#قسمت_ششم
طوقی🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا
....👆اون روزها که همراه کاروان اسرای اهلبیت(علیهالسلام)☀️ تو شهر کوفه بودیم، برخی مردم کوفه گریه میکردند. بعضیها با خودشون میگفتند کاش ما هم با امام حسین مهربان☀️ در کربلا بودیم و شهید میشدیم. اما حاکمان سنگدل همچنان ظلم و ستم👺 میکردند. من دیدم که حضرت زینب صبور دشت کربلا برای آن مردم سخن گفتند. وقتی شروع به صحبت کردند، همه جا را سکوت فرا گرفت. حتی شاید باورتون نشود که صدای زنگوله شترها🐫 هم ایستاد. من پرواز کردم🕊 کنار رقیهی سه ساله☀️ نشستم. چه آرامشی داشت، این دختر نورانی امام حسین(علیه السلام)☀️
حضرت زینب مهربان☀️ که شروع به صحبت کردند، من را یاد پدرشان امام علی(علیهالسلام)☀️ انداختند. یک لحظه خاطرات امام علی مهربان به یادم آمد. دلم خیلی براشون تنگ شده بود😔 حضرت زینب مهربان، عمهی مهربان بچههای کربلایی، به مردم کوفه گفتند: ای مردم، نور دیدهی پیامبر خدا، امام حسین (علیهالسلام)☀️ را به شهادت رساندید و الان گریه میکنید. شما موجب ناراحتی خدای مهربان شدید. شما کسی را به شهادت رساندید که آمده بود خوبیها را برای شما بیاورد. زندگی شما را از بدیها نجات دهد. وای بر شما ای اهل کوفه❗️من🕊 مات و مبهوت سخنان عمه زینب مهربان☀️ شده بودم. مردم شهر کوفه همه حیرت زده بودند....
#ادامه_دارد
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
✨شوق دیدار_۶✨
#قسمت_ششم
او کسی است که زمین 🌍را از عدل و داد (عدالت و خوبی ها)🌷 پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم👺 پر شده است. احمد که نمی دانست چه بگوید😇 با خودش گفت: یعنی واقعا آن امامی که تمام پیامبران و امامان بشارت و خبر آمدن او را داده اند، همین پسر بچه سه ساله است که در آغوش امام عسکری علیه السلام✨ است؟ خدایا چشمان👀 من درست می بیند؟ یعنی من الان امام دوازدهم خود را می بینم؟ همان که خیلی ها چشم منتظر او هستند؟🤗
احمد دیگر آرام و قرار نداشت؛ دست خود را روی سینه اش گذاشت، قلبش💓 به شدت می زد، دوست داشت با صدای بلند🗣 فریاد بزند، طوری که تمام آدم👥👥 های دنیا 🌍 صدای او را بشنوند و به همه آنها بگوید: بیایید و آنچه من می بینم شما هم ببینید.
بعد از این ملاقات، احمد باید به قم برمی گشت و به همه می گفت که امام عسکری علیه السلام ✨حضرت مهدی علیه السلام✨ را به او نشان داده است؛ اما اگر کسی از او پرسید چگونه آن پسر بچه سه ساله، حضرت مهدی علیه السلام ✨است؟ او چه باید بگوید! به همین خاطر احمد دنبال نشانه ای 💫بود که قلبش💚 آرام بگیرد و اطمینان پیدا کند تا بتواند با دلیل محکم💯 با دیگران صحبت نماید. به همین علت از امام عسکری علیه السلام✨ پرسید: ای آقا و سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم❤️ به آن آرام گیرد...
#ادامه_دارد...
#روز_های_فرد
@bibiroghaaye