12.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیشنهاد #استوری
🎶 گفتم محرم که بیاد
🎵 واست قیامت میکنم
🎶 گفتم که هر جا که باشم
🎵 اونجا رو هیئت میکنم
🎙 #پویانفر
╔═════🍃═════╗
🆔 @besooyekhorshid
╚═════════🍃═╝
هدایت شده از نو+جوان
📜 #درس_های_عاشورایی |▪️ نجات بخش تاریخ
🌹 وسعت نجاتبخشی ماجرای امام حسین علیهالسلام چقدر بود؟
💫 نو+جوان، انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
؛•┈┈┈••✦•﷽•✦••┈┈┈•؛
🏴 یاران عاشورایی: مسلم بن عقیل
▪️پله پله بالا می رود. این قصر، پروازگاه اوست و نردبان صعودش به بهشت. تا وصل فاصله ای نیست.
▪️چهارشنبه نهم ذی الحجه است. حسین (علیه السلام) در راه است و او در پشت بام قصر کوفه. به بکربن حمران می گوید: « بگذار دو رکعت نماز بخوانم.» می خواند. زود و کوتاه می خواند؛ بعد می گرید و می گوید:
◾️« خدایا، این بیدادگرترین و شرورترین قوم را مجازات کن؛ چرا که دعوتمان کردند و حق ما را زیر پا نهادند و به ریختن خونمان برخاستند!».
▪️انگار نه انگار که او مسلم بن عقیل، فرستاده حسین (علیه السلام) به کوفه است!
از پشت بام صدای هلهله می آید. دیروز به او چنگ زدند و امروز، سنگ و نیرنگ! دیروز تکیه گاهشان بود و امروز حتی دیوار هم برای او تکیه گاه مطمئنی نیست! امروز کوفه سلام، کوفه دشنام شده است. جاده را می نگرد. غبار را می کاود تا شاید حسین خویش را بیابد. فردا عید قربان است و مسلم پیشاهنگ قربانیان و ذبیح نخستین کوفه.
📗منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران انقلاب، ج١، ص٢٨٠
📎 #یاران_عاشورایی
╔═════🍃═════╗
🆔 @besooyekhorshid
╚═════════🍃═╝
؛•┈┈┈••✦•﷽•✦••┈┈┈•؛
🏴یاران عاشورایی: حنجره معصوم علی اصغر(علیه السلام)
▪️عصر عاشوراست. هیچ کس نیست: نه عباس، نه بربر، نه عابس، نه اکبر و قاسم و نه هیچ یار و همراهی دیگر. سید الشهدا (علیه السلام) به یاری خواهی فریاد می زند:
◾️«آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟»
▪️صدای گریه اصغر در خیمه اوج می گیرد؛ یعنی من هستم یعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه است!
امام به سمت خیام می آیند و می فرمایند: «خواهرم، شیرخوار را بیاورید.» سپس در مقابل سپاه می ایستند و علی اصغر را بر فراز دست می گیرند. یعنی ممکن است به خاطر علی، از سنگستان دلها چشمه کوچک عاطفه ای بجوشد؟!
صدای امام در میدان می پیچد:
◾️«آخر گناه این کودک چیست؟ کدامین شما را آزرده است؟! اگر به من رحم نمی کنید به کودک رحم کنید!»
▪️عمربن سعد نگران و هراسان است و حرمله زانو می زند و تیر رها می شود. فواره گلوی اصغر می جوشد و خون در مشت حسین (علیه السلام) به آسمان افشانده می شود.
📗 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج٢، ص ١٣٧۴ تا ١٣٧٨
#یاران_عاشورایی
╔═════🍃═════╗
🆔 @besooyekhorshid
╚═════════🍃═╝