نه به شاخ گل نه بر سرو چمن پیچیدهام
شاخهی تاکم به گرد خویشتن پیچیدهام
گرچه خاموشم ولی آهم بگردون میرود
دود شمع کشتهام در انجمن پیچیدهام
میدهم مستی به دلها گرچه مستورم ز چشم
بوی آغوش بهارم در چمن پیچیدهام
جای دل در سینهی صد پاره دارم آتشی
شعله را چون گل درون پیرهن پیچیدهام
نازک اندامی بود امشب در آغوشم رهی
همچو نیلوفر به شاخ نسترن پیچیدهام
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
همراه خود نسیم صبا میبرد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا میبرد مرا؟
سوی دیار صبح روَد کاروان شب
باد فنا به ملک بقا میبرد مرا
با بال شوق ذره به خورشید میرسد
پرواز دل به سوی خدا میبرد مرا
گفتم: که بوی عشق که را میبرد ز خویش؟
مستانه گفت دل که مرا میبرد مرا
برگ خزان رسیدهی بیطاقتم رهی
یک بوسهی نسیم ز جا میبرد مرا
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
به روی سیل گشادیم راه خانهی خویش
به دست برق سپردیم آشیانهی خویش
مرا چه حد که زنم بوسه آستین ترا
همین قدر تو مرانم ز آستانهی خویش
به جز تو کز نگهی سوختی دل ما را
به دست خویش که آتش زند به خانهی خویش
مخوان حدیث رهایی که الفتی است مرا
به ناله سحر و گریه شبانهی خویش
ز رشک تا که هلاکم کند به دامن غیر
چو گل نهد سر و مستی کند بهانهی خویش
رهی به ناله دهی چند دردسر ما را؟
بمیر از غم و کوتاه کن فسانهی خویش
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنیها کرد با من در لباس دوستی
کوه پا بر جا گمان میکردمش دردا که بود
از حبابی سست بنیانتر اساس دوستی
بس که رنج از دوستان باشد دل آزرده را
جای بیم دشمنی دارد هراس دوستی
جان فدا کردیم و یاران قدر ما نشناختند
کور بادا دیدهٔ حق ناشناس دوستی
دشمن خویشی رهی کز دوستداران دوروی
دشمنی بینی و خاموشی به پاس دوستی
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنیها کرد با من در لباس دوستی
کوه پا بر جا گمان میکردمش دردا که بود
از حبابی سست بنیانتر اساس دوستی
بس که رنج از دوستان باشد دل آزرده را
جای بیم دشمنی دارد هراس دوستی
جان فدا کردیم و یاران قدر ما نشناختند
کور بادا دیدهی حق ناشناس دوستی
دشمن خویشی رهی کز دوستداران دوروی
دشمنی بینی و خاموشی به پاس دوستی
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
شکسته جلوه گلبرگ از بر و دوشت
دمیده پرتو مهتاب از بناگوشت
مگر به دامن گل سر نهاده ای شب دوش؟
که آید از نفس غنچه بوی آغوشت
میان آنهمه ساغر که بوسه می افشاند
بر آتشین لب جان پرور قدح نوشت
شراب بوسه من رنگ و بوی دیگر داشت
مباد گرمی آن بوسه ها فراموشت
ترا چو نکهت گل تاب آرمیدن نیست
نسیم غیر ندانم چه گفت در گوشت؟
رهی اگر چه لب از گفتگو فروبستی
هزار شکوه سراید نگاه خاموشت
#رهى_معيرى
#غزل
@beytolghazal
گفتم که: بعد از آن همه دلها که سوختی،
کس می خورد فریب تو؟ گفتا: هنوز هم!
#رهی_معیری
#تک_بیتی
@beytolghazal
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندان هوسجو را
بهار شادیانگیزی حریف باده پیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرد منع من از عشق تو فرماید چه فرمایی
من آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشک غم امشب تو از دل عقده بگشایی
رهی تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
بهر هر یاری که جان دادم به پاس دوستی
دشمنیها کرد با من در لباس دوستی
کوه پا بر جا گمان میکردمش دردا که بود
از حبابی سست بنیانتر اساس دوستی
بس که رنج از دوستان باشد دل آزرده را
جای بیم دشمنی دارد هراس دوستی
جان فدا کردیم و یاران قدر ما نشناختند
کور بادا دیدهٔ حق ناشناس دوستی
دشمن خویشی رهی کز دوستداران دوروی
دشمنی بینی و خاموشی به پاس دوستی
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
نسیم وصل به افسردگان چه خواهد کرد؟
بهار تازه به برگ خزان چه خواهد کرد؟
به من که سوختم از داغ مهربانی خویش
فراق و وصل تو نامهربان چه خواهد کرد؟
سرای خانه بدوشی حصار عافیت است
صبا به طایر بی آشیان چه خواهد کرد؟
ز فیض ابر چه حاصل گیاه سوخته را؟،
شراب با من افسرده جان چه خواهد کرد؟
مکن تلاش که نتوان گرفت دامن عمر
غبار بادیه با کاروان چه خواهد کرد؟
به باغ خلد نیاسود جان علوی ما
به حیرتم که در این خاکدان چه خواهد کرد؟
صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
به من که از دو جهان فارغم به دولت عشق
رهی ملامت اهل جهان چه خواهد کرد؟
#رهي_معيری
#تک_بیتی
@beytolghazal
ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمیباید خواست
#رهی_معیری
#تک_بیتی
@beytolghazal