🅾موسی بن جعفر در ذیالحجه ۱۲۷ق یا ۷ صفر ۱۲۸ق هنگامی که امام صادق(ع) و همسرش حمیده از حج باز میگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد
♦️البته ولادت ایشان را در سال ۱۲۹ قمری و در مدینه نیز گفتهاند
بنا بر روایت احمد برقی، امام صادق(ع) ایشان را بسیار دوست میداشت و پس از ولادت فرزندش موسی، سه روز مردم را اِطعام کرد
♦️در منابع شیعه و سنی، گزارشهای مختلفی درباره بردباری و سخاوت امام کاظم(ع) وجود دارد. شیخ مفید او را بخشندهترین مردم زمان خودش دانسته که شبها برای فقیران مدینه آذوقه میبرد
♦️ابنعنبه درباره سخاوت موسی بن جعفر گفته است: او شبها از خانه بیرون میرفت و کیسههایی از درهم همراه داشت و به هر کس میرسید یا به کسانی که به احسان او چشم داشتند، میبخشید تا بدانجا که کیسههای پول او ضربالمثل شده بود
♦️همچنین گفته شده موسی بن جعفر به کسانی که به او آزار میرساندند نیز بخشش میکرد و وقتی به او خبر میدادند فردی در صدد اذیت او بوده، برایش هدیه میفرستاد
♦️همچنین شیخ مفید امام کاظم(ع) را کوشاترین فرد در صله رحم با خانواده و دیگر بستگان دانسته است
♦️دلیل ملقب شدن امام هفتم شیعیان به کاظم، این بود که خشم خود را کنترل میکرد.
گزارشهای مختلفی در منابع آمده که امام کاظم(ع) خشم خود را در برابر دشمنان و کسانی که به او بدی میکردند، فرو میبرد
#میلاد_امام_کاظم مبارک
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾کرامات #امام_کاظم علیه السلام
#کرامتاول
1⃣اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان
🔻مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام میگوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود:
" امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم."
گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!"
فرمود: " ای مسیب، تو گمان میکنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ "
گفتم:" نه، ای مولای من
" فرمود: " پس چه؟ "
گفتم:" دعا کنید ایمانم قویتر شود "
امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابتقدم بدار
سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را میخوانم و به مدینه میروم."
ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست.
سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا میروم. "
من به گریه افتادم.
فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست ... "
منبع: بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۲۲۴، ح ۲۶ از عیون اخبارالرضا
#میلاد_امام_كاظم علیهالسلام مبارکباد
کرامتهای بعدی حضرت در 👇
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾 کرامات #امام_کاظم علیه السلام
#کرامتدوم
3⃣امام کاظم علیه السلام و زنده ساختن گاو مرده
🔻علی بن مغیره گوید:
همراه امام موسی کاظم علیه السلام در منی میرفتیم که با زنی روبهرو شدیم که که فرزندان کوچکش به دورش حلقه زده بودند و همگی سخت میگریستند.
امام فرمود:" چرا گریه میکنید؟ "
زن که امام را نمی شناخت گفت:" تنها سرمایه من و این فرزندان یتیمم گاوی بود که از شیرش زندگی را میگذراندیم. اینک گاو مُرده و ما درمانده شدهایم."
امام فرمود:" آیا دوست داری آن گاو را زنده سازم؟ "
گفت:"آری، آری!
امام به گوشه ای رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان گرفت و دعا نمود. آنگاه کنار گاو مرده آمد و ضربه ای به پهلوی گاو زد. ناگهان گاو زنده شد و از جا بلند شد!
زن با دیدن این صحنه فریاد زد:" بیایید که قسم به خدای کعبه، او عیسی بن مریم است! "
مردم ازدحام کردند و به تماشای گاو و سخنان زن مشغول شدند. اما امام خود را در بین مردم پنهان نمود و به راه خود ادامه داد ...
منبع: بحارالانوار، ج۴۸، ص ۵۵، از بصائرالدرجات
#میلاد_امام_كاظم علیهالسلام مبارکباد
کرامات بعدی #امام_کاظم 👇
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾کرامات #امام_کاظم علیه السلام
#کرامتسوم
4⃣امام کاظم علیه السلام و سخن گفتن به زبان فارسی
🔷ابوبصیر از امام موسی بن جعفر علیه السلام پرسید:"امام با چه نشانههایی شناخته میشود؟"
حضرت فرمودند :"امام راستین صفاتی دارد که اولین و مهمترین آن این است که:
✔️ امام قبلی معرفیاش کرده باشد. همان گونه که رسول خدا علی بن ابیطالب علیه السلام را معرفی کرد، هر امامی نیز باید امام پس از خود را معرفی نماید.
✔️نشانهی دیگر آن است که هر چه از او میپرسند، جواب بدهد و از هیچ چیز بیخبر نباشد
✔️نشانهی دیگر اینکه هرگز در دفاع از حق سکوت نکند
✔️از حوادث آینده خبر بدهد و
✔️ به همهی زبانها سخن بگوید."
