#کندوی_عنکبوت
داستان دهشتناک یورش نوین
شیاطین به ایران در آخرالزمان
#قسمت_صد_و_شانزدهم
⭕️ عنکبوتهای وحشی
سران جنی که محو تماشای این صحنهها بودند، با نهیب ابلیس به خود آمدند. ابلیس آنها را از عالم کمای زن خارج کرد و گفت:" فکر کنم مشاهدهٔ همین قدر از مکاشفاتی که برای این زن اتفاق افتاده، کفایت کند. فقط باید تلاش کنیم که این زن به دنیا باز نگردد، چرا که روایت او از این صحنهها برای آدمیان، نقشهها و بافتههای ما را رشته میکند.
دیگر نباید زمان را از دست بدهیم. اکنون وقت آن رسیده که بعد از آنکه اسرار زمینیان را برای شما افشا کردم، با سلاح وسوسههایی که به شما آموختم به کندوی تشکیلات ایرانیان مانند عنکبوتهای وحشی حمله کنید و به طور نامحسوس و نامرئی بدون آنکه آنها متوجه شوند، تارهای خود را بر خانههای این کندو، دار کنید و آنها را خیلی نرم و بدون هیاهو در دام پیری و سالمندی اسیر کنید.
تنها راه نجات ما این است که قدرت و اقتدار تشکیلات و نظام ایرانیان را کاهش دهیم. با هر ترفندی که میتوانید، از میزان زاد و ولد آنها و تکثیر ژن ایرانی بکاهید. بروید داخل خانهها و با انواع و اقسام مکر و حیله، آنقدر آنها را آلودهٔ دنیا و دچار غفلت و تشنج و منازعات خانوادگی کنید تا دل و دماغی برای فرزندآوری نداشته باشند.
سراغ تمام خانوادهها چه موافق و چه مخالف نظام ایرانیان بروید و با القای شبهات و وسوسههایی که آموزش دیدید، از رشد جمعیت آنها جلوگیری کنید و این گونه کندوی آنها را تصاحب نمایید.
اگر آنها را با جمعیت پیر و سالمند ضعیف کنیم، میتوانیم به ادامهٔ حیات خود امیدوارم باشیم، وگرنه با اقتداری که در حال حاضر دارند و روز به روز دارد به آن افزوده میشود، ظهور منجی اتفاق خواهد افتاد و آن وقت است که دیگر حیاتی برای ما در این عالم متصور نخواهد بود."
و این گونه بود که سرانجام ابلیس در شیپور جنگ دمید. تمام سران جنی هم قسم شده و با قشون خود روانهٔ اقلیم ایران شدند. ابلیس دم دروازهٔ کاخ سیاه پیام نهایی خود را در گوش تک تک آنها نجوا کرد:" شبانه به کاشانهٔ کاشانه آنها یورش برید و با لحمهٔ شیطانی، شمعهای تولد را بیفروغ سازید. دیری نپایید که کرکرهٔ دکانِ جامهٔ مولودها پایین کشیده شود. دیگر از قد کشیدن قاسمها و مصاف با آنها نهراسید، زمین از آن ماست!"
مؤلف :روح الله ولی ابرقوئی
انتشار این متن با لینک مجاز است.
پایان داستان
https://eitaa.com/besooyenour