eitaa logo
بعثت مردم
248 دنبال‌کننده
601 عکس
125 ویدیو
18 فایل
تلاشی اندک برای توجه مردم به ایجاد مقدمات ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🔰ادمین کانال: خواهران @R_Sarbazerahbar @sarbazeemrooz برادران ✅ ما را به دوستان خود معرفی کنید👇 🆔 @besatemardom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓تنها شهید واقعه طبس که بود؟ ❓خاطره‌‌ای شنیدنی از آخرین ساعات منتهی به شهادت ایشان؟ ❓تشریح خیانت بنی صدر در شهادت ایشان؟ 🌷پنجم اردیبهشت‌ سالروز شکست حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس است و «محمد منتظرقائم»، نخستین فرمانده سپاه یزد در صحرای طبس و هنگام بررسی این واقعه به شهادت رسید. 🌷دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوری‌که در روز پنجم اردیبهشت‌ سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند بالگرد آمریکایی در کویر طبس قرار می‌گیرد، هر چه سریع‌تر در محل حادثه حضور پیدا می‌کند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنی‌صدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به بالگرد‌ها و هواپیما‌های آمریکایی را می‌دهد، ولی بعد‌ها مشخص می‌شود که این بالگردها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بوده‌اند. 🌷بدین ترتیب محمد منتظرقائم که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنی‌صدر، به شهادت می‌رسد. 🌷همرزمان سردار سپاه ابابیل در صحرای طبس در مورد حماسه کویر می‌گویند: «پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفت‌کش در نزدیکی جاده‌ای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند بالگرد، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.» 🌷محمد گفت: «اول نماز می‌خوانیم و سپس راهی می‌شویم.» نماز آن روزش طولانی‌تر از بقیه روز‌ها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: «حاجی نماز جعفر طیار می‌خواندی؟ لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد.» 🌷سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: «این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت می‌کند و ما پاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم.» 🌷به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچه‌ها جدا شدم؛ محمد و دو نفر از بچه‌ها به سمت بالگرد‌ها و هواپیمای سوخته راهی شدند. 🌷در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیما‌های فانتومی که بر فراز منطقه پرواز می‌کردند، توجه‌ام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت بالگرد‌ها به گوش رسید. به سرعت به سمت بالگرد ‌ها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی بالگرد ها وارد آن‌ها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنی‌صدر و هم‌دستانش شده بود که می‌خواستند آن اسناد فاش نشوند. تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود. (منبع: defapress.ir) 🙏اللهم ارزقنا... 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
🌷میتونم بگم یکی از مهمترین ابعاد اندیشه‌ی حضرت آقا راجع به شهادت اینه که «شهادت یک اتفاق نیست، بلکه یک انتخاب است.» یعنی وقتی آرزوی شهادت کردی، سبک زندگیت رو عوض می‌کنی. سبک زندگی مجاهدانه رو انتخاب می‌کنی. پشت پا می‌زنی به هر چی دنیا و دنیاپرسته. هر لحظه به وظیفه‌ی جهادی خودت عمل می‌کنی. 🌷چه کار داری کی شهیدت می‌کنه؟ چه کار داری کجا شهیدت می‌کنند؟ چه کار داری تحت برنامه شهیدت کنند یا نه؟ کجا باشه؟ 🌷اصلا هیچکس جز خود خدا تعیین نمیکنه؛ چطوری بخره «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ» اینهایی که فکر میکنند برنامه ریختند تا با ریختن خون یک انسان مجاهد، اثری بر پیرامون خود بگذارند، فقط احمقند! والحمدلله الذی جعل أعدائنا من الحمقاء 🌷چون آنکه اثر دارد فقط خون شهید است: «والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم» خداوند اثر اعمال شهیدان را تباه نمی‌کند! اثر مضاعف اعمال شهیدان را چه کسی میتواند خاموش کند؟ ایشان هم مثل حاج قاسمند که شهیدشان از خودشان اثرگذارتر و برای دشمنشان خطرناکترند! باشد که دست ما را هم بگیرند چون: 🌷ولا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ هرگز گمان مبر کسانی که درراه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. ✍️بعثت مردم 🆔 @besatemardom عکس از چپ: شهرکی، هاشمی، حاج قاسم، آیت الله‌ سلیمانی هر ۴ نفر شهید🥀
