eitaa logo
🌷بی بی رقیه سلام الله علیها 🌷 🌺 هیئت حضرت بی بی رقیه س🌺
122 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
120 فایل
ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Najar110
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان ☘ قاصدک از مراسم عروسی خیلی خوشش می‌آمد و از این‌که کاخ پادشاه را برای مراسم عروسی آماده می‌کردند، خیلی خوشحال بود.😍 🍂 قاصدک، تمام قاصدک‌هایی که اطراف کاخ بودند را برای مراسم عروسی دعوت کرده بود و کاخ پادشاه پر بود از مهمان‌هایی که هرکدام با لباس‌های رنگارنگ👕 در مراسم عروسی شرکت کرده بودند و با انواع خوراکی‌ها 🍖و نوشیدنی‌ها🥤 و میوه‌های خوشمزه🍇 از آن‌ها پذیرایی می‌شد. 🌸 قاصدک وقتی عروس خانم -که نوه امپراتور بزرگ بود- را در لباس عروسی دید، خیلی خوشحال شد، مثل این‌که تمام آرزوهایش برآورده شده بود.☺️ ✨قاصدک تازه بر روی یکی از پارچه‌های طلایی‌رنگ آرام گرفته بود که ناگهان با زلزله‌ای عجیب، همه‌چیز در کاخ به هم‌ریخت😖 و همه مهمان‌ها رفتند و مراسم عروسی انجام نشد😞. 🍁برای عروس خانم بار دیگر مراسم عروسی گرفتند، اما برای بار دوم نیز، زلزله‌ای آمد و مراسم عروسی انجام نگرفت.😞 🍃بعد، عروس خانم در فکر فرورفت و قاصدک هم از این‌که او را این‌گونه می‌دید، خیلی ناراحت بود.😔 🔸اما بعد از مدتی، دیگر او را ناراحت ندید و در وصورت او آثار خوشحالی را می‌دید☺️، اما علتش را نمی‌دانست… ... 📚 منبع: کتاب با قاصدک ، نوشته محمد یوسفیان تصویر گر: کلثوم نظری