eitaa logo
|| بِیتُ البیـوتْ ||
76 دنبال‌کننده
34 عکس
35 ویدیو
0 فایل
تب کردهٔ عشقیم و مشتاقان خاکیمـ ما و دوا و مرحمی جز یار؟ جز یار؟! || کـانالِ مثلا شخصی || https://harfeto.timefriend.net/17326794543918 ناشناسم☝️
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از علی مقدم
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔
به‌هجر زنده ام! آیینه پیش من مگذار جدا ز یار به خود روبرو شدن ستم است🥲 بیدل‌دهلوی
|| بِیتُ البیـوتْ ||
وقتی تو نیستی، دگران را چه فایده؟!💔 #عاصی_خراسانی
در چشم من چو آتش وادی شب وصال نزدیک می‌نمایی و دوری چه فایده... سلیم تهرانی
ْْْ ْْْ چو کامم بی‌تو گردد تلخ، شیرین سازم از مرگش که صد ره این حیات از کندن جان تلخ‌تر باشد... اوحدی‌حسینی
من از یادِ تو نادانسته هم بیرون نیارم رفت که می‌‌ترسم کُنی دانسته از خاطر فراموشم فیاض لاهیجی ما مثه هم نیستیم
مرگ است آخرکار عبرت‌نمای هستی غیر از عدم‌که خندد بر روزگار عنقا داداشم بیدل
شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟ که دل بشویم از آن توبه شراب‌آلود ... امیرخسرودهلوی
چو دل به زلفِ تو بستم به خود قرار ندیدم برو که چون سرِ زلفت به خود قرار نبینی شهریار 🙂
آن روز كه در محشر، مردُم همه گرد آيند ما با تو در آن غوغا، دزديده نظر بازيم عبيد زاكانى 👁
هدایت شده از || بِیتُ البیـوتْ ||
چو گردم تنگدل، شرح غمت هم با غمت گویم که در شرعِ محبت کفر باشد مَحرمی دیگر! عرفی شیرازی به به حاجی به به
بر سر کوی تو در قید وفای خویشم ورنه نارفتنم ای دوست، ز بی‌پایی نیست... سیف فرغانی
4_6010274764692656395.mp3
5.6M
اگه گناه اولین و آخرین رو داری گوش کــن...😓
هدایت شده از تأملات | تولايى
باران اگر می‌بارد از شوق تو می‌بارد
🌧🥲 حرف رفتن تا زدی باران گرفت اشک مشهد را درآوردی نرو!
چه غمم زِ دوزخ اگر فِتَد نظرم بروی نکوی او که بود بهشت برین من بخدا لقای محمّدی صغیر اصفهانی
چون مو سفید گشت، به دندان مبند دل سرزَد چو صبح، وقتِ غروبِ ستاره است واعظ‌قزوینی
با چنین بختی که خود هم دشمن جان خودم ساده‌لوحی بین که خواهم دوستدار من شوی مولاناروشنی
ای غم ار در خانه‌ی دل پا نهی با ما بساز کاندرین ویرانه چیزی غیر اشک و آه نیست محمدعلی‌ناصح
پاره‌ی دل تا به دل بند است، فکرِ چاره کن برگِ گل چون ریخت، نتوانش دگر پیوند کرد! صیدی‌تهرانی
پیکانِ آهِ خسته‌دلان بی‌زبانه نیست... محفوظ‌ اصفهانی
شهرِ من و یارِ من، در بحر نمی‌گنجد آن یار رها بهتر، وین شهر خراب اولیٰ! شهریار
غافل مباش از حشَمِ جاهِ بی‌کسی تنهایی‌ات دمی که شود جمع، لشکری! بیدل‌ داداش کلاه از سر آدم میفته
|| بِیتُ البیـوتْ ||
غافل مباش از حشَمِ جاهِ بی‌کسی تنهایی‌ات دمی که شود جمع، لشکری! بیدل‌ داداش کلاه از سر آدم میفته
با خامُشان بود در و دیوار هم‌سخن چون بی‌زبان شوی، همه جا هم‌زبان پر است! صائبه جان