🔰 دغدغههای #حاج_قاسم!
♨️ دغدغه پنجم: دغدغه تبیین
💢 پنجمین دغدغه حاج قاسم دغدغه تبیین بود. حاج قاسم از هر فرصتی برای تبیین استفاده میکرد تا معارف انقلاب را تبیین کند. جواد تاجیک میگوید:
یکبار حاج قاسم را دیدیم و گفتم خوش به حالت بعد از جنگ تو در میدان هستی و ما آمدهایم شلمچه و روایتگری میکنیم. گفت: «خیلی دوست دارم بیام شلمچه برای دانشجوها صحبت کنم ولی خب محدودیتها اجازه نمیده.» بعد در مورد راه اندازی یک جریان برای دانشجویان کشور درخواستی کردم. با روی خوش قبول کرد و گفت: «من علاقه مند به ارتباط با دانشجوها هستم، مخصوصا اونهایی که شاید شما ظاهرشون رو نپسندید. توی مسافرت ها هم بیشتر تمایل دارم یکی از همین جوون ها کنارم بنشینه تا از فرصت پرواز برای گپ و گفت استفاده کنم.»
🔹 حجت الاسلام عارفی میگوید:
با حاجی رفیق بودیم؛ عین برادر. وقتی هوای سوریه به سرمان زد، رفتیم سراغش؛ با رئیس دانشگاه فرهنگیان کرمان. گفتیم: «حاجی ما میخوایم بیایم سوریه.» گفت: «برای چی؟» گفتیم: «همه دارن میرن، ما هم میخوایم بیایم. ما اینجا توی کرمان همه جا پیش شما هستیم، اونجا چی؟» خندید و گفت: «تو که توی دانشگاهی، این آقا هم همین طور. امروز جبهه دانشگاه مهم تر از سوریهست. برید اونجا کار کنید بچههای مردم رو نجات بدید، راهنمایی کنید. داوطلب سوریه زیاد داریم، هروقت نیاز شد خبرتون میکنم.»
♦️ دختر حاج قاسم میگوید:
یکبار در هواپیما نشستهبودیم. سمت چپ من پدرم نشستهبود و سمت راست من یک خانم که معروف به شلحجاب بود نشستهبود. هواپیما کمی تاخیر داشت. این خانم هم همینطور به نظام بد و بیراه میگفت. احتمالاً گفتهبود این نظام کدام کارش درست است که هواپیماییاش درست باشد. پدرم داشت کتاب میخواند. یک لحظه نگاه کرد ببیند چه کسی است که این حرفها را میگوید و دوباره شروع کرد به کتاب خواندن و کمی شیرینی همراه پدرم بود که به من دادند و گفتند به این خانوم تعارف کن. بعد که هواپیما پرید خلبان آمد پیش پدرم احوالپرسی کرد و گفت نگفته بودند که شما در این هواپیما حضور دارید. بفرمایید داخل کابین! پدرم گفتند همینجا راحتم. همینطور که صحبت می کرد، این دختر گاهی نگاه میکرد و فهمید که حاج قاسم است و حالا حرفهای ضد نظام گفتهاست و در کنار حاج قاسم سلیمانی نشسته است. خلبان که رفت حاج قاسم رو کرد به این دختر خانم و گفت شنیدم یک سری مباحث را گفتید. دختر گفت نه حاج آقا! چیز خاصی نبود با خودش فکر کرده شاید الان در هواپیما را باز میکنند و دختر را بیرون میاندازند! پدرم این جمله را گفت: «شما هرچی گفتی درست بود. اما یک چیز را بگویم، هر چقدر مشکل است توسط من مسئول است! حضرت آقا به بهترین صورت در حال مدیریت کردن است. ما مسئولین گوش نمیدهیم.»
