eitaa logo
یا صاحب الزمان(عج) هیئت بی بی رقیه سلام‌الله‌علیها شهرستان ورزنه
57 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
33 فایل
ندیدم شهی دردل آرایی تو💐 به قربان اخلاق مولایی تو💐 نداری اسیری به شیدایی من💐 ندیدم کسی رابه آقایی تو💐 "حوزه علمیه فاطمه الزهراء علیه السلام" آیدی ادمین:https://eitaa.com/BeNamALAH
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت. حلول ماه پربرکت ذی الحجه و سالروز نورانی ترین پیوند هستی، ازدواج امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهما السلام با همت خادمیاران رضوی آستان قدس رضوی برگزاری مولودی خوانی و ذکر صلوات چهارده معصوم و... توسط خادمیار رمضانی ایراد گردید، در این جلسه در مورد زندگی به سبک و روش اسلامی و الگو گرفتن از خانم فاطمه و همچنین از کتاب شیرین نهج‌البلاغه سخنان آموزنده به صورت بیانی ساده و شیوا ذکر گردیدو در آخر در مورد انتخابات که با بصیرت فردی را انتخاب کنیم که 🔸در قدم اول به انچه می گوید عمل کند. 🔸از نیت خود غافل نشود. 🔸در چهار چوب دین حرکت کند ‌ 👏 سال‌روز پیوند آسمونی آقا امیرالمومنین و خـانم‌فـاطمه‌زهـرا مبارکاااباشـه 🎊😍 ‌‌
در تاریخ 1403/7/25 در حسینیه المهدی عج شهرستان ورزنه برگزاری پاتوق دخترانه انجام که در این دورهمی با ذکر یک داستان و روایات در مورد توکل و امید داشتن برای انجام هر کار خوب و شایسته توسط مبلغ رمضانی ایراد گردید، روزی جوانی👱‍♂ هنگامی كه كنار رودخانه اي🌊 رفته بود تا كوزه بزرگ 🏺و زيبايش را پُر از آب كند در فكر فرو رفت و با چوبی كه به دست داشت در زمين شكل هايی ميكشيد. . او با خود می انديشيد كه : (اين كوزه زيبا را به بازار ببرم و بفروشم و به جای آن دو بچه گوسفند 🐑بخرم. سرِ سال اينها بزرگ ميشوند و بچه دار ميشوند و بعد از چند سال ميتوانم براي خود گله ای داشته باشم. بعد كم كم گوشت🥩، شير🥛و ديگر محصولات آنان را ميفروشم و برای خود خانه ای ميخرم. سپس ازدواج ميكنم و بچه دار👶ميشوم و غلامان و كنيزانی را استخدام ميكنم. وای به حال غلامي كه به حرفم گوش نكند! همين چوب را بلند ميكنم و بر سر او ميكوبم!). . در اين هنگام جوان كه در افكارِ خود غرق شده بود وقتی در ذهن🧠خود تجسم كرد كه با چوب به سرِ غلام ميزند، همزمان چوبی را كه در دست داشت بلند كرد و بر سرِ كوزه زد و كوزه شكست!!! هم كوزه را از دست داد و هم همه آنچه در ذهن ميپروراند!
یا صاحب الزمان(عج) هیئت بی بی رقیه سلام‌الله‌علیها شهرستان ورزنه
در تاریخ 1403/7/30 ساعت ۴/۳۰ در حسینیه المهدی عج شهرستان ورزنه پاتوق دخترانه توسط مبلغ رمضانی برگزار گردید در این مراسم با ذکر داستان آموزنده برای تشویق نوگلان در مورد نماز کلاس خاتمه یافت ♥️مبلغ خانم رمضانی 💢شرط عجیب پیرزن برای اجاره خانه اش 🌺سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی فقط مونده بود اجاره بها!!! گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه اش و شرایطمون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجمون بدیم که خیلی عالی بود . فقط یه شرط داشت که هممونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. 🔺واقعا عجب شرطی هممون مونده بودیم من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم دوتا دوست دیگمم ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا باشید. خلاصه وسایل خودمونو بردیم توی خونه ی پیرزن. شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنو ببره تا مسجد که پهلوی خونه بود.پاشد رفت و پیرزنو همراهی کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. هممون خندیدیم. شب بعد من پیرزنو همراهی کردم با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنه پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته من صبحا ندیدم برای نماز بیدار بشید. به دوستام گفتم از فردا ساعتمونو کوک کردیم صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب بعد از مسجد پیر زن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیمو چراغو روشن می کردیم کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیر زن به مسجد میرفتیم نماز جماعت خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت. هر سه تامون تغییر کرده بودیم. بعضی وقتا هم پیرزن از یکیمون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش هممونو تغییر داده بود.
📣🕊 📣🕊 🕊🎁پویش ملی هبه 🎁🕊 ( هدیه ای برای همدلی) 💫🕊 بر همه مسلمانان فرض است در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، مردم لبنان و حزب‌الله را یاری کنند. (امام خامنه‌ای مد ظله العالی) 🇱🇧🇮🇷 مشارکت در کمک‌رسانی به زنان و کودکان مظلوم و مقاوم لبنان 🎁🕊 هدیه ای به رسم مهربانی امام رئوف از طرف خانواده‌های ایرانی 🎁🕊 اهدای لباس گرم نو و کلاه و شال گردن بچه گانه
♥️در تاریخ ۱۴۰۳/۸/۵ برگزاری دور همی دوستانه با دخترای گل و ناز نیم در حسینیه المهدی عج شهرستان ورزنه با مربی گری خانم رمضانی که موضوع این جلسه وضو بود که با ذکر داستان و مسابقه بازی نمازی شیطون برو بود که یکی از بچه ها نقش شیطان را بازی می کرد و دیگری فرشته و هنگام وضو گرفتن شیطان ضعیف و ترسو و در حین حال ، تلاشگر نشان داده می شد. و آن فرد سعی میکند. با او مبارزه کند. و پیروز شود. و هر مرحله که به نماز نزدیک تر می شود. شیطان ضعیف تر می شود و....
در تاریخ 1403/8/7 با همت گروه کنشگران محله المهدی عج شهرستان ورزنه جلسه هیئت اندیشه ورزی و مشکلات محله گفت‌وگو صورت گرفت از جمله مشکلات ازدواج جوانان،زنان بدسرپرست،کمک به کودکان غزه و لبنان و ...و همچنین با ذکر آیات و روایات ائمه‌ الطهار علیه‌السلام ومشکلات اخلاقی با توکل و صبر و امید این مشکلات را گره گشایی نمایند، ♥️مبلغ رمضانی
🔰 مراسم چهلمین روز شهادت مجاهد نستوه سیدحسن نصرالله و سردار شهید نیلفروشان 🌷قرائت‌ قرآن‌ کریم‌ و هدیه به شهدای مجاهد 🟢در تاریخ 1403/8/15 ساعت ۴ بعد از ظهر در حسینیه المهدی عج ورنه کلاس بصیرت افزایی و تبلیغ دین توسط مبلغ رمضانی برگزار شد، همچنین در این جلسه آیه 83 سوره یوسف در مورد صبر جمیل بحث و گفتگو به عمل آمد و توصیه ی رهبر عزیز به جوانان که پشتوانه معنوی شکر و ذکر است ، و اینکه دنیای فردا مال شما جوانان است و نظم جهان فردا به دست شما است،معرفت و تلاش لازم است و...