سلام و رحمت خداوند بر این شهید مظلوم که دیروز در حرم امام رضا علیه السلام با زبان روزه به شهادت رسید....😭
@besooyenour
🔶 برای حاشیهنشینان کار میکرد، اما خدا او را به "متن جامعه" آورد...
این سنت خداست. راه در رو ندارد. کجا فرار میکنی ای شیخ؟! بایست! خدا را با تو کاریست که خلق باید بدانند. چیزی بین تو و اوست که بین تو و او نمیماند....
🌷 اخلاص، شاید قایمباشکبازی نیتها با مردم باشد، اما کار خدای مردم افشاگری مخلصان است.
اگر خدا برای عاصیان ستارالعیوب است، برای خالصان رازدار نیست. و برای انتخاب شهید، خدا گل یا پوچ بازی نمیکند. مرگ تصادفی در کار و بار او نیست و شهادت، پادشاه مرگهاست که از سلسلهی اولیای الهی به عزیز دردانههای خدا به ارث میرسد....
🌷 و ماه صیام، اتوبان چهارباندهی بندگان زرنگ خداست که در آن میتازند و از روزه به روزی میرسند....
🔸 و حرم امام معصوم، نسخهی اورجینالیست که بهشت را از روی آن کپی کردهاند. و زیارت، فرصت سر از آب برآوردن و نفسچاقکردن شناگریست که باید عرض دنیا را شنا کند و دامن به آب نیالاید.
🌷 بایست ای شیخ مخلصِ روزهدارِ زائرِ شهید! خدا را با تو کاری هست...
#شهید_اصلانی
✍#زهرا_محسنی_فر
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
🔴⚠️ فوری ‼️ فوری ⚠️🔴
🚨 به دلیل استقبال کمنظیر هموطنان عزیز از مسابقه عظیم فرهنگی «آشنای غریب»، علاوه بر #افزایش_دو_و_نیم_برابری_جوایز، مهلت ثبتنام و زمان برگزاری مسابقه نیز #تمدید_شد‼️
🎁 جوایز ارزندهی این مسابقه، ۵۰ میلیون تومان شامل:
💰 ۱۲ کارت هدیه یک میلیون تومانی برای نفرات برتر
💰 ۱۲ کارت هدیه پانصد هزار تومانی برای نفرات برتر
💰 ۳۱۳ کارت هدیه صد هزار تومانی به قید قرعه برای افرادی که حداقل نصف نمره آزمون را کسب کنند
⏳آخرین مهلت ثبت نام در مسابقه: ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
📆 تاریخ برگزاری مسابقه: ۲۵ و ۲۶ فروردین ۱۴۰۱
✅ ثبتنام در مسابقه، دانلود نسخه PDF جزوهی «آشنای غریب» و عضویت در کانال اطلاعرسانی:
🆔 zil.ink/ashenaye_gharib
📌 کلیهی جوایز این مسابقه، از جانب دوستان و اعضای #مجمع_حافظان_قرآن_کریم_کاشمر تامین شده و کاملا مردمی است.
#آشنای_غریب
#نشر_حداکثری_برای_امام_زمان
🔺 @RooyinDezh
❤️قسمت هفتم❤️ حرف ها شروع شد. ایوب خودش را معرفی کرد. کمی از آنچه برای من گفته بود به آقاجون هم گفت. گفت از هر راهی #جبهه رفته است. بسیج، جهاد و #هلال_احمر. حالا هم توی #جهاد کار می کند.
صحبت های مردانه که تمام شد، آقاجون به مامان نگاه کرد و سرش را تکان داد که یعنی راضی است.
تنها چیزی که مجروحیت ایوب را نشان می داد دست هایش بود.
جانبازهایی که آقاجون و مامان دیده بودند، یا روی ویلچر بودند یا دست و پایشان قطع شده بود.
از ظاهرشان میشد فهمید زندگی با آنها خیلی سخت است اما از ظاهر ایوب نه
مامانم با لبخند من را نگاه کرد، او هم پسندیده بود.
سرم را پایین انداختم.❤️
مادر بزرگم در گوشم گفت تو که نمیخواهی جواب رد بدهی؟؟خوشگل نیست که هست،
جوان نیست که هست، آن انگشتش هم که توی راه #خمینی جانتان این طور شده.