دغدغۀ تبیین را ببینید. آدم خودش را خرد کند که تبیین انجام دهد. حاج قاسم دغدغۀ تبیین داشت. میرفت برای رزمندهها صحبت میکرد. در بخشی از صحبتها بهجای اینکه عملیاتی باشد تبیین میکرد. میگفت چرا ما اینجاییم؟ چرا ما آمدهایم سوریه؟ چرا داریم در عراق میجنگیم؟ برای رزمندهها تبیین انجام میداد. اینها میشود تبیین. او تبیینگر واقعی چهرۀ دشمن بود چهرۀ واقعی دشمن را به همۀ عالم نشان داد. نشان داد نقشههای دشمن چیست؟ چه کارهایی دارد انجام میدهد. در سخنرانیهایش یکی یکی مباحث را تبیین میکرد و چهرۀ دشمن را نشان میداد. اگر حاج قاسم 40 سال خط مقدم بود، ما که پشت خط بودیم باید تبیین میکردیم. اما خود حاج قاسم میآمد و تبیین میکرد یعنی هم مالک بود هم عمار.
🔻 بزرگواران این نگرانی وجود دارد. امروز شما میبینید که آقا وسط میدان آمدهاست و در حال تبیین است و این اصلاً چیز خوبی نیست. یادتان است در فیلم مختار زمانی که مختار آمد با مصعب بیرون کوفه بجنگد، یکی از فرماندهان گفت : «مختار تو برگرد! اگر دشمن ببیند که تو بیرون آمدی میفهمد که عقبه وجود ندارد.» امروز احساس میشود این اتفاق میافتد. وقتی آقا پیاپی در حال تبیین است، نکند عقبه وجود ندارد و عقبه کارش را درست انجام نمیدهد. ما باید تبیین میکردیم ما باید گرههای ذهنی را باز میکردیم این کار را انجام ندادیم آقا این کار را انجام میدهد. این سخنرانی چند روز پیش آقا تقریباً 50 دقیقه چرایی حضور ایران در محور مقاومت را توضیح میدادند در حالی که ما باید میگفتیم، نه آقا.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#روشنا_اصفهان
#تشکیلات_فرهنگی
#جهاد_فرهنگی
#جهاد_تبیین
🔰 دغدغههای #حاج_قاسم!
♨️ دغدغه ششم: دغدغه جذب حداکثری
💢 یکی از دغدغههای مهم حاج قاسم، دغدغه حفظ انسجام اجتماعی و جذب حداکثری به دین و انقلاب بود. او تمام تلاشش را میکرد تا با اخلاق نیکو نگاه همه افراد را به انقلاب تغییر دهد و آنها را دلباخته این مسیر کند. ایشان در جایی میگویند:
اینکه در جامعه مدام بگوییم او بی حجاب و این باحجاب است یا اصلاح طلب و اصولگراست، پس چه کسی میماند؟ اینا همه مردم ما هستند. آیا همه بچه های شما متدیناند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه اینها را جذب میکند و جامعه هم خانواده شماست. اینکه بگوییم من هستم و بچه های حزب اللهی خودم، اینکه نمیشود حفظ انقلاب.
♦️ یا ایشان در جای دیگری میگویند:
من اصلاً قبول ندارم در بین بچهحزباللهیها بگیم این آدم با اون شکل و قیافست...! همان دختر کمحجاب، دختر منه، دختر ما و شماست؛ نه دختر خاص من و شما، اما جامعه ماست.
🔹 سید بشیر حسینی خاطرهای را از اولین و آخرین مواجههاش با حاج قاسم اینگونه نقل میکند:
موقع برگشت در فرودگاه مشهد، چند دختر نوجوان آمده بودند که من وسط آنها ایستاده بودم و با من عکس میگرفتند. چند نفر با لباس سپاه عبور کردند، من هم نفهیمدم چه کسانی هستند. موقعی که آمدم سوار هواپیما بشوم در گیت بازرسی سپاه، به من گفتند «برو آن اتاق پشت، حاجی منتظره!» رفتم آن پشت. سلام کردم. حاج آقا بدون مقدمه گفتند: «میبینم کلی دختر پانزده ساله دورهات هستند.» تصور کردم حاج قاسم از این رفتار من ناراحت شده. گفتم: «شرمندهام حاج آقا!» حاج قاسم احساس کرد من منظور او را درک نکردهام. خندید. انگشتری را از دستش درآورد و گفت: «هدیهات را بگیر. هر جا دختر چادری دیدی، دختر بدحجاب هم دیدی، برو سراغ بدحجابها! چادریها پناهگاه دارند! پناهگاهش مسجد است، خانواده است! هیئت است! همین چادر پناهش است! اون دختر بیحجاب است که هیچ پناهی ندارد و تو پناه بیپناهها باش!»
