🔴 #مطالب_خواندنی (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
✅ #بهترین_ثروت
🔸همینكه اسكندر، پادشاه مَقدونی، به عنوان فرمانده و پیشوای کلّ يونان در لشكركشی به ايران انتخاب شد، از همهی طبقات برای تبريک نزد او میآمدند؛ امّا ديوگنس (ديوژن)، حكيم معروف يونانی، که در کورینت بهسر میبرد، کمترین توجّهی به او نکرد.
🔸اسكندر شخصاً به ديدار او رفت. دیوژن که از حکمای کلبی یونان بود، ـ شِعار این دسته، قَناعت و استغنا و آزادمنشی و قطع طمع بود. ـ در برابر آفتاب دراز كشيده بود. چون حس کرد جمع فراوانی به طرف او میآیند، کمی برخاست و چشمان خود را به اسکندر که با جلال و شُکوه پیش میآمد، خیره کرد؛ امّا هيچ فرقی ميان اسکندر و يک مرد عادی كه به سراغ او میآمد، نگذاشت و شعار استغنا و بیاعتنایی را حفظ کرد.
🔸اسكندر به او سلام كرد؛ سپس گفت: «اگر از من تقاضايی داری، بگو.» ديوژن گفت: «يک تقاضا بیشتر ندارم. من از آفتاب استفاده میكردم. تو اكنون جلو آفتاب را گرفتهای؛ کمی آنطرفتر بايست!»
🔸اين سخن در نظر همراهان اسكندر، خیلی حقیر و ابلهانه آمد. با خود گفتند عَجَب مرد ابلهی است كه از چنين فرصتی استفاده نمیكند؛ امّا اسكندر كه خود را در برابر مناعت طبع و استغنای نفْس دیوژن، حقیر میديد، سخت در انديشه فرورفت.
🔸پس از آن كه به راه افتاد، به همراهان خود كه فيلسوف را ریشخند میكردند، گفت: «بهراستی اگر اسكندر نبودم، دلم میخواست ديوژن باشم!»
📖 تاریخ علم، تألیف جرج سارتن، ترجَمهی آقای احمد آرام، ص 525؛ برگرفته از: مجموعهآثار استاد شهید مطهّری، ج 18، ص 395 و 396 (داستان راستان، داستان 93).
🔸«صائب»! ز ناز دايهی بی مِهر، فارغ است / طفلی كه با مكيدن انگشت خو گرفت! (از: صائب تبريزی).
#استغنا، #حرص، #زهد، #طمع، #قناعت
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #شعر_معنوی
💠 شعری از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ با شرح آن به قلم فرزندشان (حاجآقا اسماعیل):
🔸آنچه انسان را بسى زيبا كند
🔸#علم و اخلاق است و #احسان و عمل
(آنچه انسان را خیلی زیبا میکند، علم، اخلاق [نیکو]، احسان و عمل [صالح] است.
بسی: خیلی.)
🔹آنچه مانَد يادگار از آدمى
🔹خوبى است و #خدمت بىغَشّوغَل
(آنچه از انسان به یادگار میمانَد، نیکبودن و خدمت پاک [و خالصانه] است.
خوبی: نیکبودن. بیغشوغل: پاک.)
🔸اينچنين گفتند اهل معرفت
🔸بر تو گويم گفتهها را ماحَصَل:
(اهل عرفان، اینچنین گفتند. من چکیده و نتیجهی سخنان آنان را به تو میگویم.
ماحصل: چکیده، نتیجه.)
🔹هر كه #آرامش بخواهد اى عزيز!
🔹دور بايد باشد از جنگ و جَدَل
(ای عزیز! هر کسی که آرامش میخواهد،باید از جنگ و جرّوبحث و بگومگو دور باشد [و خود را از آن حفظ کند].
جدل: جرّوبحث، بگومگو.)
🔸كيست انسان؟ آن كه در دوران عمر
🔸دور باشد از پليدىّ و خَلَل
(انسان [واقعی] کیست؟ کسی که در دوران عمرش از پلیدی و فَساد، دور است [و خود را از این دو حفظ میکند].
