eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
278 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ی کتاب «در خانه علما» به شکل 🔍 موضوع: داستان‌های کوتاه، زیبا و اخلاقی درباره‌‌ی . 🖊 نویسنده: آقای بیژن شهرامی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/02/15/ ، 🔵 وبگاه و کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 11: 🔸در این افکار غوطه‌ور بودم که خوابم برد. وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم که اتاق، تاریک است و همه رفته‌اند و هیچ صدایی به گوش نمی‌رسید. فهمیدم که شب خوابم برده و آن‌ها حرف‌هایشان را زده و به خانه‌هایشان رفته‌اند. 🔸نیم‌خیز شده، به جایی که پدرم می‌خوابید، نگاه کردم. دیدم او هم نیست. حتّی برادرم، یدالله، هم نبود. خواستم گریه کنم؛ ولی فکر کردم برای چه گریه کنم؟ به‌‌آرامی پا شده، به اتاقی که مادرم را در آن خوابانده‌اند، بروم و ببینم حالش چطور است. با این قصد از جای خود حرَکت کرده، دستم را به دیوار گرفته و از اتاق خارج شده و به اتاقی که مادرم را خوابانده بودند، راه افتادم. 🔸همین که به نزدیک رسیدم، دیدم چراغ گِردسوز آن‌جا روشن است و پدرم پایین رختخواب مادرم نشسته است. یدالله هم بغل مادر خوابیده و آن‌ها با هم حرف می‌زنند و درددل می‌کنند. پدرم گفتگوهای باباحسن و باباعلی و دایی‌کاظم و عمومهدی را برای مادرم بازگو می‌کرد؛ آخِرسر گفت: «خدیجه! ما باید به خدا توکّل کنیم. خداوند، چاره‌ساز است و یار و یاور درماندگان و شفادهنده‌ی تمام مریضان است. من هم سعی خودم را می‌کنم. اگر توانستم، پول تهیّه می‌کنم و تو را به تهران می‌برم. ان‌شاءالله خوب خواهی شد. غصّه نخور؛ غصّه‌خوردن که کاری را حل نمی‌کند. باید به خدا توکّل کنیم.» 🔸مادرم، در حالی که تک‌سرفه می‌کرد، گفت: «پول از کجا می‌آوری که مرا به تهران ببری و در بیمارستان بستری کنی؟ تکلیف بچه‌هایم چه می‌شود؟ یدالله که خیلی کوچک است. شیرخدا هم خیلی بچه‌ی حسّاسی است؛ می‌خواهد از هر چیزی سر دربیاورد. دیروز چند بار آمده و از لای در به من نگاه کرده و برگشت.» و سپس اضافه کرد و گفت: «بچه‌ام خیلی غصّه می‌خورد. خواهرْسارا می گفت: “یک لحظه از یاد تو غافل نیست. همه‌اش در فکر تو است.” خدا آخر، عاقبتمان را به‌خیر کند. این چه بلایی بود که به سراغ من آمد؟ از من خیلی پیرها، هنوز صحیح و سالمند.» 🔸دیگر سرفه مجال نداد که مادرم حرف‌هایش را ادامه بدهد. پشت‌سرهم تک‌سرفه می‌کرد. پدرم گفت: «خدیجه! آرام باش. چیزی نیست. ان‌شاء‌الله خوب می‌شوی. کمی استراحت کن و یدالله را هم در کنار خودت بخوابان. من بروم؛ ببینم شیرخدا از خواب بیدار شده یا نه. اگر بیدار شده، بخوابانمش.» 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 22 و 23. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/176/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: آيا حالت تَجافى در هنگام تشهّد، واجب است؟ 🔍 پاسخ: اگر كسى در رَكعت دوم امام جماعت، به او اقتدا كند، قنوت و تشهّد را با امام جماعت می‌خواند و احتياط، اين است كه در هنگام خواندن تشهّد، به حالت تجافى بنشيند؛ يعنى: انگشتان دست و سينه پا را به زمين بگذارد و زانوها را بلند كند؛ البتّه مرحوم حضرت آیت‌اللّه بَهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ اين كار را احتياط مستحب می‌دانست. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پرسش‌ها و پاسخ‌های احکام» دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/07/1012/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در سنّ جوانی. 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ ، بخش 8 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸هر صبح جمعه و در بسیاری از ایّام ولادت و شهادت اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ مجلس می‌گرفتند و معمولاً خودشان در این مجالس، سخنرانی می‌کردند. 