🔻 اخلاق حسنه سردار سلیمانی حتی در جذب مخالفین هم تاثیر زیادی داشت. حسن پلارک میگوید:
معروف بود به کامران سابوکی. جنوب استان کرمان را با دارودستهای که داشت قبضه کرده بود. مردم بیچاره جرئت نفس کشیدن نداشتند. اگر کسی راپورت کارهایش را میداد یا میخواست جلویش قد علم کند خونش پای خودش بود. کامران جلو، آدمهایش پشت سر، یک صف طولانی سلاح به دست آمده بودند اماننامه بگیرند. دوربین از کنار صف رد شد تا رسید به نفر اول. مرد آفتاب سوخته سبیل در رفته سلاحش را که تحویل داد توی قاب دوربین نگاه کرد و گفت: «من سلاحم رو تحویل دادم به جمهوری سلیمانی.» یکی دیگر از لای صف بلند صدا زد: «من طرفدار جمهوری سلیمانیام.» حاجی خودش هم بود. وقتی شنید لبخندی زد و گفت: «جمهوری سلیمانی نداریم، اینجا جمهوری اسلاميه.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#روشنا_اصفهان
#تشکیلات_فرهنگی
#جهاد_فرهنگی
#جهاد_تبیین
#امید_آفرینی
#ایران_جوان_بمان
#سبک_زندگی_اسلامی_ایرانی
🔰 دغدغه های #حاج_قاسم!
♨️ دغدغه هشتم: دغدغه تعظیم شعائر دینی
⭕️ بخش اول
💢 دغدغه بعدی حاج قاسم، دغدغه احترام و تعظیم شعائر دینی بود. دغدغه دین و مذهب. اصلاً ستاد عتبات عالیات توسط چه کسی ایجاد شد؟حاج قاسم سلیمانی. اصلاً دستور ساخت صحن حضرت زهرا سلام الله علیها در نجف به دستور چه کسی بود؟
🔻حسن پلارک میگوید:
قرار شد چهارتا طرح جامع توسعه بنویسیم برای چهار شهر زیارتی کربلا، نجف، کاظمین و سامرا. حاجی اصرار داشت طرحها جامع باشند. میگفت: «این طور نباشه که امروز درست کنید و فردا مجبور بشید خراب کنید. حداقل ۲۵ سال بعد رو ببینید.» به سفارش خودش از حرم امام علی (ع) شروع کردیم. دلیلش هم کوچکی حرم امیرالمؤمنین علی (ع) بود. بعد رفتیم سراغ شهرهای دیگر. این سالها وقتی زوار میلیونی عراق را میبینم، یاد پیش بینی حاج قاسم میافتم. همان روزهای اول تشکیل ستاد گفت: «این حرمها خیلی کوچیکن. باید کاری کرد. من مطمئنم یه روز که زیاد دور نیست زائرین عتبات میلیونی میشن.»
