eitaa logo
موسسه بیت النور کرج
187 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
661 ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨پاسخ معلم به سه سوال دانش آموز با یک ...☺️☺️ 1⃣ سؤال اول: آیا در حال حاضر خداوندی وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قیافه آن را به من نشان بده؟ 2⃣ سؤال دوم: قضا و قدر چیست؟ 3⃣ سؤال سوم: اگر از خلقت شده است، پس چرا در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ایشان تأثیری نخواهد گذاشت! 🔹معلم پس از شنیدن سوالانت بلافاصله کشیده ی محکمی را به صورت پسربچه زد😳 🔹پسربچه گفت: برای چه زدید؟ چه چیزی باعث شد که از من ناراحت و عصبانی شوید؟ 🔹معلم جواب داد: من از دست شما عصبانی نشدم و این ضربه ای که به شما زدم هر سه سوال شماست. 🔹پسربچه: ولی من هیچی را نفهمیدم. ➕معلم: بعد از اینکه شما را زدم چه چیزی حس کردی؟ ➖پسربچه: حس بر صورتم دارم. ➕معلم: پس آیا اعتقاد داری که درد موجود است؟ ➖ پسربچه: بله. ➕معلم: پس آن را به من نشان بده. ➖پسربچه: نمیتوانم. ✅ معلم: این جواب اول من بود. همگی به وجود اعتقاد داریم ولی نمیتوانیم(با چشم مادی) او را ببینیم. ➕سپس اضافه کرد که آیا دیشب خواب دیدی که من تو را خواهم زد؟ ➖پسربچه: نه! ➕معلم: آیا گاهی به ذهنت آمد که من تو را روزی خواهم زد؟ ➖پسربچه: نه! ✅ معلم: این بود. ➕ باز اضافه کرد: دستی که با آن تو را زدم از چه چیزی خلق شده است؟ ➖پسربچه: از گِل. ➕معلم: و صورت تو از چی؟ ➖پسربچه: آن هم از گل ➕معلم: چه چیزی حس کردی بعد از اینکه بهت زدم؟ ➖پسربچه: حس درد داشتم ✅ معلم: آفرین، پس دیدی چطور گِل بر گِل درد وارد میکند، این با اراده خدا انجام میشود، پس با اینکه از خلق شده، اما اگر خدا خواست این آتش مکان دردناکی برای شیطان خواهد بود. @beytonoor
🚨 ماجرای حضرت رقيّه(س) در سال 1242 ◆ ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر (سلام الله علیها) توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند: ◆ جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقی كه نَسَبش به سيّد مرتضی علم‌الهدی منتهی ميشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد ◆ می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار ، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📝 و اما حکایت: ◾️ قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند. والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند. ◾️ صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم. ◾️حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌الله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است. ◾️ سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمي‌كنم، مي‌ترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم. ◾️ سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه مي‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند. ◾️ وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايی پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمي‌داشت و بر زانو مي‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. ◾️ از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد. دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت. آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد. ◾️ اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» « آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.» ◾️ پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند اين موضوع پيش از اين به صورت روضه‌خواني از سوي حجت‌الاسلام و حجت‌الاسلام سيد عبدالله ، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأييد علما نيز قرار گرفته است. 📚 منابع روایت: منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳ 🏴 @beytonoor
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚫مقام معظم رهبری: اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا عمدا کنار بگذاریم، ملت ایران خواهد خورد. @beytonoor