ْْْ ْْْ
چو کامم بیتو گردد تلخ، شیرین سازم از مرگش
که صد ره این حیات از کندن جان تلختر باشد...
اوحدیحسینی
من از یادِ تو نادانسته هم بیرون نیارم رفت
که میترسم کُنی دانسته از خاطر فراموشم
فیاض لاهیجی
ما مثه هم نیستیم
مرگ است آخرکار عبرتنمای هستی
غیر از عدمکه خندد بر روزگار عنقا
داداشم بیدل
|| بِیتُ البیـوتْ ||
مرگ است آخرکار عبرتنمای هستی غیر از عدمکه خندد بر روزگار عنقا داداشم بیدل
همصحبتیم و ما را از یکدگر خبر نیست ...
شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟
که دل بشویم از آن توبه شرابآلود ...
امیرخسرودهلوی
چو دل به زلفِ تو بستم به خود قرار ندیدم
برو که چون سرِ زلفت به خود قرار نبینی
شهریار
🙂
آن روز كه در محشر، مردُم همه گرد آيند
ما با تو در آن غوغا، دزديده نظر بازيم
عبيد زاكانى
👁
هدایت شده از || بِیتُ البیـوتْ ||
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم
که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر!
عرفی شیرازی
به به حاجی به به
بر سر کوی تو در قید وفای خویشم
ورنه نارفتنم ای دوست، ز بیپایی نیست...
سیف فرغانی
4_6010274764692656395.mp3
5.6M
اگه گناه اولین و
آخرین رو داری
گوش کــن...😓
هدایت شده از تأملات | تولايى
باران اگر میبارد از شوق تو میبارد
#مشهدِ_بارونی