بنیاد علم و فناوری بهیار صنعت
. ☘دانش بنیان و افقی که به آن دعوت می شویم. ☘به مسئله ی دانش بنیان باید به عنوان یک نگاه و رویکرد ت
.
#فرسودگی سازمانی یا #حیات دانش بنیانی؟
☘در دانش بنیان وارد قصه ای می شوید که آدم ها می توانند خودشان را پیدا کنند و در این مورد در دنیا هم بحث هایی مطرح شده است. اما در فرهنگ خودمان بیشتر می توانیم به این مسیر توجه کنیم. در اینجا پیوند بین آدم ها حول یک روایت یا قصه اتفاق می افتد. امروز پیوند بین آدم ها در یک سازمان شکل می گیرد، سازمان جایی است که آدم ها هیچ نسبتی با هم ندارند، اما این سازمان با مدیریتی که در آن است، آدم های مختلف را در کنار هم می چیند و از هر نفر برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب استفاده می کند. در دنیا اتفاقات اینگونه افتاده و اوجش در مسیری است که در شرکت هایی مثل فورد اتفاق می افتد و ظاهرا موفق هستند و مشخصه ی اصلی آن جنس کار، تقسیم کار و مدیریت نیروی کار است که می توانند در سازماندهی بزرگی به جای اینکه آدم ها معنی دار شوند در آن کار، می تواند از هر استعدادی در سر جای خودش استفاده کند. و آن نگاه ابزارانگارانه نسبت به انسان آنجا خیلی تقویت می شود و در واقع آدم ها برای هم نیروی کار هستند و کاری با هم ندارند و نمی توانند همدیگر را ببینند و نسبتی با هم ندارند و آن کارکردشان هست که آن ها را دور هم قرار می دهد.
☘اشکالی که اینجا پیش می آید در کشور هایی مثل کشور ما، آدم ها سعی می کنند کمترین کار و بیشترین سود را نصیب خودشان کنند. کار جدیدی شاید نتوانند انجام دهند و یک توانایی هایی است که آن را به هم می فروشیم. ولی اینکه ما با هم جمع شویم و حرکت جدیدی را بخواهیم انجام دهیم، این معنی ندارد. اگر دقت کنید در سازمان ها جوری مناسبات انسانی پیش می رود که اشتباهات را به دوش یکدیگر می اندازند و هر کسی می آید از کار خودش دفاع می کند و آخرش کار انجام نمی شود چون آنها نتوانستند پیوند کارهایشان را با هم پیدا کنند. و معمولا یک مقصر پیدا می شود و همه ی بار تقصیر به گردن او می افتد. در این نحوه، کاری ندارید.
☘ وقتی شما در مسیر دانش بنیان قرار می گیرید و آینده ی خودتان را با تعمیق دانش می خواهید طی کنید، نگاه دیگری هم بین خودتان و انسان های دیگر پیدا می کنید. آنجا در واقع نمی شود نگاه نیروی کار بهم داشته باشید، نمی شود نسبتمان بر اساس یک استعداد صرف باشد، بر اساس یک تخصص صرف باشد، آنجا پیوند های انسانی معنای جدی تری می تواند بگیرد و به این جهت اتفاقی که در مجموعه ی های دانش بنیان می افتد اگر راه خودشان را درست بروند، در واقع کاری که انجام می دهند یک شر واجبی نیست که آدم ها بخواهند از آن رها شوند، بلکه آن کار و آن عمل محیطی را شکل می دهد و محیط زندگی می شود و آنجا یک قصه ای پیدا می شود. وقتی افراد از محیط کارشان بیرون می روند آدم های زنده و پرنشاطی هستند نه آدم های خسته و کوفته ای که از کار فارغ شدند. نوع کار جوری است که در آن افسردگی نیست. بلکه در یک قصه ای است.
☘اگر در دانش بنیان با این نگاه جلو رویم، زندگی نقد می شود به جای آنکه نسیه باشد. خیلی وقت ها ما کار می کنیم و پول در می آوریم تا بعد از آن برویم تفریح کنیم، ولی اگر آنجایی که کار می کنیم خود زندگی شود دیگر آدم ها نیاز به آن معنا از تفریح ندارند، نمی خواهند با آن پولی که بدست آوردند مثلا زندگی کنند. خود کارشان بهترین زندگی و حیات است و آدم های این مسیر یک وارستگی نسبت به سود و پول برایشان پیش می آید، ناخودآگاه یک قناعتی هم دارند. چون آن نحوه ی زندگی که دائما به پول نیاز شدید پیدا می کنی و مرتب از آینده می ترسی و می خواهی خوشی داشته باشی، به آن علت است که خود زندگی را پیدا نکرده ای.
☘به تعبیری به آن پول ها نیاز داری تا خستگی آن روز را فراموش کنی. حال وقتی به این نحو زندگی می کنی، زندگی می کنی و دیگر نیاز به آن همه تجمل نیست. در عین حال شما به عنوان کسی که در حوزه ی فناوری هستید، واجد انجام پیشرفته ترین کارها و فناوری ها هم هستید. بچه های بهیار خودشان را سازنده ی هواپیما می بینند و به پیشرفته ترین وسیله در زمینه ی حمل و نقل می توانند فکر کنند. منتها نه به نحوی که یک نفر بخواهد وارد یک زندگی لوکس و لاکچری شود.
☘اتفاقی که در کشوری مثل کشور ما می افتد، حتی نسبت به کشور های اروپایی، ماشین برای ما یک کالای لوکسی است و اگر یک ماشین گران قیمت می خواهی بخری به جهت لوکس بودنش می خواهی بخری نه به جهت کارایی بیشتر. وقتی افراد وارد زندگی واقعی تری می شوند این هیجانات را نیاز ندارند تا پوششی باشد بر خستگی و بی نشاطی و بی روحی که دارند و می توانند به زندگی خودشان بیشتر فکر کنند. در اجمال می خواهیم بگوییم با دانش بنیان وارد یک نوع زندگی دیگر می شوید، شما مسیری را طی می کنید که نسبت شما با آن امور مشهوری که همه در ذهنشان است تغییر می کند.
@behyaarstf_ir