دلم خیال تو را رهنمای میداند
جز این طریق ندانم خدای میداند
ز درد روبه عشقت چو شیر مینالم
اگر چه همچو سگم هرزه لای میداند
ز فرقت تو نمیدانم ایچ لذت عمر
به چشمهای کش دلربای میداند
بسی بگشت و غمت در دلم مقام گرفت
کجا رود که هم آن جای جای میداند
به حال سعدی بیچاره قهقهه چه زنی
که چاره در غم تو های های میداند
#سعدی
#غزل
@beytolghazal
با «جامعه کبیره» سلامم شنیدنیست
مهمان هر امام شوم، میزبان تویی
#محمد_مهدی_سیار
#میلاد_امام_هادی
#تک_بیتی
@beytolghazal
آشکارا نهان کنم تا چند؟
دوست میدارمت به بانگ بلند
دلم از جان نخست دست بشست
بعد از آن ديده بر رخت افکند
عاشقان تو نيک معذورند
زانکه نبود کسی تو را مانند
ديدهای کو رخ تو ديده بود
خواه راحت رسان و خواه گزند
اي ملامت کنان مرا در عشق
گوش من نشنود از اين سان پند
گرچه من دور ماندهام ز برت
با خيال تو کردهام پيوند
آن چنان در دلی که پنداری
ناظرم در تو دايم، ای دلبند
تو کجايی و ما کجا؟ هيهات!
ای عراقی، خيال خيره مبند
#عراقی
#غزل
@beytolghazal
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم که با یوسف به زندانم
#سعدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
با غیر بگو: ثواب در دست علیست
دنیاست سراب و آب در دست علیست
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش
چرخاندن آفتاب در دست علیست
#عاصی_خراسانی
#عید_غدیر
#رباعی
@beytolghazal
سوگند میخورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشتهست
#سید_حمیدرضا_برقعی
#عید_غدیر
#تک_بیتی
@beytolghazal
رخ تو رونق قمر بشکست
لب توقیمت شکر بشکست
لشکر غمزهٔ تو بیرون تاخت
صف عقلم به یک نظر بشکست
بر در دل رسید و حلقه بزد
پاسبان خفته دید و در بشکست
من خود از غم شکسته دل بودم
عشقت آمد تمامتر بشکست
نیش مژگان چنان زدی به دلم
که سر نیش در جگر بشکست
نرسد نامههای من به تو ز آنک
پر مرغان نامهبر بشکست
قصهای مینوشت خاقانی
قلم اینجا رسید و سر بشکست
#خاقانی
#غزل
@beytolghazal
شب فراق تو را روز وصل، پیدا نیست
عجب شبی، که در آن شب، امید فردا نیست
#سلمان_ساوجی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بیا ای جان، بیا ای جان، بیا فریاد رس ما را
چو ما را یک نفس باشد، نباشی یک نفس ما را
ز عشقت گرچه با دردیم و در هجرانت اندر غم
وز عشقِ تو نه بس باشد، ز هجرانِ تو بس ما را
کم از یک دم زدن ما را اگر در دیده خواب آید
غمِ عشقت بجنباند به گوش اندر جرس ما را
لبت چون چشمهی نوش است و ما اندر هوس مانده
که بر وصلِ لبت یک روز باشد دسترس ما را
به آبِ چشمهی حیوان حیاتی "انوری" را ده
که اندر آتشِ عشقت بکشتی زین هوس ما را
#انوری
#غزل
@beytolghazal
به مویی بسته صبرم، نغمهی تار است پنداری
دلم از هیچ میرنجد، دل یار است پنداری
به تحریک نسیمی خاطرم آشفته میگردد
به خودرایی سر زلفین دلدار است پنداری
نه پندم میدهد سودی، نه کارم راست بهبودی
دلی دارم که هر امسال او پار است پنداری
ننوشم تا قدح بر من دری از غیب نگشاید
کلید روزنم در دست خمّار است پنداری
به نوعی طعن مردم را هدف گشتم که دامانم
ز سنگ کودکان، دامان کُهسار است پنداری
فلک را دیدهها بر هم نمیآید شب از کینم
چنان هشیار میخوابد که بیدار است پنداری
نظیری! بوالعجب شیرین و نازک نکته میآری
تو را شکّر به خرمن، گل به خروار است پنداری
#نظیری_نیشابوری
#غزل
@beytolghazal
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزل است
#سعدی
#تک_بیتی
@beytolghazal
با آنکه بی دلیل رها میکنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی پرسمت چرا؟
در پیچ و تاب عشق، به معنای هجر نیست
رودی ز رود دیگر اگر می شود جدا
خون می خوریم در غم و حرفی نمی زنیم
ما عاشق توایم همین است ماجرا
خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت
گاهی به قدر صبر بلا میدهد خدا
حق با تو بود هرچه بکوشد نمی رسد
شیر نفس بریده به آهوی تیزپا
ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی؛
افسانه ای بساز خود از داستان ما
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
دهخدا تجربه عشق ندارد ورنه
معنی "مرگ" و "جدایی" به یقین هردو یکیست
#کاظم_بهمنی
#تک_بیتی
@beytolghazal
مستیم و نداریم غم سود و زیان را
هر شب بفروشیم به جامی دو جهان را
چون کوزهٔ سربستهٔ پنهان شده در خاک
یک عمر ز ترس همه بستیم دهان را
بگذار لبی بر لبم ای ساغر دلخون
تا فاش کنم پیش تو اسرار نهان را
مهمان توام چند صباحی دگر ای عمر!
اینقدر میازار من سوخته جان را
گر نیست به جز خون جگر مزد من از عشق
بر شانه چرا میکشم این بار گران را
تا من شوم آسوده و خشنود شود یار
با من بزن ای مرگ! به تیری دو نشان را
جای طلب بوسه وفا خواستی ای دل
دیدی که نه این را به تو دادند نه آن را
راضی به عذاب دگران نیستم اما
گر عادلی ای چرخ! فلک کن دگران را
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد، بوی تو میآید
#سید_حمیدرضا_برقعی
#تک_بیتی
@beytolghazal
یارب! بباران بر سرم، بارانِ نم نم را
بر من ببخشا دستِ خالی، توشهی کم را
از دوشِ من بردار بارِ اینهمه غم را،
تا زندهام، بر شانهام بگذار، پرچم را
با ذکرِ اربابِ دو عالَم، زندگی کردم،
شاید، دمِ مرگم، ببینم، شاهِ عالم را
یک دم صدایش کردم و یک عمر خوشبختم
از من نگیری هیچگاه، ای کاش آن دم را
یادِ سرِ از تن جدایِ دوست، میافتم
هروقت، دارم زیرِ لب، آیاتِ مریم را
من از نفس افتادهام، بدجور دلتنگم
عطرِ گلاب و دودِ اسپندِ محرم را
#عادل_حسین_قربان
#غزل
@beytolghazal
امشب که با تو انس به ویران گرفتهام
ویرانه را به جای گلستان گرفتهام
امشب شب مبارک قدر است و من تو را
بر روی دست خویش چو قرآن گرفتهام
از میزبانیام خجلم سفرهام تُهیست
نان نیست جان به مقدم مهمان گرفتهام
پاداش تشنه کامی و اجر گرسنگی
گل بوسهای است کز لب عطشان گرفتهام
از بس که پابرهنه به صحرا دویدهام
یک باغ گل ز خار مغیلان گرفتهام
بر داغدیده شاخهی گل هدیه میبرند
من جای گل، سرِ تو به دامان گرفتهام
زهرا به چادرش ز علی میگرفت رو
من از تو رو به موی پریشان گرفتهام
#غلامرضا_سازگار
#غزل
@beytolghazal
قصهی کرب و بلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد، ویرانهاش شد بارگاه
#سید_حمیدرضا_برقعی
#تک_بیتی
@beytolghazal
فرزند کریم سرفرازی میکرد
مانند حسن حماسه سازی میکرد
این شیر، سپاه کوفه را دست انداخت
با مرگ چه کودکانه بازی میکرد
#کرامت_نعمت_زاده
#رباعی
@beytolghazal
من مثل مجتبی و عمو مثل فاطمه
گودال هم مدینه شده ، کوچه وا کنید
#محمد_حسین_رحیمیان
#تک_بیتی
@beytolghazal
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
به فدای سر گیسوی علی اصغر تو
خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی
قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو
نذر کردم همه دشت پر از من بشود
تا ببینی شدهام مثل علی اکبر تو
پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم
تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو
غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم
به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو
استخوانهای تنم از غم تو خرد شده
تکهتکه شدم از غصه انگشتر تو
سینهام تاب ندارد که عمو گریه کند
حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو
ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
#حسین_صیامی
#غزل
@beytolghazal