🖌دزدترین
شیشه دودی های ماشین بالا بود و کولر روشن. آفتاب ظهر نه اینکه می تابید، می تازید.
رادیوی ماشین را روی هر موجی میگذاشت، اذان بود.
نه اینکه بخواهد موجی را انتخاب کند که اذان نباشد ،نه، می خواست حتما موذن مورد علاقه اش اذان بگوید.
خیابان ها شلوغ بود. با خود فکر می کرد حالا که امروز زودتر از شرکت بر می گردد بهتر است کارهای عقب مانده را انجام دهد. به اداره پست سری بزند، بعد خرید کند و بعد هم خانه.. اما خاطرش خیلی تلخ بود. چون این چند روز درگیر کارهای پیچیده شرکت شده بود. حسابدار جدید شرکت دو تا از حساب های شرکت را با فاکتور های جعلی خالی کرده و غیب شده ...
دستش روی فرمان بود و ناگهان چشمانش پشت آن عینک دودی اش متعجب شد. دلش ریخت و اشک چشمانش را گرم کرد. پایش روی ترمز کشیده شد و متوقف شد.
پیرمرد هندوانه فروش کنار خیابان نماز می خوانْد..
‼️دزدی که فقط در جیب مردم دست بُردن نیست!
⛔️ کسی که از نمازش می زند هم دزد است.
🗒 نماز را در لیست برنامه ریزی هایش چه روی کاغذ چه برنامه ذهنی، می گذارد آخرین کار!
یا اینکه حتی اذکار نمازش جلو تر از حرکاتش می دَود...
پیامبر مهربانی ها صلی الله علیه وآله :
✨أسرق السّراقِ مَن سرّقَ مِن صلاته یعنی لا یُتمّها؛
✨دزد ترین دزدها کسی است که از نمازش می دزدد یعنی آن را درست نمی خواند.
_ وسائل الشیعه:۴، ۳۶_
#حدیث
#نماز_درست
#نماز_اول_وقت
#دزدی
#روزمرگی
#داستانک
@bevaghterahaei