eitaa logo
به یاد سردار
40 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
894 ویدیو
78 فایل
کانال « به یاد سردار »، شب‌های جمعه (غیر از سالگرد شهید در ساعت ۱/۲۰)، ساعت ۲۲، اقدام به برگزاری زیارت عاشورا و روضه می نماید.
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش: چرا امام حسین با حرکت به سوی کوفه، خود را به شهادت نزدیک کرد ، در حالی که قرآن می‌فرماید: با دستان خود خویش را به هلاکت نیفکنید؟ (وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة)( و خویشتن را به دست خویش به هلاكت میندازید)(بقره:۱۹۵) جواب اول : جوابهای ابتدایی که به این پرسش  می شود داد به  این صورت هست که هلاکت توبیخ شده هر گونه  هلاکتی نیست ،درواقع تنها نوع خاصی از هلاکت مورد نکوهش قرآن هست که به همراه این نوع هلاکت آخرت افراد هم نابود شود مانند خودکشی با این توصیف هر نوع هلاکت مورد نکوهش نیست . جواب دوم : در مواردی  امر الهی  به انداختن خود در هلاکت و جان فشانی و شهادت است مثل جایی که خداوند تبارک و تعالی امر به دفاع از دین داده به یقین این جا هم هلاکت و ضرر در بین هست ولی امر به این کار از ناحیه خدا صادر شده در ثانی این هلاکت به خاطر یک هدف بالاتر و مهم تر ، ارزشمند می شود وآن جایی است که انسان خود را فدای دین خدا و آیین پاک الهی کند. جواب سوم : آیات کلام الهی جواب دوم را تایید می کند: ( انْفِرُواْ خِفَافًا وَثِقَالاً وَجَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ) سبكبار و گرانبار، بسیج شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنید. اگر بدانید، این براى شما بهتر است. (توبه :۴۱) منبع : گروه رهپویان قرآن  @bevaghtesardar120
 ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۲ اخبار فرهنگی اخبار دین ، قرآن و اندیشه  بررسی شبهات و ابهامات تاریخی درباره محرم سال ۶۱هجری به ما کمک می‌کند درک وسیع‌تر و صحیح‌تری از آموزه‌های کربلایی داشته باشیم. به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، درباره واقعه عاشورا شبهات و ابهامات مختلفی وجود دارد؛ از وجود دو طفلان حضرت مسلم بن عقیل علیه‌السلام گرفته تا آمادگی زعفر جنی و گروهی از جنیان برای یاری امام حسین علیه‌السلام در روز عاشورا. این شبهات اگرچه اصل قضیه عاشورای سال 61 هجری را زیر سؤال نخواهد برد، اما پاسخ‌های متنوع و گاه مختلفی که برای آن‌ها عرضه می‌شود، ذهن را مشغول و درگیر می‌کند. خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، انجام داده به بررسی برخی از شبهات موجود در این‌ باره پرداخته است. این استاد دانشگاه و محقق عاشورایی تأکید کرده است که: «در روز عاشورا گروهی از جنیان آمدند و خواستند امام حسین‌ علیه‌السلام را یاری کنند، اما چون متأسفانه کسانی در ظاهر انسان اما پست‌تر از حیوان با امام روبه‌رو بودند، امام نخواست در این رویارویی از قدرت‌های مافوق طبیعت و ماورایی استفاده کند. بنابراین خواسته جنیان را نپذیرفت تا ماجرا به همین حالت پیش برود تا برای آزادگان عالم حجتی باشد.» @bevaghtesardar120
شبهاتی که در مورد حضرت رقیه سلام‌الله علیها دختر امام حسین علیه‌السلام وجود دارد، چقدر درست است؟ آیا شهید مطهری شهادت حضرت رقیه سلام‌الله علیها را در خرابه‌های شام از پایه و اساس در کتاب حماسه حسینی رد کرده‌اند؟ پاسخ :در برخی از نقل‌های تاریخی در مورد دختران امام حسین‌ علیه‌السلام آمده است که آن حضرت دو دختر به نام‌های فاطمه و سکینه داشته‌اند. اگر ما این نقل را اصل بگیریم- که ظاهراً شهید مطهری هم این نقل را که شیخ مفید ذکر کرده اصل قرار داده است- وجود دختری به نام رقیه برای آن حضرت موضوعیت نخواهد داشت. اما نقل‌های دیگری هست که برای امام حسین‌ علیه‌السلام سه دختر و برخی هم چهار دختر ذکر کرده‌اند. در نقلی که سه دختر برای امام حسین علیه‌السلام گفته است، نام دو تن یعنی فاطمه و سکینه را ذکر کرده‌اند و نام سومی را نیاورده‌اند. نقلی که می‌گوید حضرت چهار دختر داشته‌اند، از فاطمه، سکینه و زینب نام برده‌اند اما اسمی از چهارمین دختر نیست. *ایرادی که بر آن‌ها وارد می‌شود این است که وقتی می‌گویید سه یا چهار دختر، چرا سومی یا چهارمی را نام نبرده‌اند؟! چون این نقل‌ها از لحاظ اعتبار در یک حد هستند، لذا بعید نیست دختری که اسمش در این دو نقل ذکر نشده همان حضرت رقیه سلام‌الله علیها باشد. بنابراین نمی‌توانیم به‌صرف استناد به یک نقل، به‌طورکلی وجود حضرت رقیه سلام‌الله علیها را انکار کنیم. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا،۱۳۹۷ @bevaghtesardar120