توکه دوست داری.
توی دهانش نمیگشت اسم امام را درست بگوید.
هیچ کس نمیدانست من قبلا بله را گفته ام. سرم را آوردم بالا و به مامان نگاه کردم جوابم از چشم هایم معلوم بود.
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
❤️قسمت هشتم❤️
.
وقتی مهمانها رفتند. هنوز لباس های ایوب خیس بود.
و او با همان لباس های راحتی گوشه ی اتاق نشسته بود.
گفت:
مامان! شما فکر کنید من آن پسرتان هستم که بیست و سه سال پیش گمش کرده بودید.
حالا پیدا شدم.
اجازه می دهید تا لباسهایم خشک بشود اینجا بمانم؟؟
لپ های مامان گل انداخت و خندید.😄
ته دلش غنج میرفت برای اینجور آدمها...
آقا جون به من اخم کرد.
ازچشم من می دید که ایوب نیامده شده عضوی از خانواده ی ما !
چند باری رفت و آ مد و به من چشم غره رفت.
کتش را برداشت و در گوش مامان گفت:
آخر خواستگار تا این موقع شب خانه مردم می ماند؟؟
در را به هم زد و رفت.
صدای استارت ماشین که آمد دلمان آرام شد.
می دانستیم چرخی می زند و اعصابش که ارام شد برمی گردد خانه.
مامان لباس های ایوب را جلوی بخاری جا به جا کرد.
اینها هنوز خشک نشده اند، شهلا بیا شام را پهن کنیم.
بعد از شام ایوب پرسید: الان در خوابگاه جهاد بسته است ،من شب کجا بروم؟؟
مامان لبخندی زد و گفت؛خب همین جا بمان. پسرم،فردا صبح هم لباس هایت خشک شده اند، در جهاد هم باز شده است.
یک دفعه صدای در آمد.
اقا جون بود.
🌹
#ادامه_دارد .
با ما همراه باشید
🌹🍃🌹🍃
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَـلـٰامُ؏َـلَیڪیـٰاصـٰاحِبَالزَمـٰان🖐🏻••
𑁍•┈•𑁍𑁍•┈•𑁍
یا صاحب الزمان عج
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم
دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
به امید شنیدن بانگ اناالمهدی تان
💐🌸💐🌸💐🌸🌺
سلام رفقا 🤚☺️
#صبحتون_بخیر🌹
#روزاز_نو
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
🎊 مسابقه ویژه ماه مبارک رمضان 🎊
💢 اطلاعیه مهم 💢
🌟 #مسابقه_کتابخوانی
✍️ معاونت تعلیم و تربیت بسیج، به مناسبت ماه مبارک رمضان مرحله دوم مسابقه کتابخوانی در راستای سیر مطالعاتی طرح کلی اندیشه اسلام در قرآن برگزار میکند.
📚 منبع:
👈 کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»
بخش ایمان و توحید
💠 همراه با جوایزنقدی
📆 برگزاری آزمون: ۲۵ رمضان
اعلام برندگان: عید فطر
برای دریافت محتوا و سوالات آزمون به آدرس ما در شبکه های اجتماعی ایتا و روبیکا مراجعه فرمایید:
🆔 @salehinrasad
📩 ماه توبه و انابه
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: رمضان ماه انابه است، ماه توبه است. توبه یعنی برگشت از راه غلطی كه ما با گناهان خود، با غفلتهای خود، آن راه را رفتیم. معنای انابه این است كه توجه به خدای متعال پیدا كنیم برای حال و آینده. گفتهاند فرق بین توبه و انابه این است كه توبه مربوط به گذشته است، انابه مربوط به حال و آینده است. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
@besooyenour
اگه دیدی چند تا چیز توو یخچال مرتب کنار هم چیده شده
شک نکن یه چیز خوشمزه پشتشون قایم کردن😂
دیدم که میگماا😁
@besooyenour
🤚#سلام_امام_زمانم 🌸
پدر مهربانم
رمضان عجیب عطر شما را دارد،
سحرها
به شوق دعا برای شما بیدار میشوم.
