بسم الله الرحمن الرحیم
چند یادداشت در تبیین فرمایشات امروز امام المسلمین
1️⃣ آیا می توان با ساختارهای نظام #سرمایه_داری_ضد_مردم و ضد عدالت، به سمت مردمی کردن و مشارکت دادن آنها در اقتصاد حرکت کرد و همه را #عادلانه برخوردار از این مشارکت؟
2️⃣ آیا اساسا در اسلام #فُرم و شکل خاصی هم داریم، یا اینکه اسلام فقط محتواست و آن محتوا را می توان در هر قالبی محقق کرد؟
3️⃣ چه نسبتی است بین تولید #متمرکز_کارخانه_محور با مشارکت دادن مردم در تولید؟
4️⃣ چه نسبتی است میان نظام توزیع و #بازار_متمرکز، پاساژها و مالها با مشارکت دادن مردم در نظام توزیع؟
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
1️⃣ موکب یا هتل؟ آیا اسلام فقط محتواست یا فُرم خاص خود را دارد؟
https://eitaa.com/besalamen_amenin/610
2️⃣ نسبت تولید کارخانه ای و بازار متمرکز با مشارکت دادن مردم
https://eitaa.com/besalamen_amenin/544
3️⃣ عنکبوت های نامقدس مسیر حرم تا جمکران
https://eitaa.com/besalamen_amenin/154
4️⃣ جبر تخم مرغ های مدرنیته و اختیار تولید اسلام
https://eitaa.com/besalamen_amenin/124
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۵۷
۷ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم
دستان بسته خدا در آموزه های رشته مدیریت!
تاکنون در چند یادداشت به این مسئله پرداخته ایم که ارتباط ما با قرآن عظیم قطع است و بریده. ما #عملا قرآن را کتابی مربوط به گذشته می دانیم و شخصیت های هدایت و ضلالت مطرح در قرآن را، #اساطیر_الأولین های تاریخ گذشته. این است که نه از انبیاء علیهم السلام و موضع گیری شان راه امروزمان را روشن می کنیم، نه دشمنان پیامبران و حرفهایشان را کماکان زنده و در جریان می دانیم. شرح دلایل این مصیبت معرفتی در این مقال نمی گنجد اما می توان گفت: به رسمیت نشناختن قرآن و سنت به عنوان یک #دستگاه_دانشی_مستقل، در رفع تمامی نیازهای انسان و نپرسیدن مسائل و مشکلات زندگی از قرآن، نتیجه این نگاه است.
از باب نمونه:
مهم ترین عرصه حیات انسان، راه و روش و علومی است که بر اساس آن، زندگی را #مدیریت می کند و پیش می برد. یکی از نمودهای مبنا نبودن قرآن در زندگی ما این است که تصمیم گیری مدیران جامعه، از حزب اللهی و انقلابی تا توسعه گرا و سکولار، بر اساس مجموعه کتابها و نگاه های یکسانی در رشته های مختلف #علم_مدیریت است. عرصه های متنوع دانش مدیریت کنونی در یک موضوع بنیادین اشتراک دارند و آنهم عدم توجه به جایگاه مدیریتی خداوند متعال در عالم و تاثیر آن در سرنوشت انسان است. مبنای عمل یک مدیر حزب اللهی همان کتابهایی است که مبنای کار مدیر ضد دین و ملحد است. شاید تنها تفاوتش این باشد که مدیر انقلابی در ابتدای کار بسم الله هم می گوید! بیشتر به آپارتمان ام الفسادی می ماند که مسمای به یک نام مذهبی هم شده. نتیجه این رویکرد این است که حضرت باری تعالی در برنامه ریزی های یک مدیر هیچ نقشی ندارد و این است همان نگاه های مثلا علمی ذاتا مسموم!
حذف نرم و بنیادین خداوند متعال از اداره زندگی بشر، همان امتداد نگاه #یهودیان است که با لباس #علم و این بار در کتابهای رشته مدیریت ظاهر شده: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ (۶۴ مائده).
اما مبنای اصلی نگاه مدیریتی صحیح زندگی انسان که در قرآن ارائه شده، توجه به اَبَر مسئله ی #تقدیر است(۲۱ حجر). امری که دانش مدیریت کنونی فرسنگها با فهمش فاصله دارد. تقدیری که از طرف خداوند متعال به صورت سالیانه برای انسان رقم می خورد و آغازش از #شب_قدر است(سوره قدر/ طلاق۱۲/ دخان ۱تا۶). تقدیر الهی حداقل چهار عرصه مهم برای انسان دارد: حیات و ممات(۵۶ یونس)، فقر و غنا(۲۶ آل عمران)، عزت و ذلت(۲۶ آل عمران) و سعادت و شقاوت.