🔹 چه کسی فکر میکرد مردم بتوانند پیاده روی اربعین شرکت کنند؟ پیادهروی اربعین مدیون حاج قاسم سلیمانی است همه کار را حاج قاسم کرد پیاده روی اربعین مدیون جمهوری اسلامی است و آدم تعجب میکند از بعضی افراد که مثلاً پارسال چون به دلایلی پیادهروی اربعین کنسل شد چه چیزهایی که به جمهوری اسلامی نگفتند! گفتند جمهوری اسلامی از اول هم با دین نسبت خوبی نداشت! چه کسی اربعین را اربعین کرد؟ چه کسی 20 روز قبل از اربعین رادیو اربعین را راه انداخت؟ چه کسی 20 روز قبل از اربعین تلویزیون را اختصاص داد به اربعین؟ چه کسی تا دهها کیلومتر بعد از مرز را آسفالت میکرد تا مردم راحت باشند؟ چه کسی پایانۀ مرزی عراق را ساخت که مردم راحت باشند؟ چه کسی بسیاری از پولهای ویزا و گذرنامه را حذف کرد که مردم راحت باشند؟ چه کسی یارانه داد به اتوبوسها و امثال آن که مردم راحت باشند؟ چه کسی اتوبوسها را فرستاد آن طرف مرز که مردم را تا نجف ببرند؟ چه کسی موکبها را رایگان عبور داد و کمک کرد که آن طرف موکبهای خودشان را بزنند؟ چه کسی این طرف مرز برایشان موکب زد که مردم اذیت نشوند؟ چه کسی همۀ فضا را برای مردم آماده کرد؟ جمهوری اسلامی بود. حالا به خاطر اینکه پارسال عراق به جمهوری اسلامی اعلام کرد که ما فقط چند هزار نفر اجازه میدهیم نه بیشتر، حالا جمهوری اسلامی شد ضد ارزشهای دینی؟ جمهوری اسلامی شد ضد امام حسین علیه السلام؟
♦️ حاج قاسم به اهل بیت و به صورت ویژه حضرت زهرا(س) ارادت ویژهای داشتند. ایشان با بیان عنایات ویژه حضرت زهرا (س) در دوران دفاع مقدس میگویند:
«ما هرموقع در جنگ فشارها بر ما حادث میشد و هیچ کاری از دستمان برنمیآمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا (س) نداشتیم، در عملیات والفجر 8 وقتی چشممان به آبهای پرطوفان، خشمگین و ترسناک اروند افتاد، آنجا هیچ نامی آشناتر از نام حضرت زهرا (س) نداشتیم؛ بنابراین در کنار «اروند» ایشان را در تلألؤ اشکهای غریبانه و مظلومانه بسیجیها صدا زدیم و اروند را با «یازهرا (س)» کنترل و از آن عبور کردیم. در کربلای 4، وقتی دشمن آتش مسلسلها، خمپارهها و توپهای خود را مستانه را بر ساحل باز کرد و جویهایی از خون به اروند روانه شد، آنوقت هم همه تدابیر از کار افتاده بود و نامی جز نام حضرت زهرا (س) بر زبانها جاری نمیشد. وقتی هم که عراقیها در کنار اروند ایستاده بودند و رزمندگان را با تیر میزدند، آن زمان هم سلاح کارگر ما حضرت زهرا (س) بود. در عملیات کربلای 5، وقتی مضطر شدیم، نگاهی به آبهای «بوبیان» کردیم؛ آنوقت هم سر خود را بر دژ گذاشتیم و عاجزانه حضرت زهرا (س) را صدا کردیم. من قدرت و محبت مادری حضرت زهرا (س) را در هور، غرب کانال ماهی، وسط میدان مین دیدم. وقتی شما مادرها نبودید و فرزندانتان در خون دستوپا میزدند، من حضرت زهرا (س) را دیدم. وقتی دشمن در کنار نیل به حضرت موسی (ص) نزدیک میشد و او با یک چشم خود نیل و با چشم دیگرش سپاه ترسناک فرعون را میدید، خدا «نیل» را برای او شکافت؛ حضرت فاطمه (س) هم در هور، کربلای 5، اروند و کوههای سرد و سخت کردستان، [برای رزمندگان ما] مادری کرد.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#روشنا_اصفهان
#تشکیلات_فرهنگی
#جهاد_فرهنگی
#جهاد_تبیین
#امید_آفرینی
#ایران_جوان_بمان
#سبک_زندگی_اسلامی_ایرانی