🔴سپس فرمود:"هم اکنون نشانهای به تو مینمایم که قلبت مطمئن شود."
در همین حال مردی خراسانی وارد شد و شروع
کرد به عربی سخن گفتن، اما امام پاسخش را به فارسی داد!
مرد خراسانی گفت:" من خیال میکردم فارسی متوجه نمیشوید."
💠امام فرمود:"سبحان الله!
اگر نتوانم جوابت را به زبان خودت بدهم، پس چه فضیلتی بر تو دارم؟"
سپس فرمود:"امام کسی است که سخن هیچ فردی بر او پوشیده نیست. او کلام هر شخص و هر موجود زنده ای را می فهمد. امام با این نشانهها شناخته میشود و اگر اینها را نداشته باشد، امام نیست.
منبع: بحار الانوار، ج ۴۸، ص ۴۷، از قرب الاسناد
#میلاد_امام_كاظم علیهالصلواة و السلام مبارک
کرامات دیگر #امام_کاظم 👇
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾کرامات #امام_کاظم علیه السلام
#کرامتچهارم
5⃣ امام کاظم علیه السلام و خبر از آینده❗️
🔷علی بن یقطین می گوید:امام کاظم(ع) به من فرمود: «خداوند در دستگاه سلطان (طاغوت) دوستانی را دارد که از حریم اولیای خود، به وسیله ی آن ها دفاع می کند». (جامع الرّواه، ج ٢، ص ٥٣٨)
🔷علی بن یقطین از مدافعین اولیای خدا بود در عین حال در ظاهر به امر امام به عنوان یکی از #وزیر های هارون الرّشید، در دستگاه هارون، کار می کرد. (تنقیح المقال، ج ٢، ص ٣١٦).
♦️در یکی از روزها، هارون الرّشید لباس هایی به عنوان قدردانی و گرامیداشت علی بن یقطین، برای او فرستاد، که از جمله ی آنها لباس فاخر و سیاه رنگ از نوع «خَزّ» طلاباف و گرانبها بود
علی بن یقطین مطابق معمول که خمس اموالش را نزد امام کاظم(ع) میبرد، آن لباس ها را همراه خمس اموالش توسّط غلامش به خدمت امام کاظم(ع) فرستاد و تقدیم کرد.
▫️امام کاظم(ع) آنها را قبول کرد، و سپس آن لباس فاخر شاهانه و طلاباف را توسّط فرد دیگری به علی بن یقطین بازگردانید، و در نامه ای برای وی نوشت که: «این لباس مخصوص را نزد خود نگهدار و از دستت خارج نکن که روزی جریانی پیش می آید که به وجود آن نیاز شدید پیدا می کنی»
♦️علی بن یقطین، حیران شد، که چه راز در پشت پرده هست، ولی طبق دستور امام آن لباس را در جای مورد اطمینان نگه داشت.
▫️مدّتی از این جریان گذشت، بین علی بن یقطین و خادم مخصوصش، کدورتی پیش آمد و آن خادم از خانه ی او بیرون آمد تا این که در فرصتی مناسب خود را به هارون الرّشید رسانید و از «علی بن یقطین» سعایت و سخن چینی کرد و به هارون گفت: «علی بن یقطین به امامت موسی بن جعفر(ع) اعتقاد دارد و خمس مالش را در هر سال برای او می فرستد، و از جمله فلان لباس فاخر طلاباف را که شما به او داده بودید، آن را در فلان وقت برای موسی بن جعفر(ع) فرستاده است.»
♦️هارون سخت خشمگین شد و بی درنگ علی بن یقطین را جلب کرد، و با تندی به او گفت: «آن لباس خزّی سیاه را چه کردی؟!»
▫️علی بن یقطین: «آن را در کیف مخصوصی گذاشته ام و خوشبو نموده ام و صبح و شام به عنوان تبرّک، آن را باز می کنم و به آن می نگرم و سپس به جای خود می گذارم»
♦️هارون گفت: هم اکنون آن را به اینجا بیاور.
▫️علی بن یقطین همان دم یکی از غلامان را فرستاد و به او گفت: به فلان خانه برو و فلان صندوق را باز کن، و کیف مخصوص را به اینجا بیاور. غلام رفت، همان را یافت و نزد هارون آورد، هارون آن را گشود و آن لباس فاخر مخصوص را در میان آن دید که خوشبو شده و در جای بسیار خوبی نگهداری می شود، خشمش فرو نشست و به علی بن یقطین گفت: آن را به جای خود برگردان و دیگر هرگز سعایت (و گزارش ناجوانمردانه ی) افراد را درباره تو قبول نمی کنم، علاوه بر آن دستور داد جوایزی به علی بن یقطین دادند و مقرّر داشت که هر سال این جوایز را به او بدهند و سپس دستور داد تا به آن غلام سعایت کننده، هزار شلّاق بزنند. که وقتی زیر شلّاق قرار گرفت، در پانصدمین شلّاق، جان سپرد ...
منبع: اعلام الوری، ص ٢٩٣
#میلاد_امام_كاظم علیه الصلواة و السلام مبارکباد
کرامات دیگر امام_کاظم👇
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm