هدایت شده از 🌟کانال منتظران کوچک⚘
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای #مهارت_های_زندگی
🇮🇷 این قسمت :دوقولوهای بی حوصله
🇮🇷 پیام اخلاقی: برای کودکان وقت بگذارید
#روز_های_فرد
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
✨شوق دیدار_۶✨
#قسمت_ششم
او کسی است که زمین 🌍را از عدل و داد (عدالت و خوبی ها)🌷 پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم👺 پر شده است. احمد که نمی دانست چه بگوید😇 با خودش گفت: یعنی واقعا آن امامی که تمام پیامبران و امامان بشارت و خبر آمدن او را داده اند، همین پسر بچه سه ساله است که در آغوش امام عسکری علیه السلام✨ است؟ خدایا چشمان👀 من درست می بیند؟ یعنی من الان امام دوازدهم خود را می بینم؟ همان که خیلی ها چشم منتظر او هستند؟🤗
احمد دیگر آرام و قرار نداشت؛ دست خود را روی سینه اش گذاشت، قلبش💓 به شدت می زد، دوست داشت با صدای بلند🗣 فریاد بزند، طوری که تمام آدم👥👥 های دنیا 🌍 صدای او را بشنوند و به همه آنها بگوید: بیایید و آنچه من می بینم شما هم ببینید.
بعد از این ملاقات، احمد باید به قم برمی گشت و به همه می گفت که امام عسکری علیه السلام ✨حضرت مهدی علیه السلام✨ را به او نشان داده است؛ اما اگر کسی از او پرسید چگونه آن پسر بچه سه ساله، حضرت مهدی علیه السلام ✨است؟ او چه باید بگوید! به همین خاطر احمد دنبال نشانه ای 💫بود که قلبش💚 آرام بگیرد و اطمینان پیدا کند تا بتواند با دلیل محکم💯 با دیگران صحبت نماید. به همین علت از امام عسکری علیه السلام✨ پرسید: ای آقا و سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم❤️ به آن آرام گیرد...
#ادامه_دارد...
#روز_های_فرد
@bibiroghaaye
#داستان_های_شگفت_انگیز_از_کودکی_امام_زمان
✨بشارت رهایی ۱✨
#قسمت_اول
ابراهیم در حالی که آثار نگرانی😰 و ترس در صورتش نمایان بود، در خانه 🏠قدم می زد و با خود می گفت: هر چیزی را که او بگوید عملی خواهد کرد، دیگر امیدی به زندگی ندارم..😞
ای خدای مهربان! یاری ام کن🤲 زن🧕و فرزندانم 👶بعد از من چه خواهند کرد❗️
همسرش که تازه متوجه ناراحتی شوهرش شده بود، رو به او کرد و گفت: ابراهیم چه چیزی تو را این قدر نگران😰 کرده، مگر اتفاقی افتاده است؟
ابراهیم که عرق😥 ترس بر پیشانی اش نشسته بود رو به همسرش کرد و گفت: آخرین روزهای عمرمن است، بیابید تا برای آخرین بار شماها را ببینم و وصیت هایم📜 را به شما بگویم. همسرش با شنیدن این حرف، با دست🤭 محکم به صورت خود زد و گفت: ابراهیم چه می گویی؟ تو که مرا نصف جان کردی، زودتر بگو چه اتفاقی افتاده است؟ ابراهیم در حالی که عرق پیشانی اش را پاک می کرد به همسرش گفت: عُمر پسر عوف را می شناسی؟ همسرش تا نام او را شنید، رنگ صورتش تغییر کرد و با صدای لرزان گفت: آری، او را می شناسم! کیست که او را نشناسد؟ حاکم و فرمانروایی 👑ستمگر👹 و ظالم👿 است و تاکنون تعداد فراوانی از پیروان و شیعیان امام حسن عسکری علیه السلام✨ را به شهادت رسانده است.
#ادامه_دارد
#روز_های_فرد
🍎🍃🍎🍃