eitaa logo
به یاد سردار
40 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
894 ویدیو
78 فایل
کانال « به یاد سردار »، شب‌های جمعه (غیر از سالگرد شهید در ساعت ۱/۲۰)، ساعت ۲۲، اقدام به برگزاری زیارت عاشورا و روضه می نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃محبوب ترين مهمان خدا خدا را شکر که یک بار دیگر ماه خدا را دیدم و باز هم به امید همسفره شدن با تو وارد مهمانی خدا شدم. از همین اول ماه گوش‌هایم را تیز می‌کنم تا شاید صدای دعوتت را بشنوم. من امیدوار بودن را از شما یاد گرفته‌ام، پس از دعوت شدن ناامید نمی‌شوم؛ اگر چه سال‌ها آمدند و رفتند و به امید دعوت شدن به سفرۀ افطار و سحرت مهمانی خدا را گذراندم و ... . اصلا همین امید، خودش طعم مهمانی خدا را برایم شیرین‌تر می‌کند. من لایق همسفره شدن با تو نیستم، پس اگر تا آخر عمر دعوتم نکنی، ذره‌ای دلم از تو نمی‌گیرد و اگر هم دعوتم کنی، نمی‌دانم تا به قرارمان برسم، می‌مانم یا می‌میرم. مهمانی خدا برای من میانِ «می‌شودها» و «نمی‌شودها»یِ همسفره شدن با تو می‌گذرد. من این تحیر را دوست دارم. شبت بخیر محبوب‌ترین مهمان خدا! @abbasivaladi
می‌گویند کنار کسی که عاشقش هستی، خوردن نان خشک مثل خوردن لذیذترین غذای دنیاست. من عاشقت نیستم؛ اما گاهی در خیالم که عاشق بودن را تصور می‌کنم، با خودم می‌گویم: آدم وقتی کنار تو باشد، یادش می‌رود که برای زنده ماندن باید بخورد و بیاشامد. نگاه کردن به تو جای هر خوردن و آشامیدنی را برایش می‌گیرد. اصلا در کنار تو مگر می‌شود چشم از تو گرفت و به طعام نگاه کرد؟ کاش یک بار روزی‌مان بشود، در کنار سفرۀ افطار یا سحرت بنشینیم و تو را تماشا کنیم! روزه‌مان را با نگاه تو افطار کنیم و سحرمان را با نگاه تو نوش جان کنیم. یعنی می‌شود؟ شبت بخیر آب و غذای جان ما! @abbasivaladi
🍃روزه دار غریب سحرهای ماه رمضان را وقتی به یاد تو طی می کنم، حال و هوای آسمان می گیرد فضای خانه ام. چه خوب معلوم است حضور فرشته ها در کنار سفره ای که به یاد تو در سحر انداخته می شود.کاش همه سحرها یاد تو همهٔ قلب مرا مسخّر خویش می کرد. شبت بخیر روزه دار غریب @abbasivaladi
مستحب است با خرما روزه‌مان را افطار کنیم. خرما شیرین است؛ اما نه به کام کسی که فراق‌زده‌ست. عاشق فراق زده، شیرینی چه می‌فهمد؟! شیرین‌ترین‌ها هم در کامش تلخ است مثل زهر هلاهل. آقا! می‌شود یک خرما، فقط یک خرما با دست خود به ما برسانی؟ اگر به دست ما برسد، مطمئن باش که آن را نمی‌خوریم، فقط نگاهش می‌کنیم. ما با نگاه به آن خرما، روزه‌مان را افطار می‌کنیم. نگاه به خرمایی که به دست تو خورده، همۀ تلخ‌ها را در کاممان شیرین می‌کند؛ حتی زهر هلاهل را. می‌گویند دعای هنگام افطار مستجاب است. ما وقتی به خرمای دست‌خوردۀ تو نگاه کردیم،‌ دعا می‌کنیم که روزی بیاید و تو خرما را با دست خودت در دهانمان بگذاری. خیالش هم شیرین است،‌ شیرین‌تر از همۀ خرماهای عالم! شبت بخیر یار شیرینم! @abbasivaladi
🍃منجی عالم از دست شیطان رها شدن فقط یک نشانه دارد و آن هم آغوش گرم تو را احساس کردن است. من آغوش گرمت را احساس نمی کنم پس بی تردید هنوز در چنگال شیطان گرفتارم. مرا در آغوش بکش که دیگر تاب چنگالهای شیطان را ندارم شبت بخیر منجی عالم! @abbasivaladi
🍃شیرینی دوعالم کاش یک روز برسد که ما وقتی شادی‌مان به اوج می‌رسد، احساس نیازمان به تو از همۀ وجودمان لبریز شود!‌ چه قدر بدیم که فقط در غصه‌ها به یاد تو می‌افتیم! می‌دانم دربارۀ این درد، پیش از این هم با تو سخن گفته‌ام؛ ولی چه کار کنم، بددردی است درد فراموشی تو در دل شادی‌ها. تو امام غصه‌های مایی، امام دردهای بی‌دردمان، امام حاجت‌های روا نشده‌مان، تو امام نداشته‌های مایی و ما تو را می‌خوانیم تا به آنچه می‌خواهیم راه یابیم. وقتی که به دلخواهمان رسیدیم، دیگر تو اماممان نیستی! می‌شوی مزاحم خوشی‌هایمان! این قدر صریح و بی‌پرده حرف زدن، بد است؟ قبول دارم، بد است؛ ولی گاهی باید آبروی خودم را ببرم تا شاید آدم شوم. آقا! من غربت تو را در دل شادی‌هایمان حس می‌کنم. تا وقتی تو این چنین میان ما غریبی، بعید است راهی برای آمدنت باز شود! وقتی تو بیایی و همه جا را آباد کنی، شاید همین آدم‌ها در فلسفۀ وجود تو شک کنند! امشب تلخ نوشتم، به شیرینی خودت مرا ببخش! شبت بخیر شیرینی دو عالم! @abbasivaladi
🍃آقای کرم چه عجیب‌اند عاشقان صادق تو که حتی فکر کردن به آنها به آدم حس حرکت می‌دهد. من اگر آنها را نمی‌دیدم یا قصه‌هاشان را نمی‌شنیدم، باور نمی‌کردم که می‌شود عاشق امام نادیده شد. وقتی که دیدم داغ‌ترین عشق‌ها در عالم، به عاشقان صادق تو تعلق دارد، فهمیدم که عشق را تو تقسیم می‌کنی. آقا! کرَم کن و سهم عشقم را بیشتر کن، شاید زودتر من هم عاشق صادقت شدم. شبت بخیر آقای کرَم! @abbasivaladi
🍃امام غریب ما تو را باید در متن زندگی‌هایمان پی می‌گرفتیم تا به هر جا چشممان می‌افتاد، به یاد تو می‌افتادیم؛ اما تو را در دعای ندبه‌ها و در جمکران محصور کردیم. این شد که صبح جمعه‌ها اگر چه یابن الحسن می‌گوییم اما از بعد از این دعای ندبه تا دعای ندبۀ دیگر، نشانی از تو در ما و زندگی‌مان یافت نمی‌شود. ما شاید پا به مسجد جمکران که می‌گذاریم به یادت باشیم؛ اما پایمان را از مسجد بیرون نگذاشته، تو از خاطرمان محو می‌شوی. ما با تو زندگی کردن را یاد نگرفته‌ایم؛ برای همین هم ندبه‌خواندن و جمکران رفتن‌هایمان ما را به تو نزدیک نمی‌کند. از هر دری سخن می‌گویم، آخرش به غربت تو می‌رسم. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
🍃آقای من برای آمدنت مهیا نشده‌ایم. چقدر بارِ روی زمین مانده داریم و چقدر کار انجام نشده مانده. اگر همین امروز و فردا بیایی، کسی که آمادۀ آمدنت نیست، چه کار خواهد کرد؟ می‌شود بعد از آمدنت در گوشه‌ای از این جهان فارغ از هر اتفاقی که در عالم می‌افتد، مشغول ساختن خویش برای جنگیدن در رکاب تو شویم؟ یا وقتی که آمدی، باید صفمان را معلوم کنیم؟ یا با تو یا در برابر تو. یعنی صف سومی در کار نیست؟ چقدر فکر کردن به دوراهی هنگامۀ ظهور تو ترسناک است! من اگر بر سر این دوراهی گیر کردم، خودت نجاتم بده! شبت بخیر آقای من! @abbasivaladi
