eitaa logo
بِرکه 🍃
301 دنبال‌کننده
263 عکس
22 ویدیو
1 فایل
خانم ف.میم روایت های ساده از زندگی یک مامان، معمار، داستان نویس.🍂 اینجا می‌توانیم گپ بزنیم https://eitaa.com/Fmazhari
مشاهده در ایتا
دانلود
. مدام تو کتاب‌فروشی کرمان😍 وقتی دیدمش چنان جیغی کشیدم واااااای مدام اینجااست؟ فروشنده بنده خدا هنگ کرده بود😅 گفت بله بله تازه آوردیم. خیلی مجله خوبی به نظر میاد خیلی تروتمیز کار کردن. ستاره از چشمام می‌ریخت همین‌طوری 🤩 حس کردم مبنایی‌ها اومدن کرمان🥲 گفتم بله که درجه‌یکه مال خودمونه😎 ما مبنایی‌ها منِ از دور خوشحال @berrrke @modaam_magazine
حکایت حال کتاب دوم باز مجموعه داستانی بود به نام دریا هنوز آرام است. این را گوتنبرگ چاپ کرد خیلی هم چاپ کرد. آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود و روی دستش ماند! بعدها مهری درست کرد به نام مهر جایزه کتاب را کشمنی می فروخت - کیلویی هر کس یک کیلو کتاب میخرید مهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه سومین کتابم بیهودگی بود یکی از دوستانم که در اهواز صاحب چاپخانه بود آن را در پانصد نسخه چاپ کرد؛ و یکی از کتابفروشی های اهواز یکجا خریدش نه که خریدش فروختیمش با سفته یکساله به هشتصد تومان تعدادی هم فروخت. بیست تایی هم برای امیر کبیر فرستاد. اما کتابها با یادداشتی برگشت که دیگر برای ما کتابهای متفرقه نفرستید. این سرنوشت سه کتاب اول که از میدان بیرونم نکرد. به نوشتن علاقمند بودم یا شاید میشود گفت عاشق بودم. "حکایت‌حال" گفت‌وگوی لیلی‌گلستان با احمد محمود. @beerrke
. این روزها دچار احمد محمودم....! @berrrke
. در‌ستایش تجربه. حکایت‌حال احمدمحمود "مثلا در پرداختن به مبارزات مخفی زندان، تشکیلات سیاسی یا... بازار، اخلاق بازار و بازاری.... یا جنگ... یا انقلاب ... و یا خیلی چیزهای دیگر نویسنده از آنها حرف زده اما کاملاً مشخص است که هیچ تجربه ای در این زمینه ندارد و یا دست بالا که بگیریم تجربه اندکی دارد. بنابراین سکوی واقعیت را که باید از روی آن پرید کنار میگذارد و پناه میبرد به آنچه که ذهنش میگوید و این اشتباه است و اشتباهات روشنی را هم به دنبال دارد." @berrrke
. چالش شما از دست رفت. پیامی که صبح بهخوان برایم فرستاد. انگار یکی خوابانده باشد زیرگوشم. سرم فریاد کشید به خودت‌بیا تو دیگر آن زن قبلی نخواهی شد. محال است بتوانی چالش ۵۰ صفحه‌ایی برداری و نموادرش حتی از روزی ۵۰ صفحه هم بزند بالا! تو فعلا زنی هستی با سه‌تا بچه که دچار کمبود آهن شدیدی و کمبود کلسیم از همه‌جایت به شکل دردهای استخوانی زده بیرون. یک هفته‌است داری از درد کمر می‌میری درحالی که حتی استراحت هم نمی‌تواني بکنی. برو خودت را جمع کن. این غده‌ی سمی من می‌توانم را از مغزت بکش بیرون. همان روزی سه صفحه هم بخوانی از سرت زیاد است. تو دچار احمدمحمود نیستی تو دچار سرگشتگی و حیرانی هستی. به زور می‌خواهی فاطمه‌ی قبلی باشی که هم به بچه‌هایش می‌رسید هم همیشه خانه‌اش تمیز بود و هم می‌خواند و هم می‌نوشت هم هزارتا کار دیگر...تو دیگر آن زن قبلی نیستی. دماغت را بکش بالا قرص‌هایت را بخور و صدای بیخود نده. چالش بیهود هم برندار. این همه‌ی مفاهیمی بود که از این جمله‌ی پنج کلمه‌ایی امروز صبح کوبیده شد توی فرق سرم. @berrrke