مناسک حاکم بر تقدیر و نسبت آن با اختیار انسان، همچنین نوع ارتباط بین تقدیر و شب قدر با نظم و نظامات اجتماعی از مهم ترین موضوعات مطرح در #مدیریت زندگی انسان بر اساس صراط مستقیم قرآن است.
مطالعه بیشتر: ارکان ثلاثه مدیریت اسلامی
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۵۸
۱۳ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم
بریم سلام فرمانده یا آقای جویا؟!؟!؟
زمانی همسایه خیلی جالبی داشتیم. آدم نمی دانست از کارهایش بخندد یا بگرید. فی المثل در حد انفجار برای دختر خردسالش انیمیشن های مسموم هالیوودی تهیه می کرد. از طرفی خیلی جدی و با تردید می پرسید: درست است که می گویند این کارتون ها برای بچه ها ضرر دارد؟؟
یا روزی که هماهنگ کرده بودیم بچه ها را برای برنامه #سلام_فرمانده به مسجد جمکران ببریم می گفت: امروز آقای جویا _از مجریان شبکه پویا_ هم در قم برنامه دارند. بعد خیلی جدی ادامه داد: سلام فرمانده را برویم یا آقای جویا را؟!؟!؟
حوادثی که این روزها در عرصه اندیشه دینی و تمدن سازی در حال رقم خوردن است، بیش از پیش مرا به یاد همین پرسش همسایه می اندازد. شاید همین #یکسان_انگاری ها، مهم ترین گرهی است که بسیاری از بزرگواران را چه در عرصه مدیریت و اجرا، چه در عرصه اندیشه و تولید علم گرفتار کرده. همانند پنداری #توسعه و #پیشرفت!
عزیزی می گوید: شهر نیاز به بیمارستان دارد، پس ما که در اسلام چیزی درباره بیمارستان نداریم طب اسلامی هم نداریم! اصلا شهر اسلامی هم نداریم!
دیگر بزرگوار، رقم بالا و فاجعه بار تعداد جراحی های صورت گرفته در یک استان را، رسما به عنوان #شاخص پیشرفت عنوان می کند! عزیز دیگری که صاحب تالیفات فراوان در فقه و اصول و فلسفه است می گوید: چرا زنان که نیمی از جامعه هستند باید بیکار باشند!
برادران دیگری همنوا با #زاکربرگ_یهودی به دنبال شهر هوشمند البته با روکش اسلامی اند و قس علی هذا.....
این قبیل حرفها و دیدگاه های به ظاهر متفاوت، یک حلقه مشترک دارند و آنهم: یکسان انگاری مسیر #توسعه_غربی با #هدایت_الهی و سبک زندگی اسلامی است.
همه این دیدگاه ها نتیجه نداشتن نگاه جامع به دین است. ریشه اصلی یکسان پنداری اسلام و آنچه که از علوم #ذاتا_مسموم دنیای کفر برآمده، در دانش #اصول_فقه کنونی است که تمرکز اصلی اش بر اوامر و نواهی الهی است. نه کاری با توصیفات شارع دارد و نه خود را ملزم به بررسی #علل_الشرایع و فواید رهنمایی های اسلام می داند. اساسا این منطق فهم دین به لحاظ ساختاری نمی تواند تمام عرصه قرآن و روایات را با هم ببیند و آنگاه به تفاوت های اظهر من الشمس معیارهای پیشرفت اسلام و کفر پی ببرد.
همین نگاه در زمینه اقتصاد می گوید: آیه داریم؟ روایت داریم که تورم را چطور کنترل کنیم؟ این عزیزان هم چون #منطقا تمام دین را مطمح نظر قرار نمی دهند، اقتصاد را امری #عقلایی می دانند که به خود بشر واگذار شده و ربطی به هدایت های اسلامی ندارد!!! چرا که به دلیل ضعف اصول استنباطشان توانایی یافتن نظام اقتصادی قرآن را ندارند. آنگاه مانند مثال بیمارستان نتیجه می گیرند: چون از ادبیات اقتصاد غربی _تورم_ چیزی در قرآن و روایات نیامده، پس #نظام_اقتصاد اسلامی هم نداریم. این بزرگواران در نهایت به این می رسند که همانطور که سلامت مردم برای شارع مهم نیست، همانطور که شهر و مکان زندگی انسان برایش اهمیتی ندارد، حضرت باری تعالی با اقتصاد هم کاری ندارد که اگر داشت، باید آنرا به صورت یک بسته #جامع_نظامند می گفت!!!