🔸با این که یک چشم ایشان نمی‌دید، هیچ کس را از این مسأله آگاه نکرده بودند؛ مگر خانواده و برخی از نزدیکان خود را و شاید این به سبب مقام رضای ایشان به تقدیر الاهی بود. 🔸به صله‌ی رحم مقیّد بودند و معمولاً هر سال، چند روز به خانه‌ی خویشاوندان خود در شهر تهران یا زادگاهشان (بِنیس) می‌رفتند. 🔸از برخی علما، عرفا و اساتیدشان تجلیل می‌کردند و خوبی‌ها و کَرامات آنان را به دیگران بیان می‌فرمودند. 🔸همیشه خانواده و مردم را به معارف دین مقدّس اسلام دعوت می‌کردند و برخی از سخنان ایشان، شیرینی خاصّی داشت و تا عمق جان مخاطبان اثر می‌گذاشت. 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 #پسرم! چهره‌ات را با #راستگویی و #نیکویی، سفید نگه دار. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹جنون، گل کرد و مجنونی چو من از نو هویدا شد 🌹تو لیلا نیستی، من عشق لیلاآفرین دارم! 📝 از: . ، 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2018/02/14/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 📚 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 📖 همای رحمت 📁 موضوع کلیدی: مدایح و مراثی. 📂 موضوع تفصیلی: اشعار برخی از شعرا درباره‌ی مدح حضرت امیرالمؤمنین، امام على. سلام الله تعالی علیه. 🖨 متأسّفانه هنوز این کتاب چاپ نشده است. 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 ❓پرسش حاج‌آقا بِنیسی: نظر شما درباره‌ی حدیث «عُلَماءُ اُمَّتى اَفضَلُ مِن اَنبِیاءِ بَنى‌ اِسرائیلَ» [= علمای امّت من برتر از پیامبران بنی‌اسرائیل هستند] چیست؟ 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : چنین روایاتى داریم. دین اسلام، کامل‌تر از همه‌‌ی دین‌ها است؛ برای همین اگر کسى عالم و عارف به معارف الاهى اسلامى شد و به محبّت الاهى رسید، بعید نیست که از انبیاى بنى‌اسرائیل که مانند مبلّغانی در نقاط مختلف بودند، برتر شود. ❓پرسش حاج‌آقا بنیسی: بعضى، علما را با حضرت موسى ـ علیه السّلام. ـ مى‌سنجند. 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله خرّازی: نه؛ این عبارت‌ها منصرف به همان انبیاى مرحله‌ی پایین است. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پرسش‌های دیگر حاج‌آقا بنیسی و پاسخ‌های آیت‌الله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/223/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸شكرها بر خداى يكتا باد 🔸كه مرا طَبع (1) و خوى زيبا داد 🔹چون پناهنده‌ام به او هر دَم (2) 🔹می‌كند هر زمانْ مرا امداد 🔸هر عددْ حرف، مجمل كلمه است 🔸اين حروفند سربه‌سر اَشهاد (3) 🔹لطف حق گشته شامل حالم 🔹وز (4) درون می‌كند مرا ارشاد 🔸هر چه دارم، من از خدا دارم 🔸او دهد بر من آنچه گيرم ياد 🔹ياد او می‌كند مرا گويا (5) 🔹بر زبان آورم هر آنچه يادم داد 🔸هر چه گويم، ز لطف او گويم 🔸يا سُرايم به نظم و يا سَرواد (6) 🔹او بوَد صاحب دل و فكرم 🔹من به او داده‌ام روان و فُؤاد (7) 🔸هر چه از او شود به من اِلقا (8) 🔸با قلم، من همان كنم اِنشاد (9) 🔹بی‌سند، واژه‌اى نياوردم 🔹بر زبان يا به نوک تيز مداد 🔸«داستانى» به حق، توكّل كرد 🔸حق به او داده است استعداد 📖 باغستان بنیسی (مجموعه‌اشعار چاپ‌‌نشده‌ی ایشان). 1) طَبع: خو، سرشت / ذوق، شاعری / استعداد. 2) دَم: لحظه، وقت. 3) اَشهاد: جمع شاهد به معنای گواه‌. 4) وَِز: و از. 5) گویا: گوینده، سخنگو. 6) نظم، سَرواد: شعر، سخن موزون. 7) فُؤاد: دل. 8) اِلقا: الهام، تلقین. 