هدایت شده از بِرکه 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آقا می‌فرمایند:" کتاب کرایه می‌کردم و شبی یک جلد می‌خواندم..." من هیچ من نگاه من آه... @berrrke
متعال قشنگم! یکهو از خواب بیدار شدم خواستم سلامی عرض کنم خدمتتان و یادآور شوم که انشاالله که ایاک‌نعبد و ایاک نستعین. العبد‌الضعیف گیلاس پاییز.🙆🏻‍♀ @berrrke
. بی‌خبر و سرزده رفتیم خانه‌اش ماهان. همسفر کربلایمان بود. از آن پیرمرد‌های خوش‌زبان خوش رو و جذاب که آدم از دیدنشان سیر نمی‌شود. همیشه بساط‌‌چایی‌اش به راه است. کربلا هم که بودیم محل چایی‌های کیسه‌ایی هتل هم نمی‌داد فقط چایی‌های دمی خودش. وقتی رسیدیم خانه‌اش چراغ‌های باغ خاموش بود و داشت آماده‌ می‌شد که بخوابد. وقتی فهمید ما پشت دریم چراغ‌ها رو دوباره روشن کرد. پیراهنش را عوض کرد. همین‌طور که دور ما و خانه‌ می‌چرخید، از خاطرات سال‌های درازی می‌گفت که بابای‌ مدرسه بوده و همیشه چای آماده و تازه‌دم، دست معلم‌ها می‌داده. همراهش رفتم توی آشپرخانه. توی سینی‌ چندتا استکان و یک کاسه مربا‌ی‌به‌ گذاشت. مربا را خودش با به‌های درخت باغش پخته بود. همزمان که چایی می‌ریخت گفت:" استکان‌ها رو نباید با آب سرد بشوری وگرنه چایی توش کف‌ می‌کنه. کف روی چایی وامیسته." گفت:"اگر حواست نبود با آب سرد شستی اول یه آب گرم بگردون تو استکان بریز دور تا گرم بشه بعد چایی بریز!" @berrrke
. عنوان کتاب باهات حرف ‌می‌زنه. اصلا آرامش بخشه😅 یک‌جوری انگار این‌ اسب‌ه چشماشو دوخته تو چشمات و می‌گه ولش‌ کن بگیر بخواب!😂 کی فکرشو می‌کرد تنبلی هم مزایا داشته باشه! اصلا روایت داریم تنبلی خلاقیت میاره آدم تنبل همش دنبال راه‌حل آسون کردن کارای سخته و همیشه هم جیبش پر از ایده‌های راحت‌شو و مختصر‌کننده‌ی اموره! حالا جدای از شوخی نشر گمان یک سری کتاب داره در دسته‌ی خرد و حکمت زندگی. خیلی جامع و روون فلسفه‌ی‌ زندگی رو براتون باز می‌کنه و مجبور به فکر می‌شید. برای‌ مخاطب عام خیلی جواب می‌ده و برای متخصص‌ها در امر نوشتن هم خیلی کمک کننده است برای نوشتن جستار و به نوشته‌ها‌تون غنا می‌ده! چهارده‌از سی‌وسه @berrrke
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. کاش من شاعر بودم شما شعرهای من رو نقد می‌کردین آقا😍 @berrrke
. اولاف هـ هیگ می‌نویسد: شیرین است انزوا اگر راه بازگشت‌ به دیگران باز بماند همیشه هر چه باشد، فروغ هر کسی فقط برای خودش نیست. @berrrke