موضوع دو طفلان جناب مسلم بن عقیل نیز از موضوعات بحث‌برانگیز حادثه عاشوراست. این دو کودک چگونه توانستند از زندان ابن زیاد فرار کنند و این ماجرا چقدر صحت دارد؟ پاسخ : بحث طفلان مسلم در تاریخ واقعه کربلا به عنوان یک مسئله مسلم و مسجل در بین مورخین ثبت نشده است. یعنی این‌گونه نیست که این قضیه قطعی باشد. فقط در بین بزرگان شیعه از شیخ صدوق (ره) نقلی بدون ارائه سند داریم که داستان طفلان مسلم مطرح شده و دیگران از او نقل کرده‌اند. ولی چون در منابع دیگر ذکر نشده است و خود شیخ صدوق هم سندی ارائه نکرده است، لذا نمی‌توان آن را به عنوان یکی از مسلمات در ارتباط با واقعه کربلا تلقی کرد و درباره آن سخن گفت. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا ،۱۳۹۷ @bevaghtesardar120
درست است که خواجه ربیع در حق امام حسین علیه‌السلام کوتاهی کرد؟ آیا این‌‌ همان خواجه ربیعی است که مزارش در مشهد است؟ پاسخ :نام کامل خواجه ربیع، ربیع بن خثیم است. او در عهد امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام می‌زیسته و شخصیت اجتماعی خود را در آن زمان به نمایش گذاشته. اگر‌چه تا موقع شهادت امام حسین‌ علیه‌السلام هم زنده بوده. او در زمان امام علی از دستور امام نافرمانی می‌کند، درحالی‌که قاری قرآن بود و در کوفه گروهی شاگرد و پیرو داشت. زمانی که امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام قصد حرکت به‌سوی معاویه و نبرد صفین را داشت، ربیع بن خثیم با 400 نفر از همفکرانش و قاریان قرآن حاضر به همراهی با امیرالمؤمنین نشدند و گفتند چون آن‌ها هم مسلمان‌اند ما مقابل آن‌ها سلاح به دست نخواهیم گرفت اما برای اینکه نشان دهند از جنگ فراری نیستند گفتند که ما را به‌سوی یکی از مرز‌ها بفرستید. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هم آن‌ها را به‌طرف مرز دیلم یعنی گیلان امروزی اعزام کرد. آن زمان دیلمیان هنوز اسلام نیاورده بودند و گهگاهی به مناطق مرزی مسلمانان تعرض می‌کردند. بنابراین خواجه ربیع نسبت به امیرالمؤمنین نافرمانی کرده و سابقه بدی از خود به‌جا گذاشته و بعد از شهادت آن حضرت و صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام از آن منطقه در عهد معاویه به سمت خراسان رفت و در فتوحات زمان معاویه در خراسان و ماوراءالنهر حضور داشت و در این منطقه ساکن شد. البته وقتی خبر شهادت امام حسین علیه‌السلام را شنید منقلب شد و مدتی بعد از واقعه کربلا هم از دنیا رفت. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا،۱۳۹۷ @bevaghtesardar120
* چرا ایرانیانی که در لشکر مختار حضور داشتند، در حادثه کربلا به یاری امام حسین‌ علیه‌السلام نیامدند؟ پاسخ :دلیل این امر این است که تا قبل از قیام مختار به سبب وضعیتی که حاکمان جائر و فاسد اموی در عالم اسلام حاکم کرده بودند، ایرانیان مسلمان به‌ عنوان شهروندان درجه 2 و 3 محسوب می‌شدند. حاکمان عرب آنان را از هرگونه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی منع کرده بودند و طوری جلوه داده بودند که این‌ها برابر با اعراب‌ نیستند؛ لذا خود ایرانیان هم آن‌طور که باید و شاید نسبت به ذات مقدس امام حسین‌ علیه‌السلام شناخت نداشتند. بنابراین در نامه‌نگاری‌هایی که برای دعوت از امام حسین‌ علیه‌السلام به کوفه شده بود، ما نامی از ایرانیان نمی‌بینیم. البته مطلبی را مدتی قبل در یکی از آثار عصر خودمان دیدم که سندش را به‌درستی نداده بودند. به هر حال اگر این قضیه صحت داشته باشد، نشان می‌دهد که عده‌ای از ایرانیان قصد یاری رساندن امام حسین علیه‌السلام را داشته‌اند ولی عمر سعد لعنت‌الله علیه مانع شده است. موضوع آن مطلب هم از این قرار بود که عمر سعد 400‌نفر را (غیر از کسانی که مأمور بستن شریعه فرات بودند) مأمور کرده بود تا مانع عبور موالی- که در آن زمان به ایرانیان مسلمان می‌گفتند- برای یاری رساندن به امام حسین‌ علیه‌السلام بشوند. اگر این گزارش درست باشد، نشان می‌دهد که ایرانیان قصد داشتند امام حسین‌ علیه‌السلام را یاری کنند ولی با ممانعت لشکریان عمر سعد مواجه شدند. البته با توجه به وضعیتی که نسبت به ایرانیان در جامعه اعمال شده بود، ظاهراً خود ایرانیان مسلمان هم پذیرفته بودند که در این مسائل حق ورود ندارند؛ لذا متنی را نداریم که امام حسین‌ علیه‌السلام کسی را فرستاده باشد تا با بزرگان ایرانیان مذاکره کند و آنان را به یاری خود بطلبد. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا ،۱۳۹۷ @@bevaghtesardar120
ایرانی‌ها در سپاه امام حسین(ع) * آیا هیچ ایرانی‌ای همراه امام حسین‌ علیه‌السلام در نهضت کربلا حضور داشته؟ پاسخ : ما به تصریح اسم کسی یا شماری از ایرانیان را نداریم که بگویند این افراد ایرانی در سپاه امام حسین‌ علیه‌السلام حضور داشته‌اند. اگر‌چه معدود افرادی را گفته‌اند از موالی یعنی وابستگان به اباعبدالله یا برخی از اصحاب آن حضرت در کربلا بوده‌اند. البته موالی بیشتر به مسلمانان غیر‌عربی گفته می‌شد که به یکی از تیره‌ها و قبایل بزرگ عرب پیوند خورده بودند. ممکن است در بین چند نفری که اسم‌شان در واقعه کربلا ذکر شده‌ و از موالی بوده‌اند برخی از آن‌ها ایرانی‌هایی بوده‌اند که در کربلا به امام حسین‌ علیه‌السلام پیوسته باشند. منتها سند و مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا،۱۳۹۷ @bevaghtesardar120
* چرا برخی از شخصیت‌های بنی‌هاشم، امام حسین علیه‌السلام را در کربلا یاری نکردند؟ پاسخ :این سؤال بسیار مهم و عبرت‌آموزی است. دلیل آن چیزی نیست جز عدم معرفت کامل به جایگاه ولایت و داشتن بصیرت این شخصیت‌ها که بتوانند وظیفه خود را به‌موقع تشخیص دهند و وارد میدان شوند و از امام زمان خود حمایت کنند. هر کس از بنی‌هاشم که امام حسین علیه‌السلام را در قیامشان همراهی نکرد، دچار خسران عظیمی شد که هیچ جای توجیهی ندارد. دکتر محمد حسین رجبی دوانی در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران پویا ،۱۳۹۷ @bevaghtesardar120
208.2K
اگر در ملاقات و گفتگو با علیه السلام به جای بی ادبی به حضرت می گفت« من دوست ندارم با شما بجنگم ولی حب نفس و میل به قدرت خیلی مرا تحت فشار گذاشته شما مرا از این درد نجات بدید و کمکم کنید تا دستم به خون شما آلوده نشه» حتماً امام مانند او را نجات میداد! آیا این سخن رو تایید می کنید؟ کانال ایتای استاد محمدی⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/3602645023C15b0da7178 آدرس تلگرام https://t.me/osooledin1 💐💐💐
چرا بايد حادثه عاشورا را گرامى بداريم؟ چرا بايد خاطره حادثه اى را كه 1360 سال پيش اتفاق افتاده است، زنده كرد و مراسمى به ياد آن خاطره برگزار كرد؟ اين رويداد جريانى تاريخى بوده است كه زمان آن گذشته است؛ تلخ يا شيرين، هر چه بوده است آثار آن تمام شده است. چرا بايد بعد از گذشت نزديك به چهارده قرن، ياد آن جريان و آن حادثه را زنده نگه داريم و مراسمى براى آن بر پا داريم؟ پاسخ اين سؤال، چندان مشكل نيست. براى اين كه به سادگى مى‌توان به هر نوجوانى تفهيم كرد كه حوادث گذشته هر جامعه مى‌تواند در سرنوشت و آينده آن جامعه آثار عظيمى داشته باشد. تجديد آن خاطره ها در واقع نوعى بازنگرى و بازسازى آن حادثه است، تا مردم از آن جريان استفاده كنند. اگر حادثه مفيدى بوده است و در جاى خود منشأ آثار و بركاتى به شمار مى‌رفته است، بازنگرى و بازسازى آن نيز مى‌تواند مراتبى از آن بركات را داشته باشد. علاوه بر اين، در همه جوامع انسانى مرسوم است كه به نوعى، از حوادث گذشته خود ياد مى‌كنند؛ آن ها را بزرگ شمرده و به آن ها احترام مى‌گذارند. خواه مربوط به اشخاصى باشد كه در پيشرفت جامعه خود مؤثر بوده اند، نظير دانشمندان و مخترعان، و خواه مربوط به كسانى ديده نمى‌شود. طبعاً اين سؤال براى وى مطرح مى‌شود كه اين مراسم به چه منظورى است؟ چرا بايد انسان لباس سياه بپوشد؟ چرا بايد مردم تا پاسى از شب به سر و سينه بزنند؟ چرا بايد اين همه اشك بريزند؟ معمولاً جواب هاى ساده اى داده مى‌شود كه سيدالشهداء(عليه السلام) در راه خدا و اسلام شهيد شده اند و بايد به ياد آن حضرت اشك بريزيم؛ و يا اين كه عزادارى براى امام حسين(عليه السلام) ثواب دارد؛ آن حضرت روز قيامت ما را شفاعت خواهند فرمود. نوجوانان ما كم و بيش چنين جواب هايى را مى‌شنوند. اما اگر بنده، خودم را در حد جوانى با اين پرسش ها فرض كنم، اين پاسخ ها برايم چندان قانع كننده نخواهد بود. پرسش هايى را كه در اين زمينه مطرح مى‌شود، مى‌توان به چهار سؤال تحليل كرد. سعى ما بر اين است كه هر يك از اين سؤال ها را جداگانه جواب دهيم تا بتوانيم پايه شناخت نوجوانان و جوانان عزيزمان را نسبت به مراسم عاشورا ارتقا بخشيم و فرهنگ عاشورايى را بيش تر روشن كنيم. منبع : اذرخشی دیگر از اسمان کربلا ،ایت الله محمدتقی مصباح یزدی @bevaghtesardar120
پرسش : چرا خاطره سيدالشهداء(عليه السلام) را فقط با بحث و گفتگو، سخنرانى، تشكيل ميزگرد و نظاير آن زنده نگه نمى‌داريم؟ چرا بايد عزادارى كرد؟ جواب اين است كه اين صحنه ها بايد به وجود بيايد كه غير از عامل شناخت، عامل احساسى ـ عاطفى نيز در ما تقويت شود. اگر اين عواطف تحريك شود، آن گاه مى‌تواند اثر كند. نمونه چنين تأثيرى را مى‌توانيد در زندگى فردى و نيز زندگى اجتماعى خود بيابيد. به خصوص در اين سى ـ چهل سال اخير كه حركت حضرت امام(قدس سره) عليه دستگاه طاغوت و كفر شروع شد. ملاحظه كرديد كه در ايام محرم و صفر نام سيدالشهداء(عليه السلام) و عزادارى سيدالشهداء(عليه السلام) مردم را به حركت وادار مى‌كرد. اين شور و هيجان جز در ايام عاشورا پيدا نمى‌شود و جز با همين مراسم سنتىِ عزادارى يا نظاير آن حاصل نمى‌شود؛ بايد عمل كرد. و رفتارى نشان داد كه احساسات و عواطف مردم را تحريك كند، آن گاه اثر بخش خواهد بود. اين جا است كه متوجه مى‌شويم چرا امام(قدس سره) بارها مى‌فرمود آنچه داريم از محرم و صفر داريم.چرا اين همه اصرار داشت كه عزادارى به همان صورت سنتى برگزار شود؟ چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمى در برانگيختن احساسات و عواطف دينى مردم ايفا مى‌كند و معجزه مى‌آفريند. تجربه نشان داد كه بيش تر پيروزى هايى كه در دوران انقلاب و يا در دوران جنگ در جبهه ها حاصل شد، در اثر شور و نشاطى بود كه مردم در ايام عاشورا و به بركت نام سيدالشهداء(عليه السلام) حاصل مى‌كردند. اين تأثير كمى نيست. با چه قيمتى مى‌شود چنين عاملى را در اجتماع آفريد كه اين همه شور و حركت در مردم ايجاد كند؟ اين همه عشق مقدس بيافريند، تا جايى كه افراد را براى شهادت آماده كند؟ اگر بگوييم در هيچ مكتبى و يا در هيچ جامعه اى چنين عاملى وجود ندارد، سخن گزافى نگفته ايم. پس اين كه بايد غير از بحث و گفتگو كار ديگرى براى بزرگداشت حادثه عاشورا انجام داد، كارى كه در برانگيختن احساسات و عواطف مؤثر باشد، روشن شد. جواب كلى سؤال اين است كه انسان فقط به شناخت مجهز نگرديده است. علاوه بر شناخت، نيروى ديگرى به نام انگيزش ها و هيجانات وجود دارد كه عامل آن، احساسات و عواطف است. اين عوامل نيز بايد تقويت شود تا نقش خود را ايفا كند. برنامه هاى عزادارى از جمله اين عوامل است. تلخیص از کتاب اذرخشی دیگر از اسمان کربلا ،ایت الله محمد تقی مصباح یزدی @bevaghtesardar120
پرسش : چرا براى تحريك احساسات از مراسم شاد استفاده نمى‌كنيد؟ چرا بايد گريه كرد؟ چرا بايد به خود زد؟ چرا بايد زنجير بزنيم؟ بياييم به جاى اين كارها جشن بگيريم، نُقل و نبات پخش كنيم، شيرينى بدهيم، مدح و سرود بخوانيم، تا احساسات مردم تحريك شود. جواب اين است كه احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحريك هر نوع احساسات و عواطف، بايد با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثه اى كه بزرگ ترين نقش را در تاريخ اسلام ايفا كرد، حادثه شهادت ابى عبد الله بود. او بود كه مسير تاريخ اسلام را عوض كرد. او بود كه درسى براى حركت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قيامت به انسان ها داد. براى آن كه آن خاطره تجديد شود، فقط مجلس جشن و شادى كافى نيست. بايد كارى متناسب با آن حادثه انجام داد. يعنى بايد كارى كرد كه حزن مردم برانگيخته شود، اشك از ديده ها جارى شود، شور و عشق در دل ها پديد آيد. و در اين حادثه چيزى كه مى‌تواند چنين نقشى را بيافريند، همين مراسم عزادارى و گريستن و گرياندن ديگران است؛ در حالى كه خنديدن و شادى كردن هيچ وقت نمى‌تواند اين نقش را ايفا كند. خنديدن هيچ وقت آدم را شهادت طلب نمى‌كند. هيچ وقت انسان را به شلمچه نمى‌كشاند. هيچ وقت نمى‌توانست سختى ها و مصيبت هاى هشت سال جنگ را بر اين مردم هموار كند. اين قبيل مسائل عشق ديگرى مى‌خواهد كه از سوز و اشك و شور پديد مى‌آيد. راه آن هم همين عزادارى ها است. اين سؤال سوم كه چرا ما بايد براى زنده نگه داشتن خاطره سيدالشهداء(عليه السلام) عزادارى و گريه كنيم. منبع : اذرخشی دیگر از اسمان کربلا ،ایت الله محمد تقی مصباح یزدی @bevaghtesardar120
پرسش : چرا بايد دشمنان امام حسين(عليه السلام) را لعن كرد؟ همان گونه كه سرشت انسان فقط از شناخت ساخته نشده است، تنها از احساسات و عواطف مثبت هم ساخته نشده است. هم عواطف مثبت و هم عواطف منفى دارد.تعطيل كردن بخشى از وجودمان، به اين معنى است كه از داده هاى خدا در راه آنچه آفريده شده استفاده نكنيم. دليل اين كه خدا در ما گريه را قرار داده، اين است كه در مواردى بايد گريه كرد. البته مورد آن را بايد پيدا كنيم، و الا استعداد گريه در وجود ما لغو خواهد بود. علاوه بر آن در وجود انسان نقطه مقابل محبت به نام بُغض و دشمنى قرار داده شده است. همان گونه كه فطرت انسان بر اين است كه كسى را كه به او خدمت مى‌كند دوست بدارد، فطرتش نيز بر اين است كه كسى را كه به او ضرر مى‌زند دشمن بدارد. البته ضررهاى مادىِ دنيوى براى مؤمن اهميتى ندارد. چون اصل دنيا براى او ارزشى ندارد. اما دشمنى كه دين را از انسان بگيرد، دشمنى كه سعادت ابدى را از انسان بگيرد، آيا قابل اغماض است؟ قرآن مى‌فرمايد: «‌انَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُّوٌ فَاتَّخِذُوهُ عَدُّواً‌»1 شيطان دشمن شما است، شما هم بايد با او دشمنی کنید با دشمنان خدا باید دشمنی کرد این فطرت انسانی و عامل تکامل اوست اگر دشمنی با دشمنان خدا نباشد به تدريج رفته رفته رفتار انسان با آن ها دوستانه مى‌شود، و در اثر معاشرت، رفتار آن ها را مى‌پذيرد و حرف هايشان را قبول مى‌كند. كم كم شيطان ديگرى مثل آن ها مى‌شود. مى‌گوييد نه! ببينيد قرآن چه مى‌فرمايد: «‌وَ اِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ فى آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم حتّى يَخوضُوا فى حَديث غيرهِ‌»،2 چنانچه ببينى كسانى نسبت به دين بدگويى و اهانت مى‌كنند، با سستى و با زبان مسخره و استهزا سخن مى‌گويند، به آن ها نزديك نشو. هر چه گفتند، گوش نده تا زمانى كه به بحث ديگرى بپردازند. و در جاى یا اباصالح: ديگر مى‌فرمايد: «‌وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فى الْكتابِ أَنْ اِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللّهِ يُكْفَرُ بِها  وَيُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدوا مَعَهُمْ حتّى يخوضوا فى حديث غَيْرهِ‌» بعد مى‌فرمايد اگر كسانى اين نصيحت را گوش نكردند، بايد بدانند كه عاقبت به آن ها ملحق خواهند شد. «‌اِنَّ اللّهَ جامِعُ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ فى جَهَنَّمَ جَميعاً‌»1 سرانجامِ كسانى كه نسبت به استهزاكنندگانِ دين محبت مىورزند و به آن ها روى خوش نشان مى‌دهند اين است كه تدريجاً حرف هاى استهزاكنندگان بر آن ها اثر مى‌گذارد. وقتى حرفهايشان اثر كرد، در دل هايشان شك به وجود مى‌آيد. و اگر شك ايجاد شد، اظهار ايمان كردن نفاق می شود. به عبارت ديگر، دشمنى با دشمنان، سيستمى دفاعى در مقابل ضررها و خطرها ايجاد مى‌كند. بدن انسان همان گونه كه عامل جاذبه اى دارد كه مواد مفيد را جذب مى‌كند، يك سيستم دفاعى نيز دارد كه سموم و ميكرب ها را دفع مى‌كند، سيستمى كه با ميكرب مبارزه مى‌كند و آن ها را مى‌كشد. كار گلبول هاى سفيد همين است. اگر سيستم دفاعى بدن ضعيف شد، ميكرب ها رشد مى‌كنند. رشد ميكرب ها به بيمارى انسان منجر مى‌شود و انسان بيمار ممكن است با مرگ رو به رو شود. اگر بگوييم ورود ميكروب به بدن ايرادى ندارد! به ميكرب خوش آمد گفته و بگوييم مهمان هستيد! احترامتان واجب است! آيا در اين صورت بدن سالم مى‌ماند؟ بايد ميكرب را از بين برد. اين سنت الهى است. اين تدبير و حكمت الهى است كه براى هر موجود زنده اى دو سيستم در نظر گرفته است، يك سيستم براى جذب و ديگرى سيستم دفع.  تنها دوستى دوستان خدا كافى نيست؛ اگر دشمنى با دشمنان خدا نباشد، دوستى دوستان هم از بين خواهد رفت. اگر سيستم دفاعى بدن نباشد، آن سيستم جذب هم، نابود خواهد شد. آنچه مهم است اين است كه ما جاى جذب و دفع را درست بشناسيم. گاهى متأسفانه امور مشتبه مى‌شود. در موردى كه بايد جذب كنيم عملا به دفع مى‌پردازيم. كسى كه از روى نادانى سخنى به اشتباه و خطا گفته و لغزشى براى او پيش آمده و بعد هم پشيمان گرديده است، و يا اگر براى او توضيح دهيم، از روى انصاف قبول خواهد كرد، نسبت به چنين كسى نبايد دشمنى كرد. صِرف اين كه كسى مرتكب گناهى شد، نبايد او را از جامعه طرد كرد، بلكه بايد در صدد اصلاح او برآييم. او بيمارى است كه بايد به پرستارى اش پرداخت. در اين مورد جاى اظهار دشمنى نيست. مگر كسى كه تعمد داشته باشد و علناً گناه را در جامعه رواج دهد. اين ديگر خيانت است، تعمد و خباثت و پليدى است. بايد با چنين شخصى دشمنى كرد. اما اگر كسى اشتباهاً مرتكب گناهى شده است، بايد با مهربانى با او رفتار كرد. نبايد آبروى او را ريخت، بلكه بايد در اصلاح او سعى كرد. او مشكل دارد و بايد مشكلش را حل كرد. تلخیص از کتاب اذرخشی از اسمان کربلا ،ایت الله محمدتقی مصباح یزدی @bevaghtesardar120
⁉️پرسش 👇👇👇 ❔کانال های وهابی می گویند در بین شهدای کربلا کسانی از فرزندان علی بودند که نامشان ابوبکر و عمر و عثمان بوده است ❗️آیا علی به اسامی دشمنانش ، فرزندانش را نام گذاری می کند و آنان در شهید می شوند ❕❕ ✅پاسخ👇👇👇 👌یکی از فرزندان علی علیه السلام که در میدان کربلا به شهادت رسید ، ابوبکر بن علی می باشد ‌. ❕ابوبکر این بزرگوار تلقی می شده است ، او از همسر حضرت علی به نام لیلا می باشد . 👌شیخ مفید نام او را محمد اصغر با کنیه ابوبکر می داند که همراه برادرش در واقعه کربلا شهید شد ؛ 📚الارشاد ج1 ص354 📚اعلام الوری ج1 ص396 👌نام او در زیارت رجبیه چنین آمده است ؛ « سلام بر ابوبکر پسر امیر مومنان » 📚دانشنامه امام حسین ، ج7 ص55 👌نام یکی دیگر از شهدای کربلا ، بن علی می باشد . ❕علی علیه السلام به جهت علاقه ای که به عثمان بن مظعون صحابی بزرگ پیامبر خدا داشت ، نام یکی از فرزندانش از ام البنین را عثمان نامید و فرمود ؛ « همانا او را به نام برادرم عثمان بن مظعون قرار دادم» 📚مقاتل الطالبیین ص89 📚بحار الانوار ج45 ص37 👌خولی بن یزید اصبحی او را هدف تیر قرار داد و بر زمین افتاد و مردی از بنی ابان سرش را از تنش جدا کرد؛ 📚مناقب ابن شهر آشوب ،ج4 ص107 💠گفتنی است که ابو الفتوح ابن و به پیروی از او برخی منابع دیگر ، عمر بن علی یکی دیگر از فرزندان علی علیه السلام را نیز از شهدای کربلا معرفی کرده اند ؛ 📚دانشنامه امام حسین ج7 ص117 ❕در باره علت این نامگذاری ها باید توجه داشت که نام های سه خلیفه اهل سنت، نام های مخصوص این سه نفر نبود ، بلکه قبل و بعد از اسلام چنین نام هایی در میان عرب شایع و رایج بود . بنا براین این نامگذاری هر گز دلیل بر به خلفا تلقی نمی شود . 👌شما می توانید با مراجعه به کتاب های رجالی و تراجم اهل سنت مانند الاستیعاب ، الاصابه ، اسد الغابه و ...صحابه ای را که نام ابوبکر یا عمر یا عثمان داشته اند را کنید . 👌به عنوان نمونه بنابر نقل کتاب ابن حجر شماری از صحابه که نامشان عمر بوده است بدین شرح است ؛ « عمر بن الحکم السلمی ، عمر بن الحکم البهزی،عمر بن سعد ، عمر بن سعید بن مالک ، عمر بن سفیان ، عمر بن ابی سلمه ، عمر بن عکرمه ، عمر بن عمرو اللیثی، عمر بن عمیر بن عدی ، عمر بن عمیر ، عمر بن عوف النخعی، عمر بن لاحق، عمر بن مالک ، عمر بن مالک بن عتبه، عمر بن معاویه الغاضری، عمر بن وهب الثقفی، عمر بن یزید الکعبی، عمر الاسلمی ، عمر الجمعی، عمر الخثعمی، عمر الیمانی» 📚الاصابه ج4 ص483 تا 491 👌صحابه ای که نامشان بوده است را چنین نام می برد ؛ ❕« عثمان بن ابی الجهم الاسلمی ، عثمان بن حکیم ، عثمان بن حمید ، عثمان بن حنیف، عثمان بن ربیعه، عثمان بن ربیعه الثقفی، عثمان بن سعید ، عثمان به شماس، عثمان بن طلحه، عثمان بن ابی العاص ،عثمان بن عامر، عثمان بن عبد غنم، عثمان بن عبید الله ، عثمان بن عثمان بن الشرید، عثمان بن عثمان الثقفی، عثمان بن عمرو بن رفاعی، عثمان بن عمرو ، عثمان بن قیس، عثمان بن مظعون، عثمان بن معاذ، عثمان بن نوفل، عثمان بن وهب، عثمان الجهنی 📚الاصابه ج4 ص370 تا 383 👌 صحابه ای که کنیه آنان ابوبکر بوده است چنین معرفی می کند ؛ « ابوبکر بن شعوب اللیثی، ابوبکره الثقفی، ابوبکر العنسی، ابوبکر بن حفص و ...» 📚الاصابه ج7 ص38 به بعد 👌بنابراین نامگذاری به اسامی و کنیه مذکور در آن زمان کاملا مرسوم و رواج داشته است و امیر مومنان نیز فرزندانش را به آن اسامی نامگذاری کرده اند و با گذر زمان و قرن ها است که آن اسامی به عنوان علم برای خلفای ثلاثه در آمده است اما در زمان های اولیه اسلام چنین نبوده است . کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز در تلگرام، ایتا، بله و سروش t.me/mobahesegroup eitaa.com/mobahesegroup ble.ir/mobahesegroup sapp.ir/mobahesegroup www.instagram.com/mobahesegroup2
32.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴" حضرت اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه) " ایت الله محمد شجاعی (ره)(عارف،استاد اخلاق و سیر و سلوک) (ع) (ع) 🚩 (ره) ✔️@shojaee_org
‍ 🔺 فلسفه نذری دادن چیه؟🍲🍵🍶 چرا بیشتر توی و صفر، و اطعام میدهیم؟ 👆 از داغ یک جگرگوشه... از داغ و چند کودک اسیر... 🔹 سلام خدا بر یتیمان .. سلام خدا بر اسرای نینوا.. سلام خدا بر عترت پیامبر(ص)... کانال بصیرت،پاسخ به شبهات و شایعات جهت عضویت👇 ایتا 👇 https://eitaa.com/Antishobhe سروش👇 https://sapp.ir/.antishobhe تلگرام👇 http://telegram.me/Aliomidiani
🔺 چرا (ع) کرد؟! علت قیام چه بود؟ ☝️☝️ +پاسخ های نادرست و صحیح ☝️ کانال رسمی پاسخ به شبهات و شایعات 👇👇👇👇👇 @mobahesegroup
◾️علت عدم حضور محمد حنفیه در کربلا ☑️ پاسخ : عدم حضور محمد بن حنفیه در صحنه ی کربلا را می توان از دو دیدگاه مختلف بررسی کرد: اول این که آیا او مکلف به رفتن شده و بعد تخلف از فرمان امام (ع) کرده است؟ و دوم آنکه آیا لازمه ی پیروی محض از امام (ع) و در اختیار ایشان بودن، همراهی امام (ع) در این سفر بوده است، همانند عملی که بسیاری از بنی هاشم انجام داده اند، یا نه؟ عموم کسانی که درصدد توجیه عدم حضور محمد حنفیه برآمده اند از جهت نخست به مسئله نگریسته اند . از این زاویه امام (ع) محمد بن حنفیه را مکلف نکرده بود و حتی در اثر بی رغبتی او در همراهی، به او پیشنهاد داده بود که اگر می خواهد، می تواند در مدینه بماند و اخبار و گزارش های لازم را به امام (ع) برساند (ابن اعثم، ج 5، ص 23). از این زاویه چون امام به حسب ظاهر برای جنگ از مدینه یا مکه خارج نمی شد، متابعت و همراهی محمد و افراد حاضر در مکه یا مدینه واجب نبود، تا به خاطر عدم همراهی مؤاخذه شوند; و آنانی که در کربلا یا مناطق نزدیک آن بودند و امام آنان را دعوت نمود و می توانستند به سیدالشهداء (ع) کمک کنند ولی سرباز زدند، مورد مؤاخذه هستند . پس، براساس این دیدگاه، بعضی از بزرگان بنی هاشم، مثل محمد بن حنفیه، ابن عباس، عبدالله بن جعفر، عمر بن علی (عمر الاطراف) و عبیدالله بن علی که در سفر کربلا امام را همراهی نکردند، ولی در جبهه ی یزید بن معاویه هم قرار نگرفتند، معصیت نکرده اند . اما اگر از جهت دوم به مسئله نگریسته شود، قضاوت متفاوت خواهد بود . ارزش افرادی که امام را از مدینه یا مکه همراهی کردند و تا پایان هم در کنار آن حضرت ایستادند در این نهفته است که آنان بدون مکلف شدن و براساس شناخت و اطاعت و عشق به امام ایشان را همراهی کردند . برادران محمد بن حنفیه، مثل عباس (ع)، عبدالله، جعفر، عثمان، محمد، اصغر (ابوالفرج الاصفهانی، ص 86- 98 و شیخ مفید، ج 2، ص 109- 116) (ابی بکر) که امام را در سفر به کربلا همراهی کردند و با وی به شهادت رسیدند، از طرف امام (ع) مکلف نشده بودند . تفاوت آنان با محمد بن حنفیه یا ابن عباس یا جعفر بن عبدالله در این بود که صرفا از زاویه ی ملاحظات خاص، یا فقط براساس تجزیه و تحلیل و آینده نگری و اتکا به تجربه ی خود به این مسئله نمی نگریستند; آنان کسانی بودند که نظر امام (ع) را بر تجربه و آینده نگری خود مقدم می داشتند . بنی هاشم و اصحاب همراه امام (ع) معتقد بودند که امام حسین (ع)، به خاطر خاندان و موقعیتش، حق هدایت و رهبری مردم را دارد و آنان در این راه عاشقانه مطیع و مشتاق بودند تا براساس وظیفه جان خود را فدا کنند . آنان کسانی بودند که همانند امام (ع) می دانستند که نیروی نظامی نمی تواند عمل و وجدان اسلامی را در آن موقعیت حفظ کند و جامعه نیاز به تکانی سخت و جنبش قلوب و احساسات دارد و این کار تنها از طریق قربانی کردن و تحمل مصائب و رنج های فراوان به دست می آید . محمد بن حنفیه و ابن عباس و عبدالله بن جعفر، چون از زاویه ی افرادی جهان دیده به قیام امام حسین (ع) و حرکت به طرف کوفه می نگریستند، تلاش گسترده ای برای جلوگیری از حرکت امام (ع) به کوفه به عمل آوردند و حتی امام (ع) را قسم دادند که به سوی کوفه و کربلا حرکت نکند و در مقام نصیحت، عرضه داشتند که اگر تو را بکشند نور خدا در زمین خاموش می گردد و از امام می خواستند که مهلت دهد تا از یزید برای ایشان و خاندانش امان بگیرند (دشتی، ص 664). این گروه گرچه به حقانیت راه امام حسین (ع) معتقد بودند، ولی در مسئله ی روش برخورد با یزید، با امام اختلاف داشتند . برخلاف این دسته، اصحاب و برادران و بنی هاشم حاضر در صحنه ی کربلا، همانند امام معتقد بودند که در این راه باید حرکت کنند، خواه به سود آنان تمام شود و یا به ظاهر به ضرر آنان باشد . آن عده از بنی هاشم که در عاشورا حاضر بودند، چون با دیدی حسینی به قیام امام (ع) می نگریستند، زنان و کودکان را هم با خود آوردند; در حالی که محمد بن حنفیه، با نظری متفاوت، نه خود همراه امام آمد و نه به هیچ یک از فرزندانش اجازه ی همراهی عموی بزرگوارشان را داد (ابن سعد، ص 61). از زاویه ی دوم، محمد بن حنفیه به فتح واقعی دست نیافته است (بحارالانوار، ج 42، ص 81)، و شاید از این دید این احتمال را بتوان داد که عدم همراهی او با امام حسین (ع) در سفر به کربلا، نوعی تخلف محسوب شود . خلاصه شده (منبع : سایت خبرگزاری حوزه ، نویسنده :محمدعلی چلونگر ،فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۳۳ ) لینک مقاله👈 http://noo.rs/2KyXb @bevaghtesardar120
78.7K
سلام خدمت حاج اقای محمدی آیا مردمی که توی سپاه بودن همانهای بودن که داخل سپاه عمر سعد به امدن؟ کانال ایتای استاد محمدی⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/3602645023C15b0da7178 آدرس تلگرام https://t.me/osooledin1 💐💐💐
🔰 اثر وضعی محرم بر روی کودکان چیست؟ 🔹️استاد پناهیان: 🔸️ انسان را مؤدّب می‌کند و را به انسان می‌آموزد. روضه‌های خودبه‌خود انسان را باادب و با بار می‌آورد. 🔸️ ادب ظرف حیا، و آورندۀ عبودیت در روح انسان است. ادب انسان را کنترل می‌کند و انسان مؤدّب بسیاری از گناهان را مرتکب نمی‌شود. مظهر ادب در کربلا ابالفضل العباس(ع) است. 🌟 رسول خدا (ع) فرمودند:حق فرزند بر والدینش این است که او را مؤدب کند و به او ادب بیاموزد. https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe