و نوشته‌ای به من داد تا نظرم را دربارهٔ آن بگویم. بالای برگه‌اش با خودکار قرمز نوشته بود: «آزمون میان‌ترم انشا و املای فارسی». معلوم شد که امروز امتحان داشته و این را برای معلمش فرستاده و حالا می‌خواهد بداند به نظر من، نمره‌اش چند می‌شود. وقتی انشایش را خواندم، خدا را شکر کردم و یک بار دیگر تفسیر رویش‌های انقلاب را به چشم دیدم. متن انشای امیرعباس را برایتان می‌نویسم، تا شما هم بخوانید و لذت ببرید. همهٔ انسان‌ها سرنوشتی دارند. بعضی‌ها به جاهای بالایی می‌رسند و کار خوبی پیدا می‌کنند؛ بعضی‌ها هم کمتر تلاش می‌کنند و بیکار گوشهٔ خیابان می‌نشینند و گدایی می‌کنند؛ انسان‌های دیگری هم، بیشتر تلاش کرده و مانند کوهی استوار در برابر دشمنان می‌ایستند و در راه خدا و وطن عزیزشان می‌جنگند و به درجهٔ شهادت می‌رسند. از نظر من، شهادت، بالاترین درجه‌ای است که فقط انسان‌ها توان دستیابی به این درجهٔ بالا را دارند؛ البته نه همهٔ انسان‌ها، فقط بعضی از آن‌ها. شاید از نظر ما شهادت سخت باشد و حتی تصور اینکه رزمنده‌ها چگونه مانند لاله پرپر می‌شدند، آزارمان دهد و باعث شود غصه بخوریم؛ اما کسانی هم بودند و هستند که شهادت برایشان از عسل شیرین‌تر باشد. این‌ها هم اول مانند ما پشت نیمکت بوده‌اند، اما با درس خواندن‌هایشان، با عبادت کردن‌هایشان، با سبک زندگی درست و مطالعه، به معنای واقعی کلمهٔ «شهادت» پی بردند و به این درجه دست پیدا کردند. شهدایی همچون شهید ، شهید ، شهید ، شهید و... ما هم باید خوب درس بخوانیم و مطالعه کنیم و با عبادت و سبک زندگی درست، راه راست را پیشه کنیم و مانند شهدا در برابر سختی‌ها همچون کوه استوار باشیم تا به خدا برسیم. ✍امیرعباس تهوری، سیزده ساله، ۹۹/۹/۸ 🆔️ @benevisim ✍بهتر بنویسیم
هنوز جوهر قرارداد خشک نشده بود، که تحریم‌های جدیدی علیه ایران وضع کرد. در سیزده دی ۱۳۹۸، سردار پرافتخار ایران، حاج را به اتهام تروریست بودن به شهادت رساند. یک سال بعد، رژیم صهیونیستی، یک ایرانی را در درون کشور ترور کرد و به شهادت رساند. چند ماه بعد از این حادثه، بخشی از تأسیسات سایت هسته‌ای به دست عامل نفوذی رژیم صهیونیستی منفجر شد. این مثال‌ها گواه آن است که با وجود پایبندی مردم ایران به آرمان ها و خطوط قرمز خود، با سران استکبار، هیچ دستاوردی برای حل مشکلات کشور نخواهد داشت. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک و با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei
شاید باورتان نشود؛ ولی حتی اگر منتخب یک ملت انقلابی هم باشید، می‌توانید با قراردادی مثل برجام، و کشورتان را به باد دهید. نخست حل همۀ مشکلات داخلی کشور، حتی آب آشامیدنی مردم را به و تصویب پیوند دهید. بعد به وزیر امور خارجه‌تان بگویید در خیابان‌های ژنو دنبال سرِ جان کری بدود تا عکس‌هایش در دنیا منتشر شود. آنگاه وقتی برجام تصویب شد، بلافاصله و قبل از انجام کوچک‌ترین تعهدی از سوی طرف‌های مقابل، قلب خودتان را با سیمان پر کنید. در گام بعد، همۀ منتقدان خودتان و قراردادتان را بی‌سواد و بی‌شناسنامه معرفی کنید. آخرین کار هم این است که حتی پس از ترور سردار پرافتخار ملی تان به دست ، باز هم از مذاکره حرف بزنید. اگر هنوز مطئمن نیستید که مردم کشورتان له شده است، می توانید جلوی جاسوسان را نگیرید تا یک دانشمند برجسته هسته‌ای را در داخل ایران کنند. حالا می توانید مطمئن باشید که کار تمام است. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک و با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei
با اینکه حالا و در پایان دولت دوازدهم، حتی بسیاری از غربگراها هم فهمیده‌اند که مشکلات کشور با حل نمی‌شود، و دولت او همچنان بر مذاکره و احیای جنازۀ پافشاری می‌کند. زمانی یک مرد مغرور و پُرافاده سوار اتوبوس شد. از همان لحظۀ اول شروع کرد به این و آن خرده گرفتن که «تو چرا حمام نمی‌روی تا در فضاهای عمومی بوی بد ندهی، تو چرا این همه بار با خودت به داخل اتوبوس آورده‌ای» و از این دست حرف‌ها. کم‌کم همه صدایشان بلند شد که «کاش زودتر پیاده شوی تا از شر تو راحت شویم». بالأخره اتوبوس به ایستگاه مقصد مرد رسید. مرد در هنگام پیاده شدن، پایش گیر کرد و با صورت روی زمین افتاد. در همان حال نگاهی به داخل اتوبوس انداخت و وقتی پوزخندهای مردم را دید، تصمیم گرفت برای این که جلوی آن‌ها کم نیاورد، همان طور سینه‌خیز به راهش ادامه دهد. این‌طور شد که مرد مغرور تا خانه خودش سینه‌خیز رفت. (نمونه یک بند یادداشت انتخاباتی در سبک با استفاده از ) 🆔️ @m_rajaaei
🖋رقص قلم در میانه میدان انقلاب... ✍راستش هرچه بیشتر فکر می‌کنم، کمتر متوجه می‌شوم که چطور می‌شود هم باشیم و هم اهل مطالعه و صاحب قلم، ولی در ایامی که انقلاب به تحلیل‌ها و یادداشت‌های ما نیاز دارد، در میانه میدان نباشیم. ✍این روزها در دوره سرنوشت‌سازی هستیم؛ دوره‌ای که هنوز هم کسانی می‌خواهند با شعار و وارد کارزار انتخابات شوند، و مردمی هم هستند که هنوز خیال می‌کنند با مذاکره اوضاع کشور بهتر می‌شود؛ دوره‌ای که خیلی‌ها یا از روی ناامیدی و یا در نتیجه شبهات دشمنان، اصلاً نمی‌خواهند رأی بدهند. ✍وقتی می‌بینم در چنین شرایط حساسی که به روشنگری همه جانبه در همه عرصه‌ها نیاز دارد، گروهی از انقلابی‌های صاحب سواد و قلم، فقط نوشته‌های اخلاقی و تربیتی و معنوی می‌نویسند و در انجمن‌ها و کانون‌هایشان دور هم جمع می‌شوند و می‌خوانند و نقد می‌کنند، دلم می‌گیرد. ✍این‌طور وقت‌ها، یاد انجمن‌های شعری می‌افتم که مُشتی دور هم جمع می‌شوند و شعرهای بی‌سو و خنثایشان را برای هم می‌خوانند و بی‌خبر از همه‌جا و بی‌خیال همه‌چیز، در عالَم هَپروت خودشان برای سروده‌های هم بَهبَه و چَهچَه می‌کنند. 🆔️ @m_rajaaei
📝مأمور خدا در ، «طوفان شن» بود یا «توفان شن»؟ (به بهانهٔ ۵اردیبهشت، سالروز شکست حملهٔ نظامی آمریکا در ) ✅ کارشناسان فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دو واژهٔ «» و «» را دو شکل نوشتاری برای یک معنا شناسایی کرده‌اند و هر دو املا را درست دانسته‌اند.(۱) در یکی از بخش‌های سریال «نون خ۲» هم، آقا معلم به همین نظر اشاره کرد و گفت: نوشتن این واژه به هر دو شیوه درست است. اما برخی محققان این نظر را درست نمی‌دانند. ✅ از نظر این گروه از محققان، اصل این دو واژه و معنای آن‌ها یکی نیست: «طوفان» یک واژهٔ عربی (ظاهراً از اصلِ یونانی) و به معنای «باد و باران بسیار شدید» است، ولی واژهٔ فارسی «توفان» صفت و به معنای «غُرّان و دمان» است. این واژه، صفت فاعلی از مصدر «توفیدن» به معنای «فریاد بلند کشیدن» یا «غرّیدن و خروشیدن» است. مثلاً به این بیت از فردوسی توجه کنید: زِ آواز گُردان بتوفیده کوه زمین شد ز نعل ستوران ستوه (۲) 🔰 این‌که بدانیم باید توفان شن بنویسیم یا طوفان شن، مهم است؛ ولی بسیار مهم‌تر از آن، درسی است که باید از آن بگیریم؛ همان درسی که امام خمینی آن را برای ما بازگفت: "کی این هلی‌کوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران بیایند ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مأمور خدا بودند". 🔰 کاش از خدا و مأمورهای غیبی‌اش غافل نمی‌شدیم و به و با او دل نمی‌بستیم. پانوشت: ۱. دستور خط فارسی، بخش «واژه‌های دارای چند صورت املایی». ۲. ابوالحسن نجفی، غلط ننویسیم، ص۲۶۱. 💠 بیایید : 🆔️ @behtarbenevisim