eitaa logo
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
473 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
219 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از أخٌ‌في‌الله
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 | حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟ ❤️ گفتگوی حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب؛ منتشر شده در مستند 🔹️رسانه KHAMENEI.IR در بسته تصویری از زاویه‌ی دید متفاوت، لحظاتی غیررسمی دیدارهای رهبر انقلاب را روایت میکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
3.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 | بیت شعری که شب گذشته رهبر انقلاب در دیدار شاعران خواندند 💗 سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم ❤️ چون سرو در خزان نیز، رنگ بهار دارم 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 متفاوت از دیدار صبح امروز خانواده شهید رئیسی با رهبر انقلاب در حاشیه مراسم نماز صبح امروز بر پیکر رئیس جمهور شهید و همراهان گرامی ➕ لحظاتی منتشرنشده از حضور شهید رئیسی در کنار رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏠 متفاوتی از دیدار پایانی اعضای هیئت دولت سیزدهم با رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از نو+جوان
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | یک امتحان بزرگ 🎤 گفت‌وگوی آقا با مهدی، فرزند شهیدان عواضه و کرباسی 🌷 من مهدی هستم، پسر شهید رضا عواضه و شهیده معصومه کرباسی. الحمدلله، شکر خدا، غیر از تربیت و ارشاد کردن به راه مقاومت و راه ولایت، به هیچ راه دیگری ما را ارشاد نکردند. واقعاً علاقه‌ی خیلی خاصّی به همدیگر داشتند؛ حتّی در لحظه‌ی شهادتشان هم دستشان در دست یکدیگر بود. ✅ خداوند ان‌شاءالله حفظتان کند. طاقتش را دارید الحمدلله. خدا فهمید که وسع شما به اندازه‌ای هست که میتوانید تحمّل کنید. امّا ثواب خدا بالاتر از این حرفها است. ان‌شاءالله ثواب الهی شامل حال شما و مادر باشد. 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار 🌱 @Nojavan_khamenei
هدایت شده از ریحانه
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ | ماجرای نامه‌ای که دختر خردسال شهید معصومه کرباسی در دیدار اخیر به رهبر انقلاب داد ✍ بخشی از روایت دیدار: 📝 نوبت نامه‌ی زهرا -دختر شهید- شده. آقا نامه را می‌گیرند و بلند می‌خوانند. زهرا خطّ عربی‌فارسیِ مخصوصِ خودش را نوشته و من که می‌خواستم نامه را بخوانم، بعضی جاهایش برایم خوانا نبود؛ ولی آقا کاملاً روان و راحت می‌خوانند. زهرا خواسته‌های همه را در نامه‌اش آورده: «انگشتر هم می‌خواهید؛ آره؟ یک قرآن کریم هم می‌خواهند، یک جانماز هم می‌خواهند.» «در جانماز، مُهر و تسبیح باشد.» «چَشم! یک دفتر و قلم و چادر هم می‌خواهند.» 📝 «برای خاله‌ی زهرا و بچّه‌هایش، ریّان و ریحانه، می‌خواهم دعا کنید؛ برای خانواده‌ام. و از شما چفیه می‌خواهم. زهرای عواضه. برای پدر شهید و مادر شهیدم دعا کنید.» 📝 «چَشم! خداوند ان‌شاءالله که همه‌ی شما را محفوظ بدارد. آقای مقدّم! این‌هایی که این زهراخانم خواسته، همه‌اش را بهشان بدهید. هم سجّاده‌ی من را بگیرید، هم انگشتر و قرآن و جانماز و همه را؛ جانماز هم باید یک مُهر و تسبیح در آن باشد.» 📖 دارم به این نتیجه می‌رسم که دخترِ‌شهیدها حق دارند آقا را بابای خودشان بدانند. دبیرستانی که بودم، یک دوست فرزند شهید داشتم؛ همیشه با همین جمله که «عوضش حضرت آقا بابای منه» باعث می‌شد به او حسودی کنم. 🔍 متن کامل را از اینجا بخوانید: 🖥 khl.ink/f/58074