خلل: فساد، تباهی.)
🔹مؤمنى كه در پى #آسايش است
🔹مىزند پا بر سر #حرص و اَمَل
(مؤمنی که دنبال آسایش است، بر سر حرص و آرزو پا میزند [و از آنها پرهیز میکند].
پی: دنبال. امل: آرزو.)
🔸آرزوهاى دراز دنيوى
🔸مىكند انديشهها را مشتعل
([چون] آرزوهای دراز دنیایی، اندیشهها را شعلهور میکند [و آنها را به آتش میکشد].
مشتعل: شعلهور، برافروخته.)
🔹بهتر است انسان به كم، قانع شود
🔹تا نيفتد بر تباهىّ و ضَلَل
(بهتر است که انسان به [دارایی] کم، قانع شود تا به فساد و گمراهی نیفتد.
ضلل: گمراهی.)
🔸هر زمانْ ياد آورَد اين گفته را
🔸كز پى ما سايهسان آيد اَجَل
([و] در هر زمان، این سخن را به یاد آورد که مرگ مانند سایه، دنبال ما میآید.
کز: که از. سان: مانند. اجل: مرگ.)
🔹مهلت ما كم بوَد در اين جهان
🔹#فرصت سايه چه مىباشد؟ اَقَل
(مهلت ما در این جهان، کم است. فرصت سایه چیست؟ کمترین [زمان].
اقل: کمترین.)
🔸اوليا موت ارادى داشتند
🔸جبر باشد #مرگ ناپاک و دَغَل
(دوستان خدا مرگ اختیاری داشتند. مرگ ناپاک و نادرست، زوری و ناچاری است.
اولیا: دوستان خدا. جبر: زوری، ناچاری. دغل: نادرست.)
🔹هيچ كس در اين جهان، پاينده نيست
🔹از اَمَلْ باز آى و رو كن بر عمل
(هیچ کس در این جهان، جاویدان نیست؛ [پس،] از آرزو برگرد و به عمل صالح رو کن.
پاینده: جاویدان. امل: آرزو. بازآی: برگرد، به جای خود برگرد.)
🔸اوليا را باقيات صالحات
🔸هست در روز جزا نيكوبَدَل
(برای دوستان خدا آثار نیکو [و پاداشهای نیک الاهی]، جایگزین خوبی در روز جزا [= قیامت] است.
اولیا: دوستان خدا. باقیات صالحات: آثار نیکو. روز جزا: روز سزادادن، روز قیامت. نیکوبدل: عوض نیکو.)
🔹رسته از باغ «بِنيسى» همچو گل
🔹گه قصيده، گه رباعى، گه غزل
(از باغ «بنیسی» همچون گل، گاهی قصیده، گاهی رباعی و گاهی غزل روییده است.
رسته ـ به ضمّ راء ـ : روییده.)
#آرزو، #اخلاق_نیک، #عمل_صالح، #قناعت، #مجادله
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹طفل را از میوهی نارَس نمیباشد شَکیب
🌹هست دائم کام خلق از آرزوی خامْ تلخ
📝 از: #صائب.
🔍 نارس: نرسیده، خام. شکیب: صبر، آرام.
#آرزو، #حرص، #طمع، #غم
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/2017/05/14/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامهی ایشان به پسرشان):
🌷#پسرم! آبرویت را با مال مردم لگدمال نکن.
#آبرو، #آبروداری، #تقاضا، #حرص، #درخواست، #طمع
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/2020/02/235/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
#خاطرات_روزانه، بخش ۳ امروز
#چکیده_سخنرانی
🖊حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹در ادامۀ این حدیث شریف آمده است: «و امّا نابودگر(های انسان) عبارتند از: حرصی که از آن اطاعت شود و هوای نفْسی که از آن پیروی گردد و خودشیفتگی.»
🔹این مطلب در حدیث پیشین هم بود و در ذیل آن، شرح داده شد.
ادامه: در مطلب پسین ⬇️ .
#حرص، #خودشیفتگی، #عجب، #هوای_نفس
@benisiha_ir