🍃رفیق شفیق در کشاکش میان شیطان و انسان، وقتی که پای عشق تو در میان باشد، پیروزی انسان بر شیطان قطعی است. کسی که در برابر شیطان دائم شکست می‌خورد، در صداقت عشق به تو تردید کند. گمان می‌کنم دیگر تکلیف کسی که رفیق شیطان شده معلوم است. من اگر رفیق تو نشدم؛ اما از رفاقت با شیطان هم بیزارم و چون عاشق نیستم، دائم در حال شکست خوردن از شیطانم. رفیق همۀ عاشق‌های صادق، مدد کن تا به عشق تو دست پیدا کنم. شبت بخیر رفیق شفیق! @abbasivaladi
می‌شود جواب این سؤالم را بدهی که سخت محتاج آن هستم: آنها که با مرگ زیبا از این دنیا می‌روند، چه کار کرده‌اند که خدا این طور خریدارشان می‌شود؟ من از مرگ زشت یا مرگ طبیعی هراس دارم. جوابم را بده تا از این هراس خلاص شوم. آقا! خودم یک جواب حتمی برای این سؤال دارم: کسی که دل تو را به دست بیاورد، شایستۀ مرگ زیبا می‌شود. درست می‌گویم؟ حالا بگو چه کار باید کرد تا دل تو به دست بیاید؟ منتظر جوابت می‌مانم. شبت بخیر جواب سؤال‌های زندگی‌ام! @abbasivaladi
🍃محبوب خدا دلم را ببین! با همۀ سیاهی‌اش؛ هر چند کم اما برای تو تنگ شده. تنگ شدن دل من برای تو یعنی هنوز امیدی به عاشق شدنم هست. این نشانه را هیچ گاه از من نگیر آقا! من با این نشانه زندگی می‌کنم. می‌شود بگویی روزی اگر دلم برای تو تنگ نشد، با کدام نشانه نام خودم را همچنان در زمرۀ انسان‌ها نگه دارم؟ اگر مرا به رتبۀ عاشقی نمی‌رسانی و اگر دیدارت را روزی‌ام نمی‌گردانی، التماست می‌کنم دل‌تنگی‌ام را مگیر از من! شبت بخیر محبوب خدا! @abbasivaladi
🍃 گره گشایی زندگی محبت من به تو سِیر ثابتی ندارد. گاهی خیلی دوستت دارم و شب و روز به یادت هستم و گاهی به قدری فراموشت می‌کنم که گویی حواسم نیست که هستی. می‌دانم که معصیت محبت تو را در دلم کم می‌کند و می‌دانم استغفار وقتی از صمیم دل باشد، مرا به تو نزدیک می‌کند؛ اما چه کار کنم که گاهی به قدری بد می‌شوم که یادم می‌رود برای گناهانم باید استغفار کنم؛ گویی که هیچ گناهی ندارم. خودم از خودم خسته‌ام، خدا کند که تو از من خسته نشده باشی! کلاف روح من سردرگم‌تر از آن است که به تنهایی بتوانم بازش کنم. این کلاف سردرگم را به تو می‌دهم تا بر سرم منت بگذاری بازش کنی. قبول می‌کنی آقا؟! شبت بخیر گره‌گشای زندگی! @abbasivaladi
🍃امام مظلوم از دغدغه‌هایمان اگر بخواهیم با تو حرف بزنیم، از ابتدا تا انتها جز شرمندگی چیزی برایمان نمی‌ماند. کاش می‌توانستیم ادعا کنیم که دغدغۀ تو یک سر و گردن از دغدغه‌های دیگرمان بالاتر است. خوش به حال کسی که می‌تواند سر بلند کند و بگوید جز تو دغدغۀ دیگه‌ای ندارد. کمی دیگر منتظرمان بمان! خدا را چه دیدی شاید تو تنها دغدغه‌مان شدی. شبت بخیر امام مظلوم! @abbasivaladi
🍃 جان و جهان ما هر چه داریم را باید فدا کنیم تا نام تو بالا بماند و یادت در دل‌ها زنده. همۀ ما باید بمیریم برای این که حتی لکه‌ای کوچک و کم رنگ بر قامت تو نیفتد. وای به حال کسانی که ادعای شیعه بودن دارند و لکه ننگی می‌شوند برای تو؛ آن هم لکه‌ای که از دور دست‌ها هم پیداست. کاش ما از این لکه‌ها نباشیم و یک روز به ما بگویی: شما تکۀ جان منید! شبت بخیر جان و جهان ما! @abbasivaladi
🍃امام غریب می‌بینی آقا؟! این روزها که تبلیغات انتخاباتی حسابی داغ شده،‌ هوادارها چگونه برای نامزد منتخبشان سر و دست می‌شکنند و نامش را فریاد می‌کشند؟ می‌نشینند و بلند می‌شوند برای دیگران از خوبی‌های او می‌گویند. آینده‌ای را که با آمدن او اتفاق می‌افتد طوری ترسیم می‌کنند که مردم به رأی دادن به او ترغیب شوند. وقتی این صحنه‌ها را به تماشا می‌نشینم دلم خیلی می‌گیرد و با خودم می‌گویم اگر برای معرفی تو هم روز و شب نمی‌شناختیم،‌ آیا عطش مردم دنیا برای آمدنت به قدری نشده بود که خدا حکم آمدنت را امضا کند؟ آقا! ببخش ما را به خاطر این همه عاشق نبودن! شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
تبلیغات این روزها که در در و دیوار نقش بسته و در قاب‌های رسانه‌ها جا خوش کرده، کارش شده سوزاندن دل من. چه کسی مبلغ توست و برای تبلیغ تو چه کار می‌کند؟ چرا با این که هزار و اندی سال از عمرت می‌گذرد، هنوز هم خیلی‌ها تو را نمی‌شناسند؟ اگر به اندازۀ درصدی از این همه تبلیغی که این روزها می‌بینم، برای تو تبلیغ شده بود، کسی بود که روی زمین زندگی کند و تو را نشناسد؟ پس ما در غربت تو در رتبۀ اول اتهامیم. حالا می‌شود از غربت تو نالید و بانیان غربت تو را نفرین کرد؟ آیا این نفرین به خودمان بر نمی‌گردد؟ خدا کند روزی بیاید که ما از یکدیگر برای تبلیغ تو پیشی بگیریم. به گمانم از آن روز تا روز ظهور تو فاصله‌ای نباشد. شبت بخیر امام غریب! @abbasivaladi
این روزها که به مجلس روضه می‌روی، در مصیبت جدت حسین که گریه می‌کنی، به یاد ما هم باش. ما محتاج دعای توایم بیش از آن که در خیال کسی بگنجد. اشک‌هایت را مگذار روی زمین بریزد، با قطره‌های اشک تو می‌شود آلودگی‌های دل عالمی را پاک کرد. یک قطره از اشک‌هایت را بسپار به ابرهای آسمان تا ببارد روی سر جهانیان. کاش ما را با خودت می‌بردی به مجلس روضه‌ تا با صدای هق هقت دلمان نرم شود و بنده ذلیل خدا شویم! آقا! روضه در کنار تو شنیدن و گریستن دارد. شبت بخیر عزادار کربلا! @abbasivaladi
🍃منتقم شهید کربلا روضه‌ها را که می‌شنوی به گمانم برای قیام تشنه‌تر می‌شوی. خوش به حالت که انتخاب شده خدا برای انتقام خون حسینی و خوش به حال کسانی که در رکاب تو به خونخواهی حسین قیام می‌کنند. کاش روضه‌ها در ما نیز حس خونخواهی حسین را زنده‌ می‌کرد و کاش باور می‌کردیم که می‌شود ما هم پا در رکاب تو برای انتقام خون حسین شمشیر بزنیم. آقا! ما را هم مفتخر کن به انتقام خون حسین شبت بخیر منتقم شهید کربلا! @abbasivaladi
🍃ارباب من چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد. قشنگ‌ترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفس‌ها را می‌زد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر می‌رفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خون‌ها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبت‌بخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد. از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمی‌کنی، حرّ سپاهت کن آقا! شبت بخیر ارباب من! @abbasivaladi
🍃همه دلخوشی‌ام سال چندمی است که اربعین نزدیک می‌شود و من به تو التماس می‌کنم که بگذاری یک قدم هم که شده، در مشایه، با تو همراه شوم؟! چه کار کنم؛ دلم بی‌قرار یک لحظه با تو هم‌قدم شدن است؟ به قدری در خیالم دست در دست تو از نجف تا کربلا راه رفته‌ام که دلم از دست خیال‌هایم به تنگ آمده و بهانۀ واقعیت را می‌گیرد. من با این خیال‌ها زندگی می‌کنم؛ اما می‌ترسم یک روز کاسۀ‌ صبر خیالم نیز سر برود و من از خیال هم‌قدم شدن با تو هم محروم شوم. آن وقت با کدام دل‌خوشی زندگی کنم؟ آقا! التماس‌هایم کی بناست، به بار بنشیند؟ کاش می‌گفتی تا کمی دلم خوش باشد! شبت بخیر همۀ دل‌خوشی‌ام! @abbasivaladi
🍃شفای عالم میزبانان زائران اربعین، حسابی مهمانشان را شرمنده می‌کنند؛ از بس که برایشان سنگ تمام می‌گذارند. سفره که پهن می‌کنند به قدری غذا می‌گذارند که زائر سیر سیر شود و از سر سفره بلند شود. آقا! من می‌دانم که تو کم‌خوراکی؛ ولی اگر میزبانت شدم، بگذار چند برابر آنچه می‌خوری در برابرت بگذارم. من به غذایی که به دهان تو متبرک شده محتاجم. مگر نمی‌گویند ته ماندۀ غذای مؤمن شفاست؟ و آیا روی زمین از تو مؤمن‌تر کسی هست؟ پس بگذار با ته ماندۀ‌ غذایت، خودم شفا پیدا کنم و بانی شفای مردم گرفتار شوم. ته ماندۀ غذای تو،‌ شفای دردهای جسم و جان ماست. ما همه غرق دردیم و محتاج درمان، و چه دارویی لذیذتر و شیرین‌تر از ته ماندۀ غذای تو؟! شبت بخیر شفای عالم! @abbasivaladi
🍃یار بیچاره‌ها با این که هنوز نمی‌دانم نامم را در میان زائران اربعین نوشته‌ای یا نه، در خیالم، خودم را زائر اربعین می‌بینم که هیچ، به دنبال تو می‌گردم تا هر طور شده، یا همراهت باشم یا میزبانت. اگر نام من در دفتر زائران اربعین نیست،‌ بگذار تا لحظۀ آخر خبردار نشوم،‌ می‌خواهم هم پاداش شوق زیارت را بگیرم و هم پاداش حسرتش را. آقا! اگر کاری کرده‌ام که به عقوبت آن باید روی من خط بکشی و به اربعین حسین راهم ندهی، التماست می‌کنم مرا ببخش. اگر بزرگ شدنم وابسته به هجران کشیدن است،‌ التماست می‌کنم دلم را به اندازۀ صبوری بر فراق کربلا بزرگ کن. من آن قدرها بزرگ نشده‌ام که بتوانم فراق اربعین را تاب بیاورم. من به مهربانی تو بر ما بیچاره‌ها دل بسته‌ام. شبت بخیر یار بیچاره‌ها! @abbasivaladi
بیا امشب با هم قراری بگذاریم: من قول می‌دهم در اربعین دلم را از دست دنیا دربیاورم و تو هم قول بده که دلم را از دست من بگیری و نگهداری پیش خودت. حتی اگر من التماس کردم و به ضجه افتادم، دلم را به دستم نده که من اهل سالم نگه داشتن این دل نیستم. من دلم را می‌سپارم به تو که کسی بهتر از تو نگهدارش نیست. آقا! می‌شود درخواست دیگری از تو داشته باشم؟ با تو راحت نباشم، با چه کسی راحت باشم؟ کاش خودت دلم را از دست دنیا در می‌آوردی؟ من مرد جنگ با دنیا نیستم. شبت بخیر دنیا و آخرتم! @abbasivaladi
زندگی وقتی معنا می‌یابد که خرج راه عشق شود و عشق وقتی معنا می‌یابد که تو معشوق باشی. ما وقتی که عاشق نیستیم، در اوج بیهودگی نفس می‌کشیم و توهم عاشقی داریم اگر معشوقی جز تو را برای خویش انتخاب کرده باشیم. ما از زندگی فاصلۀ زیادی داریم و برای رسیدن به آن راهی جز عشق تو نداریم. برای عاشق شدن باید خودمان را کنار بگذاریم و فقط به تو و دلخواه تو فکر کنیم؛ اما عجیب نفس‌پرور شده‌ایم و در مقابل خواسته‌های نفسانی خویش ضعیف و تسلیمیم. تا بردۀ نفسیم خبری از عشق نیست و از زندگی محرومیم. آقا! ما را از بند نفس نجات بده تا طعم زندگی را بچشیم. شبت بخیر حقیقت زندگی! @abbasivaladi