و مغرب که می رسد،
اولین جرعه افطارم،
دعا برای شماست ...!
🌱ای کاش این رمضان بهار ظهورت باشد.
سلام علی آل یس...
🌺💐🌺💐🌺💐
🤚سلام
#صبحتون_بخیر_شادی
#روزتون_پراز_بهترین_ها
نمازو روزه هاتون قبول
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
✅ سنخیــت پیـــدا کــردن باامــام زمــان
🔹 بعضی ها خیلی مشتاق دیدن امــام زمــان (عج) هستند، می گویند: مــا می خواهیــم امــام زمــان را ببینیم ، چه کار کنیم؟
در جواب عرض می کنم؛ امام زمان (عج) را چکارش داری؟ ما که نمیتوانیم پیدایش کنیم. آن بزرگوار باید بیاید.
باید سنخیت با امام زمان در خودت ایجاد کنی...
📖 قرآن مگر همتای امام زمان ( عج) نیست، شما با قـــــرآن چه کردی که می خـــــواهی با امــام زمــان (عج) بکنی؟
👤 آیت الله ناصری
«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»
@besooyenour
🔴جا زدن عکس قاتل روحانی مشهدی به جای شهید بخشی توسط معاندین
🔹بعد از حادثه تروریستی در مشهد عکسی توسط عناصر ضدایرانی در فضای مجازی با این عنوان که «ضارب سه آخوند جز لشکر فاطمیون و از نزدیکان حاج قاسم سلیمانی بوده در حال نشر است.
🔹روابطعمومی لشکر فاطمیون گفته: فرد مورد اشاره شهید مدافع حرم رضابخشی با نام جهادی فاتح، جانشین لشکر فاطمیون است و قاتل شهید اصلانی، هیچ ارتباطی با لشکر فاطمیون ندارد.
#حاج_قاسم
#فضای_مجازی
#حادثه_تروریستی
@besooyenour
❤️قسمت نهم❤️
.
صدای در امد.
آقا جون بود.
ایوب بلند شد و سلام کرد.
چشم های آقاجون گرد شد.
آمد توی اتاق و به مامان گفت: این چرا هنوز نرفته می دانید ساعت چند است؟؟
از دوازده هم گذشته بود.
مامان انگشتش را روی بینیش گذاشت: "اولا این بنده ی خدا #جانباز است. دوما اینجا غریب است، نه کسی را دارد نه جایی را ،کجا نصف شب برود؟؟
مامان رخت خواب آقاجون را پهن کرد.
پتو و بالش هم برای ایوب گذاشت. ایوب آن ها را گرفت و برد کنار آقاجون و همان جا خوابید.
سر سجاده نشسته بودم و فکر می کردم. یک هفته گذشته بود و منتظرش بودم.
قرار گذاشته بود دوباره بیایند خانه ما و این بار به سفارش آقاجون با خوانواده اش.
توی این هفته باز هم عمل جراحی دست داشت و بیمارستان بستری بود.
صدای زنگ در آمد.
همسایه بود.
گفت: تلفن با من کار دارد.
ما تلفن نداشتیم و کسی با ما کار داشت، با منزل اکرم خانم تماس می گرفت.
چادرم را سرم کردم و دنبالش رفتم.
پشت تلفن صفورا بود.
گفت: شهلا چطوری بگویم، انگار که اقای بلندی منصرف شده اند.
یخ کردم.
بلند و کش دار پرسیدم
چی؟!؟؟؟
با ما همراه باشید
@besooyenour
❤️قسمت دهم❤️❤️ + مثل اینکه به هم حرف هایی زده اید، که من درست نمی دانم.
دهانم باز مانده بود.
در جلسه رسمی به هم بله گفته بودیم. آن وقت به همین راحتی منصرف شده بود؟ مگر به هم چه گفته بودیم؟
خداحافظی کردم و آمدم خانه.
نشستم سر سجاده، ذهنم شلوغ بود و روی هیچ چیز تمرکز نداشتم.
آمده بود خانه، شده بود پسر گمشده ی مامان ! آن وقت...