9) اِنشاد: بیان‌کردن. ، 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 با همسرت جنگ و جدال نکن تا مبادا شیاطین کف بزنند و خوشحالی کنند. ، 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پندهای دیگر حاج‌آقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/03/290/ ✅ کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 #دخترم! بدی و خشونت شوهرت را تلافی نکن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). #شوهرداری، #انتقام 🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی: 🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 12: 🔸من خواستم صدا بزنم؛ بگویم من این‌جا دارم به حرف‌های شما گوش می‌د‌هم؛ ولی دیدم مادرم به پدرم گفت: «تو پس، این‌جا نمی‌خوابی؟! می‌خواهی بروی در آن اتاق بخوابی؟! دیگر، از این شب به بعد، من باید مثل مرده‌ها تنها بخوابم؟»؛ آن وقت شروع کرد به گریه‌کردن. پدرم نمی‌دانست چه بگوید و چگونه مادرم را آرام کند. گفت: «خدیجه! گریه نکن. من می‌روم سری به شیرخدا زده، برمی‌گردم، در همین اتاق می‌خوابم.» مادرم گفت: «من دلم برای بچه‌ام، شیرخدا، هم تنگ شده. چند ساعت است که او را ندیده‌ام. فردا هم که نمی‌گذارند او پیش من بیاید؛ برو او را هم به این‌جا بیاور؛ من روی ماه بچه‌ام را تماشا کنم.» 🔸وقتی من حرف‌های مادرم را شنیدم، دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم؛ درِ اتاق را باز کرده، به سوی مادرم دویدم، گفتم: مادر! من آمدم. من هم دلم برایت تنگ شده مادر! مادر عزیزم! من هم تو را خیلی دوست دارم. 🔸مادرم یدالله را از روی دست‌هایش به زمین گذاشت و مرا بغل کرد و سخت به سینه چسبانید و از صورتم چندین بوسه زد و گفت: «شیرخدا! تو روح منی؛ بچه‌ی بزرگ منی. من تو را خیلی دوست دارم؛ از خودم هم بیش‌تر دوست دارم. پس چرا نخوابیدی؟» گفتم: «مادر! خوابیده بودم. الان بیدار شدم. آمدم؛ تو را ببینم و حالت را بپرسم.» 🔸مادرم گفت: «الحمد لله. می‌بینی که حالم خوب است.»؛ ولی در همان حال، باز سرفه‌اش گرفت و با دست به پدرم اشاره کرد که شیرخدا را از من دور کن و با صدای بریده‌بریده، وسط سرفه‌اش گفت: «می‌ترسم از مرضی من به او سرایت کند و مثل من مریض بشود.»؛ آن‌گاه پدرم دست مرا گرفت؛ به کَناری ببرد؛ ولی من سخت به مادرم چسبیده بودم و حاضر نبودم از او جدا بشوم. پدرم گفت: «شیرخدا! مریض می‌شوی. بیا کنار من بنشین.» گفتم: نه؛ مریض نمی شوم. اگر هم مریض شدم، بگذار بشوم. من مادرم را خیلی دوست دارم؛ خیلی دوست دارم. مادرم که کمی سرفه‌اش آرام شده بود، گفت: «شیرخدا! لجبازی نکن. برو با پدرت در آن اتاق بخواب و صبح باز هم به کنار من بیا.» من گفتم: نه مادر! من مثل همیشه در کنار رختخواب تو می‌خوابم، از تو جدا نمی‌شوم و هیچ جا نمی‌روم و هرگز از تو جدا نخواهم شد. پدرم گفت: «عیب ندارد. همه‌ی ما همین‌جا می‌خوابیم. هر چه خدا بخواهد، همان می‌شود.» 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 23 ـ 25. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/176/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: آيا مادر می‌تواند در حضور فرزندانش كه مميّز يا كوچک‌تر از سنّ تمييز هستند، پوشش كم داشته باشد؟ 🔍 پاسخ: اگر آنان مميّز (1) هستند و مادر احتمال می‌دهد كه نگاه آنان به بدن او، موجب تحريک شهوتشان می‌شود، بِنا بر احتياط واجب بايد بدن و موى خود را از آنان بپوشاند؛ البتّه آيت‌اللّه مكارم، اين كار را به‌تر می‌داند؛ نه احتياط واجب. 1) ممیّز: کودکی که خوب و بد را تشخیص می‌دهد. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پرسش‌ها و پاسخ‌های احکام» دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/07/1012/ ✅کانال بنیسی‌ها (عالم عارف گمنام: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی): 🆔 @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! اطاعت از شوهرت را خدا بدان. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 ی کتاب «در محضر عارف دارالشّفا: شیخ جعفر توسّلی تبریزی» به شکل 🔍 موضوع: سخنان ناب حاج‌آقا جعفر توسّلی. رضوان الله تعالی علیه. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/04/306/ ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 13: 🔸پدرم خيلى به خدا عقيده داشت. شب و روز مشغول ذكرگفتن و دعاكردن بود. او قرآن، زياد می‌خواند و به بعضى از آيات كه می‌رسید، گريه می‌کرد و از عذاب جهنّم به خدا پناه می‌برد و به بعضى آيات كه می‌رسید، خوشحال می‌شد و تبسّم‌کنان می‌گفت: «اَللّهُمَّ ارزُقنا [= خدایا! به ما روزی کن].» 🔸من آن موقع نمی‌دانستم؛ بعدها فهميدم پدرم وقتى به آيات عذاب می‌رسید، گریه می‌کرد و وقتى كه به آيات نعمت و رحمت می‌رسید، خوشحال می‌شد و می‌گفت: «اَللّهُمَّ ارزُقنا.» 🔸در هر حال، آن شب در كنار مادرم خوابيدم و پدرم هم در آن اتاق خوابيد؛ ولى خواب به چشمانم نمی‌آمد. مادرم پشت‌سر هم سرفه می‌کرد و صداى خِش‌خِش سينه‌اش تمام اتاق را پر كرده بود. 🔸يک بار هم يداللّه بيدار شد و گريه كرد. مادرم دستى بر سر و صورتش كشيد و خواباند. 🔸پدرم از زيادىِ اين كه خسته بود ـ [چون] از صبح در كارخانه كار كرده بود. ـ ، به اضافه‌ی حرف‌هاى ناجورى كه شنيده بود و مريضى مادرم هم روح او را در فشار قرار داده بود، زودتر خوابش برد و صداى خُرنايش به گوشم مى‌رسيد. فهميدم كه خوابيد. 🔸ولى من نمى‌توانستم بخوابم. از اين پهلو به آن پهلو مى‌شدم. ساعتى، اين‌چنين گذشت. ديگر حوصله‌ام سر رفته بود. از طرفى دلم مى‌خواست صبح بشود، هوا روشن گردد و خورشيد با نور خود، همه‌جا را منّور كند [تا] من با يداللّه باز‌ى‌كردن را شروع كنيم و از طرفى به ياد مى‌آوردم [که] اگر صبح بشود، ما را از مادرمان جدا خواهند كرد؛ اين بود كه در دلم نَه صبح‌شدن را مى‌خواستم و نَه صبح‌نشدن را. 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 25 و 26. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/176/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: چگونه می‌توان صبور شد؟ 🔍 پاسخ: راه‌هاى گوناگون دارد؛ مثلاً: 1. تمرين تا رسيدن به صبورى و صبر كامل در همه‌ی مشكلات و وظايف؛ 2. الگوبردارى از انسان‌هاى صبور در طول تاريخ و زمان حاضر و انديشيدن درباره‌ی صبورى آنان؛ 3. انديشيدن درباره‌ی آثار خوب صبر و آثار منفى بی‌صبرى؛ 4. خواندن و شنيدن آيات و روايات صبر. 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی» دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/07/55/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 سالروز ولادت حضرت ،‌ و حضرت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ بر حضرت صاحب‌الزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ‌ و همه‌ی شما، دوستداران آنان، مبارک باد. 💠 خوب است که اکنون به هر یک از آن حضرات، صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم: ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ؛ یا حُسَینَ بنَ عَلِیٍّ؛ اَیُّهَا الشَّهید! ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالفَضلِ العَبّاسُ؛ اَیُّهَا العَبدُ الصّالِح! ـ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَاالحَسَنِ؛ یا عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ؛ یا زَینَ العابِدینَ! 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ! 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹مردی بود که نمازش را اوّل وقت و زود در مسجد می‌خواند و بدون این که تعقیبات (دعاهای پس از نماز) را قِرائت کند، به خانه‌اش می‌رفت. 🔹روزی خلیفه متوجّه این کار او شد و با خشم، از او دلیلش را پرسید. آن جوان گریه کرد و گفت: «مرا معذور بدار‍؛ چون از حال من خبر نداری. آن‌قدر فقر و پریشانی به من و همسرم رو آورده که فقط یک پیراهن داریم و هر وقت، یکی از ما آن را می‌پوشد، دیگری برهنه می‌ماند؛ برای همین، وقتی که من آن را می‌پوشم و به مسجد می‌آیم، نمازم را زود می‌خوانم و به خانه می‌روم تا او آن را بپوشد و نمازش را بخواند!» 🔹بعضی از حاضران با شنیدن وضع او به گریه افتادند و خلیفه هشتاد دِرهَم (= سکّه‌ی نقره) به او داد تا برای خودش و زنش، لباس بخرد. 🔹هنگامی که آن مرد ماجَرا را به همسرش نقل کرد، زنش خیلی ناراحت شد و گفت: «چرا راز و فقرت را آشکار کردی و نعمت فقر را به کالای دنیا فروختی؟! به عزّت پروردگار سوگند، اگر این پول‌ها را به خلیفه برنگردانی، من همسرت نخواهم ماند. ما سختی دنیا را انتخاب کردیم تا از خوشبختی آخرت بازنمانیم.» جوان پول‌ها را به خلیفه برگرداند. 🔹مقداری از شب که گذشت، زن بیدار شد، وضو گرفت و چند رَکعت نماز خواند؛ سپس شوهرش را بیدار کرد و به او گفت: «تو هم وضو بگیر و نماز بخوان.» او هم، چنین کرد؛ آن‌گاه همسرش گفت: «ای مرد! ما مدّتی با فقر زندگی کردیم و کسی از حال ما خبردار نشد. اکنون که وضع ما بر دیگران معلوم شده، دیگر دوست ندارم زنده بمانیم و می‌خواهم از خدا درخواست کنم که مرگ ما را برساند! آیا تو با این کارم موافقی؟!» شوهرش گفت: «آری؛ من هم، چنین می‌خواهم!» 🔹سپس هر دو به سَجده افتادند و سجده‌شان طول کشید تا این که از دنیا رفتند! 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2018/04/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
کانال «بِنیسی‌ها» (پدر و پسر) در ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir 💠 مطالب مرتبط با عالم عارف گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر،‌ زندگینامه، سیره‌ی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعمل‌های معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان. 💠 مطالب مرتبط با فرزندشان (حاج‌آقا اسماعیل): چکیده‌ی احادیث ناب، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، برگزیده‌ی سخنرانی‌ها (به شکل کلیپ صوتی و نوشتاری) و آثار جذّابش. 🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید: @benisiha_ir
🔴 ❓پرسش حاج‌آقا بِنیسی: [شما در پاسخ پرسش قبل فرمودید که بعید نیست بعضی برتر از بعضی پیامبران بنی‌اسرائیل ـ علیهم السّلام. ـ شود]؛ پس، ملکه‌ی چه مى‌شود؟ 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : ما دلیلى اثباتى براى عصمت علما نداریم؛ ولى ثبوتاً ممکن است که پس از طىّ مراحلى، عصمت به آن‌ها داده شود. آیت‌الله بهجت نقل مى‌فرمود که از عالمی پرسیدند: «نظر شما درباره‌ی فُلان عالم چیست؟» فرمود: «بیست‌و‌پنج سال است که من حتّى مکروهی از ایشان ندیده‌ام.» از همان عالم دوم، درباره‌ی همان عالم اوّل مى‌پرسند. ایشان هم همین پاسخ را مى‌دهد. اگر علما به آن‌جاها برسند، ممکن است که ثبوتاً هم داراى عصمت بشوند. ❓پرسش حاج‌آقا بِنیسی: از ابتداى تولّد چطور؟ 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله خرّازی: ممکن است به خاطر اعمال نسل گذشته‌اش داده شود؛ مثلاً: مادر شیخ انصارى براى شیردادن به او، همیشه وضو مى‌گرفت و پدر علّامه مقدّس اردبیلى، از خیلى مشتبهات پرهیز مى‌کرد. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پرسش‌های دیگر حاج‌آقا بنیسی و پاسخ‌های آیت‌الله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/223/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸طبع (1) من گل كرده، گلْ بار آورَد 🔸بهر عرضه، به بازار آورد 🔹عاشقان بر دوْر آن، حلقه زنند 🔹شوق آن، خنده به رخسار آورد 🔸لذّتى از آن بَرند اهل تميز (2) 🔸ديدن آن، نور ديدار آورد 🔹بر كَنار هر مريضى دسته‌گل 🔹درد را از جان بيمار آورد 🔸گر گذارى بر طَبَق‌هاى گِلين 🔸مشترىّ بيش و بسيار آورد 🔹گر وِرا (3) بَرى بر دشمنى 🔹مهرْبانى بر دلْ‌اَفكار (4) آورد 🔸دسته‌ كن آن را، بِبَر بر يار خود 🔸در عِوض، او هم به ناچار آورد! 🔹گل بوَد اشعار من بر دوستان 🔹يار من رو سوى اشعار آورد 🔸هر كسى خوانَد چو اشعار مرا 🔸اين سخن را او به اقرار آورد: 🔹اى «بِنيسى»! رحمت حق بر تو باد 🔹شعرهايت هوش سرشار آورد 1) ذوق، شاعری. 2) اهل تمیز: اهل تشخیص. 3) او را. 4) دل‌آزرده، رنجيده‌خاطر. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir