عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل
کی رسم چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم دریغ
کاندر این غم هر چهار از دست رفت
عشق و سودا و هوس در سر بماند
صبر و آرام و قرار از دست رفت
گر من از پای اندرآیم گو درآی
بهتر از من صد هزار از دست رفت
بیم جان کاین بار خونم میخورد
ور نه این دل چند بار از دست رفت
مرکب سودا جهانیدن چه سود
چون زمام اختیار از دست رفت
سعدیا با یار عشق آسان بود
عشق باز اکنون که یار از دست رفت
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
چنان از خویش بیزارم که بعداز مردنم، مُنکَر
بهجای گُرز آتش خیز، با آیینه میآید
#میلاد_مهاد
#تک_بیتی
@beytolghazal
از یاد خودت همیشه سرشارم کن
روی سرِ هرچه هست آوارم کن
بر تخت فراموشی خود خوابم برد
ای مرگ! بیا و زود بیدارم کن
#سید_علی_نقیب
#رباعی
@beytolghazal
خیالانگیز و جانپرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که میدانی که زیبایی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
به شمع و ماه، حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلسافروزی تو ماه مجلسآرایی
منم ابر و تویی گلبُن که میخندی چو میگریم
تویی مهر و منم اختر که میمیرم چو میآیی
مراد ما نجویی ورنه رندانِ هوسجو را
بهار شادیانگیزی حریف باده پیمایی
مه روشن میان اختران پنهان نمیماند
میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو
دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی
مرا گفتی: که از پیر خرد پرسم علاج خود
خرَد منعِ من از عشق تو فرماید؛ چه فرمایی؟
منِ آزردهدل را کس گره از کار نگشاید
مگر ای اشکِ غم امشب تو از دل عقده بُگشایی
رهی! تا وارهی از رنج هستی ترک هستی کن
که با این ناتوانیها به ترک جان توانایی
#رهی_معیری
#غزل
@beytolghazal
چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان
دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
مگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشد
به ورع خلاص یابد ز فریب چشم بندان
نظری مباح کردند و هزار خون معطل
دل عارفان ببردند و قرار هوشمندان
سر کوی ماه رویان همه روز فتنه باشد
ز مُعَربِدان و مستان و معاشران و رندان
اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم؟
که خلاص، بی تو بند است و حیات بی تو زندان
اگرم نمیپسندی مَدهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان
نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندان سخن از دهان خندان
اگر این شکر ببینند محدثان شیرین
همه دستها بخایند چو نیشکر به دندان
همه شاهدانِ عالم به تو عاشقند سعدی
که میان گرگ صلح است و میان گوسفندان
#غزل
#سعدی
@beytolghazal
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف نشیند، قعر دریا گوهر ست
#صائب_تبریزی
#تک_بیتی
@beytolghazal