الهِدايةُ أَمْرٌ والاقتصادُ أَمْرٌ آخَرْ!
پیشنهاد می کنم برای پاسخ به نگاه های استنباطی ناقص دوستان، کتاب «الگوی مردم پایه مشاغل برتر» را حتما مطالعه کنید. در این کتاب، پنج اشکال و تفاوت جدی میان اقتصاد مدرن(دولتی_خصوصی) و #نظام_اقتصاد_اسلامی بررسی شده است. نهایتا چهل تصمیم عملیاتی نیز با توجه به مجموعه آیات و روایات و در فضای اقتصاد اسلامی ارائه شده است.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۵۹
۲۲ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم
برج های آسمان ستیز و نابودی استهلال!
برخلاف بشر مدرن که اطلاعات بسیار بسیار اندک و نادرستی از آسمان دارد، خداوند متعال مکرر در مکرر به توصیف آن پرداخته است. حضرت باری تعالی در کتاب هدایت انسان ۱۹٠ بار از #سماوات سخن گفته، ۱۲۹ بار از #سماء، ۲۷ بار #قمر را برای ما توصیف نموده و ۳۳ مرتبه #شمس را. حضرات معصومین علیهم السلام هم به عنوان معلمان حقیقی قرآن و هدایت، اهتمام فراوانی در افزایش معرفت بشر در این زمینه داشته اند. مرحوم #علامه_مجلسی رحمه الله علیه، ده جلد از موسوعه گرانقدر بحارالانوار را به آیات و روایات این زمینه اختصاص داده و نام #السماء_والعالم را بر آن نهاده اند.
اما سوگمندانه از آن همه دعوت خداوند به تفکر و شناخت سقف مرفوع (۳۲ انبیاء/٥ طور)، تنها شنیدن یک اصطلاح برایمان مانده: #استهلال! آنهم سالی یکبار در آغاز و پایان ماه رمضان.
اینکه چرا از تمامی آن گنجینه های قرآنی انسان ساز، یا به تعبیر امام باقر علیه السلام از آن #نهر_عظیم معارف(کافی ج۱ص۲۲۲)، به اندازه نَمی ناچیز(استهلال) سهم ما شده و محل اهتمام زندگی دینی ما، به مبانی استنباط باز می گردد و دانش اصول فقه. اساس ارتباط و فهم دینی ما در این دانش، بر مبنای توجه و تمرکز بر #اوامر_و_نواهی الهی است، در حالی که هزاران آیه و روایت #توصیف_کننده آسمان و زمین، نه امر الهی اند نه در زمره نواهی و خطوط قرمز خداوند طبقه بندی می شوند. این رادارِ ناقصْ بین ما در منطق فهم دین باعث می شود که آیات و روایات مذکور در رصد نگاه فقیه و تفقه قرار نگیرد ( آیه ۱۲۲توبه ).
بدتر اینکه در نگاه اصولی موجود، توجه به صدها آیه و هزاران روایت تشریح کننده سماوات و ارتباطی که با هدایت انسان دارند را، شاید بتوان به زحمت در زمره #مستحبات طبقه بندی کرد. در تعریف مستحبات هم می گویند: اموری که اگر باشد مفید است و اگر هم نباشد مشکلی پیش نمی آید. بدیهی است که با چنین نگاه حداقلی به هزاران آیه و روایت کتاب هدایت، تنها یک کلمه برایمان می ماند: استهلال.
اما مصیبت به اینجا ختم نمی شود. از آنجا که رسم ساختارهای ضدعلمی دوران مدرن در ایجاد محرومیت های ساختاری است، همین استهلال هم به صورت بسیار #متمرکز انجام می شود و قریب به اتفاق مردم از آن محرومند. چرا که نه علمی در این زمینه دارند نه زیرساخت هایش را. علمش را ندارند چرا که اساسا رادار تفقه ما این دسته از آیات و روایات را رصد نمی کند و طبیعتا کار به آموزش مردمی هم نمی رسد.
در باب زیرساخت های رصد، استهلال و آسمان شناسی #مردمی غیرمتمرکز هم می توان به مدل معماری اشاره کرد. یکی از دهها مضرات #آپارتمان سازی، محروم کردن انسان از تعمق و نظر دقیق در آسمان است( آیه ۱٠۱ یونس). و از دهها فایده ساخت #دار_واسعه این است که می توان پشت بام هر خانه را به #مدرسه_ای_غیرمتمرکز برای تفکر در خلقت، و شناخت خالق هستی از راه آسمان تبدیل کرد. امر بلند مرتبه ای که خداوند متعال آن را از اوصاف #اولی_الالباب می داند ( آیه۱۹۱ آل عمران).
مطالعه تکمیلی: معماری و هدایت
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۶٠
۲ اردیبهشت ۱۴٠۳/ سال چهارم
شجره نامه یا کد ملی؟
یکی از اساسی ترین مسائل زندگی انسان، روشی است که خود را با آن معرفی می کند و متقابلا دیگران را شناسایی. از گرانقدر ترین آیات قرآن که دلالت های روشنی بر اهمیت این موضوع دارد، آیه ۱۳ سوره حجرات است. خداوند متعال تصریح دارد که اساسا شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. بی اغراق صدها اثر بر این بار می شود که در محیط زندگی، انسان ها همدیگر را بشناسند یا در فضای #بدعت_گمنامی زیست کنند.
مثلا در حال حاضر بسیاری از افراد برای ازدواجشان با مشکلات جدی مواجهند، چرا که اساسا کسی دیگری را نمی شناسد! یا کثیری از جرائمی که در جامعه رخ می دهد، به دلیل از بین رفتن #خودکنترلی و مفهوم تمدنی #آبروست. امری که برآمده از شناخت و آشنایی گسترده است و بی معنا در محیط های کلان مدرن. در واقع ساختارهای ضد انسان غربی، ما را به سمت تنهایی، فردیت و ارتباطات واقعی حداقلی سوق داده است. در سالهای اخیرا هم تبدیل به چند عدد و رقم شده ایم (#کدملی) و تنها #نام_پدر برایمان باقی مانده، البته اگر هدف پنجم سند ۲٠۳٠ توسعه پایدار (#برابری_جنسیتی) اجازه دهد.
مهم این است که بدانیم سرنوشت محتوم #مدیریت_های_کلان_متمرکز همین است. مدیریتی که هرچه بیشتر انسانها را تنها، وابسته و ضعیف بار می آورد، تا توان کنترل بیشتری بر آنها داشته باشد. بدیهی است که نمود این ساختار طاغوتی کنترل گر در معرفی افراد، چیزی فراتر از کد ملی نخواهد بود. امری که پایه های ابتدایی اش را در زمانه منحوس پهلوی اول بنا نهادند( تاریخ مؤسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۵۷).
اما در عالم اسلام که به دنبال تجمع حداکثری، افزایش روابط و شناخت طرفینی گسترده است، برای معرفی افراد و هویت بخشی به آنها راه دیگری پیشنهاد می شود. در دنیای زیبای اسلام، #شجره_نامه نویسی معرف انسان هاست که علاوه بر این که سند #حلال_زادگی و طهارت نسل اندر نسل فرد است، القای هویت جمعی، پشتوانگی و دلگرمی هم دارد. حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهى هستند که از او حمایت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او پر عاطفه ترین مردم مى باشند(خطبه ۲۳ نهج البلاغه). علاوه بر این ها، شجره نامه به مثابه نقشه ای خانوادگی برای راهبرد تمدنی #صله_رحم نیز محسوب می شود.
ریشه این نوع از #ثبت_احوال هم به قرآن کریم باز می گردد. مثلا خداوند متعال برای معرفی مهم ترین خاندان مؤثر در درگیری های حق و باطل تاريخ( خاندان نبوت و امامت و خاندان بنی امیه) از مفهوم #شجره استفاده می کند: «شجرة طيبة و شجرة مباركة» و در مقابل «شجرة خبيثة و شجرة ملعونة».( آیات ۲۴ ابراهیم/ ۳۵ نور/ ۲۶ ابراهیم/۶٠ إسراء).
مبتنی بر همین مفهوم قرآنی، نبی مکرم اسلام نیز در معرفی خودشان می فرمایند: يَا عَلِيُّ: خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّاسَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى وَ خَلَقَنِي وَ أَنْتَ مِنْ #شَجَرَةٍ_وَاحِدَةٍ
(الأمالي للطوسی ج ۱ ص ۶۱۰).
البته باید در نظر داشت که احیای شجره نامه ها در ثبت اطلاعات، سومین مرحله کار است. ابتدا باید ساختار #محلات را احیا کنیم و در دومین قدم جایگاه #عریف را. فرد عریف واسطه بین حکومت و محله در جمع آوری اطلاعات است و حقوقش هم باید از بیت المال تامین شود.
@besalamen_amenin
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا