eitaa logo
بیت‌ الغزل
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
15 ویدیو
33 فایل
🌺عکس‌ها و اشــــعار زیبا🌺 جهت دریافت عکس‌ها به صورت خام و با کیفیت اصلی پیام دهید🍁 👇👇👇 @SlmnFarsi
مشاهده در ایتا
دانلود
زاهد خشک کجا پیچ و خم عشق کجا؟ آهن سرد محال است که زنجیر شود... @beytolghazal
مجنون به ریگ‌ بادیه غم‌های خود شمرد یاد زمانه‌ای که غم دل حساب داشت @beytolghazal
ز نامردان علاج درد خود جستن بدان ماند که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقرب‌‌ها @beytolghazal
كوه را با آن بزرگی می‌توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار كردن مشكل است... @beytolghazal
کسی که عیب تو را پیش چشم بنگارد ببوس دیده‌ی او را که بر تو حق دارد ز فوت مطلب جزئی مشو غمین که فلک ستاره می‌برد و آفتاب می‌آرد به دست غم نشود مبتلا گریبانش کسی که دامن شب را ز دست نگذارد به جای خون ز رگ و ریشه‌اش برآرد دود به دست درد، دلی را که عشق بفشارد کسی است صاحب خرمن در این تماشاگاه که غیر اشک دگر دانه‌ای نمی کارد بزرگ اوست که بر خاک همچو سایه ابر چنان روَد که دل مور را نیازارد میان اهل سخن گفتگوی اوست تمام که هیچ طایفه را بی نصیب نگذارد تو برخلاف بَدان تخم نیکنامی کار که هرکس آن دِرَود از جهان که می‌کارد چو دور عقده‌گشایی به من رسد صائب به ناخن مه نو چرخ پشت سر خارد @beytolghazal
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌کنند چهره‌ی امروز در آئینه‌ی فردا خوش است برق را در خرمن مردم تماشا کرده است آن که پندارد که حال مردم دنیا خوش است فکر شنبه تلخ دارد جمعه‌ی اطفال را عشرتِ امروز بی‌اندیشه‌ی فردا خوش است هیچ کاری بی‌تأمل گرچه صائب خوب نیست بی تامل آستین افشاندن از دنیا خوش است @beytolghazal
خوشم به باده گلگون که رنگ او دارد رگی ز تلخی آن یار تندخو دارد سر بریده شبنم به آفتاب رسید همان امید مرا گرم جستجو دارد چگونه جلوه کند آفتاب یکرنگی؟ درین زمانه که آیینه پشت و رو دارد همین نه گردن شیطان ز کبر دارد طوق به هر که بنگری این طوق در گلو دارد ز بوی یاسمن یأس مغز من تازه است گل امید ندانسته ام چو بو دارد ز لاله زار شهادت قدم برون مگذار بغیر تیغ که آبی دگر به جو دارد؟ مجوی سر خط آزادی از فلک صائب که خود ز کاهکشان طوق در گلو دارد @beytolghazal
 اگر آیینه دل نور و صفایی می‌داشت در نظر چهره خورشید لقایی می‌داشت خرج آب و گل تعمیر نمی‌شد هرگز برگ کاه من اگر کاهربایی می‌داشت دست در دامن خورشید نمی‌زد شبنم گل این باغ اگر بوی وفایی می‌داشت بر سر کوی تو غوغای قیامت می‌بود گر شکست دل عشاق صدایی می‌داشت می‌گذشت از دل من راست کجا ناوک او استخوان من اگر بخت همایی می‌داشت به جفا دل ز تو شد قانع و دشمن‌کام است آه اگر از تو تمنای وفایی می‌داشت بی‌خبر می‌گذرد عمر گرامی افسوس کاش این قافله آواز درایی می‌داشت دل نهاد قفس جسم نمی‌شد صائب دل سرگشته اگر راه به جایی می‌داشت @beytolghazal
قمار عشق، ندارد ندامت از دنبال بباز هر دو جهان را در این قمار و برو @beytolghazal
به‌جای خون ز رگ و ریشه‌اش برآرد دود به دست درد، دلی را که عشق بفشارد @beytolghazal
جهان به مجلس مستان بی‌خرَد مانَد که در شکنجه بوَد هرکسی که هشیارست @beytolghazal
چون گره بگشایی از مو شام گردد صبح‌ها پرده چون بگشایی از رو صبح گردد شام‌ها @beytolghazal
کسی که عیب تو را پیش چشم بنگارد ببوس دیده او را که بر تو حق دارد ز فوت مطلب جزئی مشو غمین که فلک ستاره می‌برد و آفتاب می‌آرد به دست غم نشود مبتلا گریبانش کسی که دامن شب را ز دست نگذارد به جای خون ز رگ و ریشه‌اش برآرد دود به دست درد، دلی را که عشق بفشارد کسی است صاحب خرمن در این تماشاگاه که غیر اشک دگر دانه‌ای نمی کارد بزرگ اوست که بر خاک همچو سایه ابر چنان رود که دل مور را نیازارد میان اهل سخن گفتگوی اوست تمام که هیچ طایفه را بی نصیب نگذارد تو برخلافِ بَدان تخم نیکنامی کار که هرکس آن درود از جهان که می‌کارد چو دور عقده گشایی به من رسد صائب به ناخن مه نو چرخ پشت سر خارد @beytolghazal
دوری جانان بود از دوری جان تلخ‌تر درشمار زندگانی نیست ایام فراق @beytolghazal
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد این برق در کمین گیاه کسی مباد از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد از توبهٔ شکسته، زمین گیر خجلتم این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد یا رب که هیچ دیده ز پرواز بی محل منت‌پذیر از پر کاه کسی مباد لرزد دلم ز قامت خم همچو برگ بید دیوار پی‌گسسته پناه کسی مباد در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم بیش از شمار، جرم و گناه کسی مباد صائب دلم سیاه شد از کثرت گناه این ابر تیره پردهٔ ماه کسی مباد @beytolghazal
دل دیوانه‌ی ما بی دف و نی در رقص است شور ما نیست به این سلسله چندان محتاج @beytolghazal
ریشه‌ی نخل کهنسال از جوان افزون‌تر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را @beytolghazal
چشم تو را به سرمه کشیدن چه حاجت است؟ کوته کن این بهانه‌ی دنباله‌دار را! @beytolghazal
یوسف ما ز تهیدستی خلق آگاه است به چه امّید به بازار رساند خود را؟ @beytolghazal
برون آیند آخر روسیاهان بر ولی نعمت کسوف آفتابِ بی زوال از ماه می باشد @beytolghazal
تار و پود موج این دریا به‌هم پیوسته است می زند بر هم جهان را هر که یک دل بشکند @beytolghazal
سپرد جا به تو هر کس ز بزم بیرون رفت تویی به جای همه، هیچ کس به جای تو نیست @beytolghazal
گل چو خندید محال است دگر غنچه شود سر چو آشفته شد از عشق، به سامان نشود @beytolghazal
جهان به مجلس مستان بی‌خرَد مانَد که در شکنجه بوَد هرکسی که هشیار است... @beytolghazal
بی جذبه محال است ز دل ناله برآید فریاد، دلیل است که فریادرسی هست...✊ @beytolghazal