مامان پرسید کی بود پای تلفن که به هم ریختی؟؟
گفتم: صفورا بود، گفت آقای بلندی منصرف شده است .
قیافه ی هاج و واج مامان را که دیدم،
همان چیزی که خودم نفهمیده بودم را تکرار کردم.
"چه می دانم انگار به خاطر حرف هایمان بوده."
یاد کار صبحم که می افتم شرمنده میشوم.
می دانستم از عملش گذشته و می تواند حرف بزند.
با مهناز دختر داییم رفتیم تلفن عمومی.
شماره ی بیمارستان را گرفتم و گوشی را دادم دست مهناز، و گوشم را چسباندم به آن
خودم خجالت میکشیدم حرف بزنم.
مهناز سلام کرد.
پرستار بخش گفت: با کی کار دارید؟؟
مهناز گفت: با آقای بلندی ایوب بلندی، صبح عمل داشتند.
پرستار با طعنه پرسید: شمااا؟؟
خشکمان زد.
مهناز توی چشم هایم نگاه کرد، شانه ام را بالا انداختم.
من و من کرد و گفت از فامیل هایشان هستیم.
پرستار رفت.
صدای لخ لخ دمپایی آمد.
بعد ایوب گوشی را برداشت
بله؟؟!
گوشی را از دست مهناز گرفتم و گذاشتم سر جایش.
رنگ هر دویمان پریده بود و قلبمان تند تند میزد.
#ادامه_دارد .
باماهمراه باشید
@besooyenour
🤚سلام امام زمانم🌸
منساعتِدلمراڪوڪکردهامبهوقتِ
آمدنت..
گلیاگردرگلدانمشڪوفاشود
قاصدڪیاگرمهمانِدستانمشود
یااگربیهوا،دلمهوایتراڪند
همهراتفألمیزنمبهآمدنت!
بهدلموعدهمیدهمهمینروزهاستکهبیایی
وگَردسالهاۍنبودنتراازروۍشانههاۍ
خستهزمینبتڪانی..
اگرباشمآنروز،شڪستههاۍدلمرا
پیشِتومیآورم،میدانمشڪستههارادر
بازارشمابیشترمیخرند.
💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
🤚سلام دوستااااااان گلم☺️
#صبح_اولین_روز_هفتتون_بخیر
#روزتون_متبرک_به_نور_پیامبراعظم
طاعات و عبادات عزیزان قبول باشه التماس دعای فرج
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
❗❗❗
*🔴میدونی مهندسی ادراک یا شست و شوی مغزی یعنی چی؟*
✔️یعنی وقتی به طرف میگی آمریکا،انگلیس،استرالیا، ژاپن و کره جنوبی رکورد دار خودکشی دانشجویان هستند
❌میگه نه بابا امکان نداره
(منبع: https://www.google.com/amp/s/www.farsnews.com/amp/13970504000308 )
✔️یعنی وقتی به طرف میگی آمریکا و سوئد و انگلیس و همین کشورهای اروپایی رکورد دار تجاوز به زنان و قتل و استفاده از مواد مخدر هستند
❌میگه : دروغه
(منبع:https://www.google.com/amp/s/www.yjc.ir/fa/amp/news/5437716 )
✔️یعنی وقتی میگی انگلیس رکورد دار اسیدپاشی توی دنیاست و توی یه سال 500 اسیدپاشی داشته
❌میگه: نه باباااااا
(منبع:https://www.google.com/amp/s/www.mashreghnews.ir/amp/750817/ )
✔️یعنی وقتی بهش میگی بعضی بچه های اونا مسلح میرن سر کلاس و گاهی دوستاشون رو به رگبار میبندن و همین امریکا و انگلیس و برزیل رکورد دار خشونت در مدارس هستند و فیلم هاش تو اینترنت هم موجوده
❌میگه : نه خیر تمام اینا فتوشاپه یا دیپ فیکه.
(منبع:https://www.google.com/amp/s/www.mashreghnews.ir/amp/793555/ )
🔺 *شستشوی مغزی یعنی خودباختگی و خودتحقیری ملی*
🔺یعنی بگی همه جهان گل و بلبله و لی ایران نه
✅یعنی حس خودکم بینی در برابر غرب و فسادش.
یعنی انتقال قدرت از غرب به شرق و افول سلطه امریکا بر جهان و تشت رسوایی مدیریت بیماری کرونا در امریکا و نظامی گری های پرهزینه و ناکام امریکا را ندیدن.
@besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 سخنرانی استاد عالی
⭕️ به همسرت محبت کن
@besooyenour
❤️قسمت یازده❤️ صدای کلید انداختن به در آمد.
آقا جون بود.
به مامان سلام کرد و گفت: طلا حاضر شو به وقت #ملاقات آقا ایوب برسیم.
اقاجون هیچ وقت مامان را به اسم اصلیش که ربابه بود صدا نمی کرد.
همیشه می گفت طلا
خیلی برایم سنگین بود.
من، ایوب را پسندیده بودم و او نه😟
آن هم بعد از ان حرف و حدیث ها... قبل از اینکه آقاجون وارد اتاق شود چادر را کشیدم روی سرم و قامت بستم.
مامان گفت:
تیمورخان انگار برای پسره مشکلی پیش آمده و منصرف شده. ایرادی هم گرفته ک نمیدانم چیست؟!
وسط نماز لبم را گزیدم.
آقاجون آمد توی اتاق و دست انداخت دور گردنم بلند گفت:
من می دانم این پسر برمی گردد. اما من دیگر به او دختر نمی دهم. می خواهد #عسلم را بگیرد قیافه ام می آید.
با ما همراه باشید
@besooyenour
❤️قسمت دوازده❤️ یک هفته از ایوب خبری نشد.
تا اینکه باز، #تلفن اکرم خانم زنگ زد و با ما کار داشت.
گوشی را برداشتم:
+ بفرمایید؟
گفت: سلام
ایوب بود چیزی نگفتم
_ من را به جا نیاوردید؟
محکم گفتم: نخیر
_ بلندی هستم.
+ متأسفانه به جا نمی آورم.
_ حق دارید ناراحت شده باشید، ولی دلیل داشتم.
+ من نمی دانم درباره ی چی حرف می زنید. ولی ناراحت کردن دیگران با دلیل هم کار درستی نیست.
_ اجازه دهید من یک بار دیگه خدمتتان برسم.
+ شما فعلا #صبر کنید تا ببینم #خدا چه می خواهد. خداحافظ.
گوشی را محکم گذاشتم. از اکرم خانم خداحافظی کردم و برگشتم خانه.
از عصبانیت سرخ شده بودم. چادرم را پیچیدم دورم و چمباتمه زدم کنار دیوار.
اکرم خانم باز آمد جلوی در و صدا زد:
شهلا خانم تلفن.
تعجب کردم: با ما کار دارند؟؟
گفت: بله همان آقاست.
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
🤚#سلام_امام_زمانم 🌸
#یا_صاحب_الزمان
بین ما فاصلہها، #فاصلہ انداختہاند
ڪاش این فاصلہ با آمدنت سر مےشد
شهر ما بوے #خدا داشت، دوبارہ اے ڪاش
با ظهورت نفس شهر #معطّر مےشد
💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻💐🌻💐
🤚سلام به امروز خوش آمدید ☺️
#روزاز_نو🌞
#صبح_یکشنبه_تون_بخیر
نمازو روزه هاتون قبول عزیزان
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
@besooyenour
فرمانده ای که صیاد دل ها بود
شهید صیاد شیرازی
حوزه/ مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانشآموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان،در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد.او از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود و پس از استعفا از فرماندهی نیروی زمینی ارتش، عضو شورای عالی دفاع ملی شد.
مهرماه ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانشآموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان،در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران منتقل شد و پس از پایان کلاس به موجب تسلط بالایی که به دست آورده بود، از استادان زبان انگلیسی ارتش شد.
پس از گذراندن دوره های تخصصی در آمریکا، ارتش برای استفاده از دانش نظامی، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان (مرکز توپخانه) منتقل کرد؛ در حقیقت شخصیت مبارزاتی این شهید عزیز آن گونه که در خاطراتش گفته، در اصفهان شکل میگیرد.
۲۱ فروردین ماه، سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی است.
@besooyenour