سرمستیِ ما، مردم هشیار ندانند
انکار کنان شیوهی این کار ندانند
در صومعه، سجاده نشینانِ مجازی
سوز دل آلودهی خَمّار ندانند
آنان که بماندند پسِ پردهی پندار
احوال سراپردهی اسرار ندانند
یاران که شبی فِرقت یاران نکشیدند
اندوه شبانِ من بییار ندانند
بی یار چو گویم بودم روی به دیوار
تا مدعیان از پسِ دیوار ندانند
سوز جگر بلبل و دلتنگی غنچه
بر طُرف چمن جز گل و گلزار ندانند
جمعی که بدین درد گرفتار نگشتند
درمان دل خستهٔ عطار ندانند
#عطار_نیشابوری
#غزل
@beytolghazal
هرکه از ساقی عشق تو چو من باده گرفت
بیخود و بیخرد و بیخبر و حیران شد
#عطار_نیشابوری
#تک_بیتی
@beytolghazal