4_6003440355033224124.mp3
15.7M
بقیع را باید مثل عرش کنن ...🌷 🏴🏴🏴 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 🌼 امام خميني (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند: نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم. 💐تبریک به معلمان کانال بعثت مردم 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🌹🌹🌹🥀🍁 ◈‌┅═✫❧═┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎯 ✅جمع سه خصلت «دانش، تقوی، مبارزه» در حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام 📝«ميراث ارزشمندي كه در طول سال‌ها دست به دست از نسل‌هاي گذشته به نسل امروز رسيده است، حامل يك نكته مهم است و آن اين‌كه در تفكر و تمدن اسلامي، سه نكته دانش، تقوا و مبارزه سه نكته مهم‌اند كه هميشه با هم همراهند و پايه‌هاي اساسي نظام اسلامي هم همين سه نكته مهم است. ✔️«تا جايي كه براي ما محرز شده است، حضرت عبدالعظيم اولين كسي است كه خُطب اميرالمؤمنان(ع) را در يك كتاب جمع‌آوري كرده است و تقريباً در 150 سال قبل از گردآوري نهج‌البلاغه بوسيله سيد رضي، نهج‌البلاغه‌اي متشكل از خطب اميرالمؤمنين را تأليف كرده است.» ✔️يك روايت ديگر از حضرت هادي عليه‌السلام است كه هم جنبه علمي حضرت عبدالعظيم الحسني عليه‌السلام را نشان مي‌دهد و هم جنبه معنوي ايشان را و آن اين است كه كسي خدمت امام هادي عليه‌السلام مي‌رسد و حضرت از او مي‌پرسد: «تو از كجا هستي؟» و او پاسخ مي‌دهد: «اهل ري هستم» و حضرت به او مي‌فرمايند: «تو هر مشكلي در امر دين داشتي مي‌تواني به عبدالعظيم مراجعه كني يعني ايشان را به عنوان يك مرجع ديني معرفي مي‌كنند و سپس مي‌فرمايند: «سلام من را به ايشان برسان» كه اين هم گوياي مقام و منزلت معنوي ايشان است. ✔️نكته سوم هم درباره حضرت عبدالعظيم الحسني عليه‌السلام وجود دارد اين‌كه ايشان به عنوان يك «جهاد في سبيل‌الله» زندگي را مي‌گذرانيده است، زيرا اگر ايشان مبارز نبود حكومت فاسد عباسي در آن زمان او را تعقيب نمي‌كرد و اگر پرچم عدالت‌خواهي در دست ايشان نبود، بلاشك اين مرد عالم، از موطن خود كه مدينه و حجاز است به ري هجرت نمي‌كرد و خصوصاً به زندگي دشوار دچار نمي‌شد.» (امام خامنه‌ای 6 آبان73) 🔘شهادت حضرت حمزه سید الشهداء علیه السلام و نیز سید الکریم عبدالعظیم حسنی علیه السلام را خدمت تمام شیعیان و ارادتمندان به اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می‌نماییم. ☑️نثار ارواح طیبه‌ی ایشان، همه‌ی شهدا و امام شهدا و اموات خودتون رحم‌الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات ... 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا یا به امام رضا علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🤲🤲 🌸🌸🌺🌺💐💐 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انشاءالله روز های فرد مجموعه داستانی و خواندنی«سلسله اتفاقات جنگ صفین» در همین کانال بارگذاری میشود. 🛑قابل توجه خوانندگان عزیز؛نویسنده بیشتر خود این سلسله داستان ؛عمروبن عاص است که آغاز کتابت این یاد داشت هارا از سال 36 قمری شروع کرده و تا اوایل جنگ صفین ادامه داشته است.این داستان ها از زبان خود عمروعاص است که از روز اول پیشنهاد معاویه برای کمک در جنگی که میخواهد آغاز کند؛تا برای گرفتن حکومت مصر که از هیچ فعالیتی دریغ نمیکند. 🛑این متون برگرفه شده از کتاب «ناقوس ها به صدا در می آیند»است. للَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آغاز کتابت:سال 36 هجرت. کاتب:عمروبن عاص شب سیاه است و قیر گون و مذاب،ومن انگار در حفره ای سیاه نشسته ام.کتف ها فرو افتاده و تن خسته. ودل،دودل بود که چه کنم با نامه دوست دیرینه ام معاویه و آن همه حوادث کوچک و بزگی که در اندک مدتی چون صاعقه فرود آمد و مرا که پیر و فرتوت شده بودم و گمان میکردم از هیچ بادی نلرزم و با برق صاعقه ای و کوبش رعدی به امید بارانی خودش نباشم،اینک با نامه معاویه به «چه کنم چه کنم»افتاده بودم.معاویه نوشته بود: «پیک علی پیش من آمده و میخواهد برای علی بیعت بگیرد.نفسم را حبس کردم تا تو بیایی.» دلم میخواست برای او مینوشتم:«برادرم معاویه!تو امیر شامی و به دنبال تخت و تاج شاهان ایران و رومی.مرا دیگر آن سوداها از سرگذشته. تو که بهتر میدانی طوفان علی در راه است و بنیان حکومت تو لرزان گردیده واز من چاره سازی برای حفظ تخت و تاج خود نتوانی ساخت.» اما نه!معاویه زیرک است؛و توان این را دارو که بتواند بر حکومت نوپای علی غلبه کند.هرچند او اینک خلیفه است و حکومت حجاز مصر و ایران در دست های اوست؛ اما شام با وجود معاویه و خاندانش بنی امیه،لقمه ای نخواهد بود که علی بتواند به راحتی آن را هضم کند. من اگر در کنار معویه باشم حتما کار برای علی دشوار خواهد شدو چه بسا شام بر کوفه غلبه کندبعید نیست که روزی معاویه را کسوت خلافت ببینم و خود درکنار اوباشم و خلعت حکومت ایران یا مصر را برتن کنم.بهتر است همین امشب پیک معاویه را راهی کنم با نامه ای که در آن نوشته ام: «آغوش بگشا برادر،روباه می آید.» اما آتش تردید،در برزخم انداخته است.باید با پسرانم مشورت کنم.گفتم محمد و عبد الله بیایند.آمدند.نامه معاویه را خواندند.پرسیدم:«رأی شما چیست؟» عبد الله که بزرگتر بود گفت:« ادامه دارد...😉 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ نروید پدر!معاویه در مردابی افتاده و برای نجات خود دست و پا میزند.اوتو را نیز به مرداب خواهد کشاند.با به قتل رسیدن عثمان اینک علی خلیفه مسلمین است.اگر معاویه با علی بیعت کند یا نکند،علی اورا از امارت شام خلع خواهد کرد و معاویه از حکم علی، سرباز خواهد زد. تردید نکن که علی برای سرکوب معاویه با همه توان به شام حمله خواهد کرد.» محمد گفت:«حمله علی به شام سودی نخواهد داشت؛مردم شام به تحریک معاویه، تشنه ی انتقام از قاتلان عثمان هستند.پس شام لقمه راحتی برای حلقوم علی نخواهد بود.بهتر است پیش معاویه بروی و اورا همراهی کنی.» عبدالله روبه محمد گفت:«اما خودت هم میدانی که این حرف ها دروغ است.عثمان به دست عده ای از مصریان به قتل رسیده است.حتی علی سعی کرد جلوی آنهارا بگیرد.از سویی،پدر خواهان به قتل رسیدن عثمان بود.همه میدانند پدر از مخالفان عثمان بوده است.حال چگونه میتواند در خونخواهی عثمان در کنار معاویه قرار گیرد؟!» بعد روبه من پرسید:«پدر! مگر شما دشمن عثمان نبودید؟از وقتی شما را از عمارت مصر برکنار کرد،بار ها شنیدم که او را دشمن خود میخواندید.آیا درست است در خونخواهی عثمان با علی بجنگید؟معاویه پسر عموی عثمان است و فرق چندانی با او ندارد.وقتی از هوش و تجربه و زیرکی تو بهره جست، تورا مثل هسته ای تلخ تف خواهد کرد.بارها شنیده ام که میگفتی معاویه همچون فیلی است که از خرطومش برای جلب منافع شخصی اش دراز است.پس بدان که دعوت او از تو بوی دین خواهی و حق جویی نمی دهد.او تو را میخواهد تا از این مهلکه ای که درست کرده نجات یابد و ممکن است تورا نیز با خود ساقط کند و بهتراست به شام نروید. محمد خواست حرفی بزند.با دست به او اشاره کردم چیزی نگوید.رو به آن دو گفتم:«حرف هایتان را شنیدم.تصمیم گرفتم به شام بروم و درکنار معاویه باشم.اگر او برعلی پیروز شد،حکومت مصر از آن من خواهد شد و شما پسرانم را نیز به حکومت ناحیه ای خواهم گمارد،اما اگر معاویه شکست خورد،علی کسی نیست که از ما انتقام بگیرد.پس آماده شوید به سوی شام حرکت کنیم.» ادامه دارد...😉 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
تسلیت ما خدمت امام زمان ارواحنا فداه 🏴🏴🏴🏴 للَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
﷽ کاخ معاویه در مرکز شهر،جلوه خاصی داشت.مردک جهان دوست،چه کاخ جانسوزی ساخته بود!پیامبر اسلام که خود را مدافع محرومان جامعه میدانست،در خواب هم نمی دید که روزی یکی از حاکمان حکومت اسلامی اش،کاخی چون پادشاهان ایران رو روم بسازد. از صحن وسیع و وسالن های بزرگ مرمرین کاخ گذشتم و وارد سالنی شدم که معماری رومی و رنگ های متنوعش،هوش از سر می ربود.معاویه در انتهای سالن بر روی تخت فرمانروایی اش نشسته بود.از روی فرش قرمز باریک ابریشمی عبور کردم و به او رسیدم. کمر راست کردم و سینه فراخ نمودم تا ابهت گذشته را به رخش بکشم؛تا بداند کم کسی را فرانخوانده است.مرا درکنار خود نشاند و دستور داد همه سالن را ترک کنند.من ماندم و او؛او ماند و دلشورهایش که سعی میکرد آن را در پشت لبخند ساختگی اش پنهان کند. گفت:«میدانستم می آیی عمروعاص!تو روباه پیر را به خوبی میشناسم؛بوی طعمه را از فرسنگ ها راه تسخیص میدهی.» گفتم:«گمان نکنم در راهی که پیش گرفتی،طعمه ای باشد.چه بسا ممکن است ما خود طعمه ای باشیم برای دهان شیری،چون علی.» من آمده ام تا اگر مرگی برای دوست دیرینه ام رقم بخورد، پیش از او خودم را دهان شیر بیندازیم که از او پیر ترم و مستحق تر برای مردن.»معاویه اُریب نگاهم کرد و دستی به محاسن جو گندمی اش کشید.سرش را که تکان داد،منگوله های های زمردین آویخته بر عمامه اش به حرکت در آمدند.لب زیرینش را با زبان سرخش خیس کرد وگفت:«ای مکار، تورا چه به تطمه شدن در دهان شیر؟!تو شیرهارا تشنه بر لب چاه میبری و باز میگردانی!میدانم که بوی حکومت به مشامت خورده است... بگو اگر بر علی پیروز شدیم حکومت کجارا میخواهی؟مصر کافی است یا به کاخم در شام رضایت میدهی؟» پوزخندی زدم و گفتم:«حکومت وخلافت در شام از آن تو...حال بگو از کوفه چه خبر؟علی چه میکند و قصد دارد چه وقت حمله کند؟» گفت:«با روی کار آمدن علی، تلخی مرگ عثمان دو چندان شد. می دانی که پس از رحلت پیامبر،تلاش های بسیاری صورت گرفت تا علی جانشین او نشود و بیست و پنج سال این تلاش ها ادامه داشت.دست علی به حکومت نرسید هرچند او گفته بود تا مردم اورا نخواهند،خلعت خلافت برتن نمی کند.اما علی اینک با همان اندیشه و سیاستِ دوران پیامبر،حکومت را به دست گرفته و همه فرماندهان دوران عثمان را از کار برکنار کرده است.به من هم پیغام داده تا با او بیعت کنم،میدانم که چه بیعت کنم و چه نکنم،او حتی حاضر نیست من ساعتی بر این مسند حکومت کنم.» گفتم:«آنچه که گفتی از دل آشوبی و نگرانی های خودت بود؛پرسیدم از کوفه چه خبر؟از جنگ خونین بصره که جسته و گریخته چیزهایی به گوشم رسیده است.» گفت:«این حرف ها باشد برای بعد...علی چندین نامه برای من نوشته که پاسخ آنهارا داده ام.نه او حاضر است دست از سرم بردارد و مرا به حال خود بگذارد و نه من حاضرم که با او بیعت کنم. گفتم:«پس جنگی در راه است و تو مرا خواسته ای تا راه پیروزی را در جنگ با علی نشانت دهم.» گفت:«بله،جنگ با علی اجتناب ناپذیر است.علی قدرتمند تراز ماست. ولی ما قدرتی داریم که علی ندارد که آن خدعه و نیرنگ است؛ابزاری که در جنگ باعلی بسیار به کار می آید.» پرسیدم:«علی در نامه هایش چه نوشته است؟دقیقا بگو از چه جملاتی به کار برده است.از متن نامه های او میتوان به اندیشه هایش پی برد و مقصودش را شناخت» معاویه از جا برخاست و از تخت فرود آمد.از صندوقچه کنار تختش ،نامه های نوشته شده بر پوست آهو را در آورد و به طرفم گرفت وگفت:«این نامه هارا با خودت ببر و با دقت بخوان.فردا به من بگو از آنها چه فهمیده ای و مقصود نهایی علی چیست؟» نامه ها را از او گرفتم.معاویه دستور داد کنیزکان شراب و میوه بیاورند.ساعتی بعد هردو مست بودیم و من از اینکه پس از آن،چه کردیم و چه گفتیم چیزی به خاطر نمی آورم. ادامه دارد...😉 أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج 🔰به ما در «بعثت مردم» بپیوندید:👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/980484136C2f194b57ea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا