آن قدیم تر ها نمی دانم برای کجا بود که داشتم متن سفارشی می نوشتم حتی یادم نمی آید درون همان متن این را نوشتم یا آخرش برای خودم اما خوب یادم است در همهٔ این سال ها چه نوشتم، چون مثل یک ذکر مقدس ورد زبانم بوده.. _من پناهنده پناهگاه امن شما هستم، مرا در بر بگیرید. این را نوشتم که بگویم جوانم بریده ام تا دنیا دنیاست پناه من شما اهل بیت هستید و پناهگاهم مادرتان صدیقه طاهره... همین.

آن جایی که وسط روضه می گویند سادات مرا ببخشند... من نمیدانم چرا حضرت ملک الموت نمی رسد به دادم!

این درد است که گوش و چشم هر دو آشنا به صدا و جمالش باشند و بعد خودت کاری کنی هر دویشان محروم بمانند.. این درد است خود خود درد است

یک مطلبی را خانواده صبور گفته بودم امشب اینجا می نویسم روزی هرکس که شد، نوش جانش.. نوشتم و بعد پاک کردم اما اینجا هست اگر مایل بودید از اینجا بخوانید https://eitaa.com/nuriehsadayt/5296 تا اینجا https://eitaa.com/nuriehsadayt/5308

خوب برای فاطمیه اشک بریزید و عزاداری کنید بعد دست هاتان را روی زانو هاتان بگذارید و بلند شوید و از ولایت دفاع کنید! از ولایت پذیری بگویید! از تاریخ بگویید.. اسلام عین حقیقت است، باید در این حقیقت ذوب شود انسان طرح کلی خوان بشوید همرزمان حسین خوان بشوید.. بالاترش تمام ترش کامل ترش در احادیث ذوب شویم!

📌می خواستم صحیفه فاطمیه رو معرفی کنم بعد دیدم نهج البلاغه مهجور تره تو این روز و شب ها با حال مناسب حتما خطبه ۲٠۲ نهج البلاغه رو بخونید..

خطبه‌ی ۲۰۲ نهج‌البلاغه از جنس درد و دل های امیرالمؤمنین با پیامبر در زمان به خاک سپردن فاطمه اش.. ترجمه خطبه: سلام بر تو، اى پيامبر خدا. سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فرقت تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام، جاى شكيبايى است. من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. «انا لله و انا اليه راجعون». آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى، اختيار كند. بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه. اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى. بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است. اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده‌ام.

قسمت اول این افشاگری... ⬇️ #طلوع_صبر

اکنون زمان موعود رسیده. عالم را از پس پرده هایِ تاریکی که برای پوشاندن چشمانت دوخته اند ببین، نامه ای که هرچند نمی خواستند ، این بار اما به مقصدش رسیده! ببین و بیندیش ، این تنها آغازِ ماجراست ... #طوفان_الاقصی https://eitaa.com/joinchat/346161763C52c224154c