پرسش : چرا بايد دشمنان امام حسين(عليه السلام) را لعن كرد؟
همان گونه كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده است. هم عواطف مثبت و هم عواطف منفى دارد.تعطيل كردن بخشى از وجودمان، به اين معنى است كه از داده هاى خدا در راه آنچه آفريده شده استفاده نكنيم. دليل اين كه خدا در ما گريه را قرار داده، اين است كه در مواردى بايد گريه كرد. البته مورد آن را بايد پيدا كنيم، و الا استعداد گريه در وجود ما لغو خواهد بود.
علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام بُغض و دشمنى قرار داده شده است. همان گونه كه فطرت انسان بر اين است كه كسى را كه به او خدمت مىكند دوست بدارد، فطرتش نيز بر اين است كه كسى را كه به او ضرر مىزند دشمن بدارد. البته ضررهاى مادىِ دنيوى براى مؤمن اهميتى ندارد. چون اصل دنيا براى او ارزشى ندارد. اما دشمنى كه دين را از انسان بگيرد، دشمنى كه سعادت ابدى را از انسان بگيرد، آيا قابل اغماض است؟ قرآن مىفرمايد: «انَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُّوٌ فَاتَّخِذُوهُ عَدُّواً»1 شيطان دشمن شما است، شما هم بايد با او دشمنی کنید با دشمنان خدا باید دشمنی کرد این فطرت انسانی و عامل تکامل اوست اگر دشمنی با دشمنان خدا نباشد به تدريج رفته رفته رفتار انسان با آن ها دوستانه مىشود، و در اثر معاشرت، رفتار آن ها را مىپذيرد و حرف هايشان را قبول مىكند. كم كم شيطان ديگرى مثل آن ها مىشود. مىگوييد نه! ببينيد قرآن چه مىفرمايد: «وَ اِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ فى آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم حتّى يَخوضُوا فى حَديث غيرهِ»،2 چنانچه ببينى كسانى نسبت به دين بدگويى و اهانت مىكنند، با سستى و با زبان مسخره و استهزا سخن مىگويند، به آن ها نزديك نشو. هر چه گفتند، گوش نده تا زمانى كه به بحث ديگرى بپردازند. و در جاى یا اباصالح:
ديگر مىفرمايد: «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فى الْكتابِ أَنْ اِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِها
وَيُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدوا مَعَهُمْ حتّى يخوضوا فى حديث غَيْرهِ» بعد مىفرمايد اگر كسانى اين نصيحت را گوش نكردند، بايد بدانند كه عاقبت به آن ها ملحق خواهند شد. «اِنَّ اللّهَ جامِعُ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ فى جَهَنَّمَ جَميعاً»1 سرانجامِ كسانى كه نسبت به استهزاكنندگانِ دين محبت مىورزند و به آن ها روى خوش نشان مىدهند اين است كه تدريجاً حرف هاى استهزاكنندگان بر آن ها اثر مىگذارد. وقتى حرفهايشان اثر كرد، در دل هايشان شك به وجود مىآيد. و اگر شك ايجاد شد، اظهار ايمان كردن نفاق می شود.
به عبارت ديگر، دشمنى با دشمنان، سيستمى دفاعى در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مىكند. بدن انسان همان گونه كه عامل جاذبه اى دارد كه مواد مفيد را جذب مىكند، يك سيستم دفاعى نيز دارد كه سموم و ميكرب ها را دفع مىكند، سيستمى كه با ميكرب مبارزه مىكند و آن ها را مىكشد. كار گلبول هاى سفيد همين است. اگر سيستم دفاعى بدن ضعيف شد، ميكرب ها رشد مىكنند. رشد ميكرب ها به بيمارى انسان منجر مىشود و انسان بيمار ممكن است با مرگ رو به رو شود. اگر بگوييم ورود ميكروب به بدن ايرادى ندارد! به ميكرب خوش آمد گفته و بگوييم مهمان هستيد! احترامتان واجب است! آيا در اين صورت بدن سالم مىماند؟ بايد ميكرب را از بين برد. اين سنت الهى است. اين تدبير و حكمت الهى است كه براى هر موجود زنده اى دو سيستم در نظر گرفته است، يك سيستم براى جذب و ديگرى سيستم دفع.
تنها دوستى دوستان خدا كافى نيست؛ اگر دشمنى با دشمنان خدا نباشد، دوستى دوستان هم از بين خواهد رفت. اگر سيستم دفاعى بدن نباشد، آن سيستم جذب هم، نابود خواهد شد. آنچه مهم است اين است كه ما جاى جذب و دفع را درست بشناسيم. گاهى متأسفانه امور مشتبه مىشود. در موردى كه بايد جذب كنيم عملا به دفع مىپردازيم. كسى كه از روى نادانى سخنى به اشتباه و خطا گفته و لغزشى براى او پيش آمده و بعد هم پشيمان گرديده است، و يا اگر براى او توضيح دهيم، از روى انصاف قبول خواهد كرد، نسبت به چنين كسى نبايد دشمنى كرد. صِرف اين كه كسى مرتكب گناهى شد، نبايد او را از جامعه طرد كرد، بلكه بايد در صدد اصلاح او برآييم. او بيمارى است كه بايد به پرستارى اش پرداخت. در اين مورد جاى اظهار دشمنى نيست. مگر كسى كه تعمد داشته باشد و علناً گناه را در جامعه رواج دهد. اين ديگر خيانت است، تعمد و خباثت و پليدى است. بايد با چنين شخصى دشمنى كرد. اما اگر كسى اشتباهاً مرتكب گناهى شده است، بايد با مهربانى با او رفتار كرد. نبايد آبروى او را ريخت، بلكه بايد در اصلاح او سعى كرد. او مشكل دارد و بايد مشكلش را حل كرد.
تلخیص از کتاب اذرخشی از اسمان کربلا ،ایت الله محمدتقی مصباح یزدی
#لعن_دشمنان_امام_حسین
#زیارت_عاشورا
#کربلا
#مصباح_یزدی
@bevaghtesardar120