سومین سوگواره ده
۱- داستان کوچک یا داستانک
۲-داستان کودک
۳- طرح رمان
بخش ویژه:
بهرهگیری از تمرکز بر بستر چند اثر عاشورایی نقاشی خط و خلق داستان بر مبنای آن
💠 آثار نقاشی خط با QR_code درج شده در اسلایدهای بعد، قابل دسترسی است.
💠تعداد کلمهها در محور داستان کوچک حداکثر ۵۰۰ کلمه و در داستان کودک و طرح رمان حداکثر ۱۰۰۰ کلمه باشد.
💠علاقهمندان میتوانند در هر سه محور مذکور، شرکت و در هر کدام از آنها حداکثر سه اثر ارسال نمایند.
💠آثار ارسالی در مسابقهی دیگری حائز رتبه نشده و یا در کتاب، مجله یا سایت دیگری منتشر نشده باشد.
💠آثار در یک فایل word به همراه مشخصات کامل نویسنده و ذکر عنوان قالب در ابتدای فایل ارسال گردد.
💠 مشخصات نویسنده از قبیل نام و نام خانوادگی، تاریخ تولد، آخرین مدرک تحصیلی، شماره تماس، آدرس، کد پستی و ایمیل همراه با اثر ذکر گردد.
💠 بر استفاده از ظرفیت دورههای آموزشی برگزار شده در دبیرخانه داستان کوچک باشگاه ادبی بانوی فرهنگ تاکید میشود:
_کارگاه کشف داستان کوتاه کوتاه
_عاشورا در آینهی آفرینش هنری
_خلق داستان کوچک عاشورایی بر اساس ذائقهی جهانی
_برگزاری پاتوقهای مجازی شناخت و تحلیل داستان کوچک
برای دسترسی به دورهها و نیز پاسخگویی به سوالات احتمالی، به نام کاربری زیر در پیامرسان بله پیام دهید:
@banooyefarhang
💠ایمیل جهت ارسال اثر:
info@banooyefarhang.com
. 💠مهلت ارسال اثر: ۱۴۰۲/۶/۱۵ مصادف با اربعین حسینی
💠زمان تقریبی برگزاری اختتامیه: آبان ماه
دبیرخانه سومین سوگواره داستان ده
🆔 @bibliophil
02.Baqara.096.mp3
1.58M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت نود و شش | سوره بقره|
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: 8mint
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بیعلی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته
#محرم
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
کفن که دست مرا بست، دست تو باز است
و دست باز تو یعنی بیا درآغوشم
#محرم
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
383_16392394965067.mp3
16.52M
شور (قسم به کتری جوشیده در حسینیه)
🎥 مراسم عزاداری شب ششم ماه #محرم
🗓 یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
#محرم
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
02.Baqara.097-99.mp3
1.84M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت نود و هفت تا نود و نه | سوره بقره|
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: 9mint
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
بغض قلم
من همیشه پشت نرمافزار طاقچه بودم ولی با این حرکت شون از چشمم افتادن. واقعا ناشران مذهبی حق دارند
021 9107 1001
شماره پشتیبان طاقچه
حتما دوستان تماس بگیرید و به این حرکت نقد کنید و بگید دیگه از طاقچه خرید نمیکنید.
ملاعباس چاووش مازندرانی شب جمعه به کربلا مشرف شد. آقا را در عالم رویا دید.
آقا بهشون فرمودند: (رفتی شهرتون
سلام منو به چایی ریز هیئت تون (در بعضی نقلها کفش جفتکن) برسون. بهش بگو حساب چاییهایی که تا حالا برا ما ریخته رو داریم.)
آقا صحبتشون ادامه دادند:(اگه بازم شب جمعه آمدی کربلا، دیگه روضه علیاکبر ما رو نخون! آخه مادرما شب جمعه کربلاست. طاقت شنیدن روضه علی اکبر رو نداره.)
📒کتاب کرامات الحسينيه، ج۲ ص ۱۱.
#بغض_قلم
#محرم_خوانی
🆔 @bibliophil
آنگاه که همه رفتند با چشمانی اشکبار و لحنی ملتمسانه، آمدی که:(مولای من، به خدا که جگرم از داغ رفتگان میسوزد و زندگی را بیاینان خوش نمیدارم! آقای غریب و بیکسم! بگذارید بجنگم!)
_بگذارم بجنگی؟ تو آخرین امید و عزیزترین کس حسینی. تو ماه خاندان بنیهاشمی.
تو تکیهگاه منی. اگر گزندی به وجود نازنینت برسد، چه؟
اگر زنان و اطفال خیمهگاه خبردار شوند که به تو چشم زخمی رسیده، امیدشان پاره میشود...
نه برادرم، نه امیدم، نه...
جنگ نه!
اما کودکان تشنهاند!
اگر میتوانی، فقط قدری آب...
📒 کتاب ماه به روایت آه
#محرم_خوانی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
پدرتان یزید، سه بار در برابر لوای حسین، نشست و برخاست و با اعجاب و تحسین گفت: (یاللعجب! شگفتا غیرت و حمیت و شجاعت حامل این پرچم که حتی اجازه نداده است بر تیر پرچم نیز خدشه وارد شود!)
زحر به قیس گفت: پرچم را پس از کشتن حسین با سختی و مشقت از زین اسب عباس بن علی بیرون کشیدیم.
عباس لوای حسین را چنان بر زین اسب خود استور کرده بود که حتی پس از قطع دو دست و تیر باران او که باعث فرو افتادنش از اسب شد، لوای حسین تا عصر عاشورا بر زین اسب عباس در اهتزاز بود.
📒کتاب ماه به روایت آه
#حامل_لوا_الحسین
#یا_عباس_دخیلک
#محرم_خوانی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
بیش از پنجاه تن از جنگاوران سپاه شام و کوفه مدعی کشتن عباس بودند. به خدا نزدیک بود فتنهای رخ دهد که امیر عمربنسعد بر سرشان فریاد زد که: خاموش باشید. به خدا قسم کشتن صاحب لوای حسین کاری نیست که از ده کس و بیست کس ساخته باشد.
📒 کتاب ماه به روایت آه/ ابوالفضل زورویی نصرآباد/ نشر نیستان
#یا_عباس_دخیلک
#محرم_خوانی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
02.Baqara.100-101.mp3
1.32M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت صد و صد و یکم | سوره بقره|
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: 7mint
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
دستش که به آب خـورد
یاد وصیت پـدرش افتاد
"کنارش بمان"
مظلوم تر از او نیسـت
چنان سراسیمه بازگشـت
که دست هایش را جا گذاشـت
#السلام_علیک_یا_قمر_العشیره💔
#تاسوعا
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
اولین بار که نگاهم به گنبد علمدار خورد اربعین سال ۹۱ بود. قبل از رسیدن به کربلا، در حوالی ستون هزار مسیر پیادهروی نجف تا کربلا موکبی بود با پنجرههای آبی و دیوارهای نقرهای.
در حیاط موکب پرچم بزرگی نصب بود. بلند و سیاه با نوشتهی: یا حامللوا الحسین.
قبل از رسیدن به حرم، مهماننوازی علمدار را دیدم. خادمهای موکب با تحصیلات بالا بزرگترین افتخار خود را خادم عباس بودن میدانستند. یکی دکتری داشت، دیگری فوقلیسانس و...
آن که دکتری داشت، سرویس بهداشتی موکب را تمیز میکرد. آن دیگری که پا نداشت به زائرها خوشآمد میگفت.
هرچه برای رفاه یک زائر خسته در راه آمده نیاز بود، در این موکب تمیز و بزرگ فراهم بود.
ما سیراب از عشق عباس، وارد کربلا شدیم. من از بین نخلها دنبال گنبد میگشتم، و ماه را دیدم، ایستاده به تماشای خورشید.
به پشت درب حرم علمدار که رسیدیم. از ازدحام جمعیت درب خانه بابالحوائج بسته شده بود. باورم نمیشد. مگر در خانه بابالحوائج هم بسته میماند؟
این همه راه، پیاده آمده بودیم و به در بسته خوردیم!
باور نمیکردم، شاید بعضی برگشتند ولی من باور نمیکردم درب خانه باب الحوائج بسته بماند. ایستادم، باید این در باز میشد.
هجوم جمعیت افراد پشت در، چون سیل خود را به ساحل آرامش ضریح رساند.
من اولین نفری بودم که قفسه سینهام به مشبکهای ضریح کوبیده شد.
همینجا بود که عشق علمدار بر قلبم نقش بست و بیرون نیامد. هرچند جسم ضعیفم را زنان عراقی بیرون کشیدند اما این عشق بیرون کشیدنی نبود.
بعد از آن روز چند بار دیگر راهی کربلا شدم. همیشه برایم فاصله حرم علمدار تا خیمهگاه اشکآور بود. من سواری را میدیدم که با تمام وجود به دنبال رسیدن است و فقط چشم به خیمهگاه دارد.
و وقفالعباس، ایستاد، ایستاد و دنیا از حرکت ایستاد. چه فاصلهی کمی مانده بود که برسد، عمو به خیام! کربلا که میروم به همین فاصلهها گریه میکنم!
فاصله کم تل زینبیه تا حرم امام حسین
فاصله کم خیمهگاه تا حرم حضرت عباس
فاصله خیمه حضرت عباس تا خیمه امام حسین(علیهالسلام)
من بارها دست علمدار را بعد از آن زیارت اول در زندگیام دیدم.
وقتی کتاب پشتپرچمقرمز برای نوقلمی چون من بدون پرداخت یک ریال چاپ شد، وقتی مسیر حرفهای شدنم از پشت پرچم قرمز آغاز شد، من عنایتهای ویژه عباسبنعلی را دیدم.
تا عمر دارم مدیون عباسم!
او که یکبار شرمنده بچههای حسین شد، دیگر شرمنده کسی نمیماند.
او کمترینها را به بالاترین قیمت میخرد!
و چقدر دوستت دارم ماهترین عموی دنیا
این عشق را از قلبم نگیر!
#دلنوشته
#تاسوعا
🆔 @bibliophil
موکب حرم حضرت عباس(عليهالسلام) در مسیر پیادهروی اربعین/ با پرچم بزرگ حامللوا الحسین(عليهالسلام)
#یا_عباس_دخیلک
#محرم_خوانی
#حامل_لوا_الحسین
🆔 @bibliophil
#عبّاس باید هم از مشک محافظت کند،
هم از جان خویش.
حفظ جان برای حفظ آب وَ
حفظ آب برای حفظ جانان.
اگر عبّاس نماند چه کسی آب را به خیمه ها برساند و اگر آب نماند، عبّاس با چه رویی خودش را به خیمه ها برساند؟!
آنچه اکنون در آغوش عبّاس است،
فقط یک مشک آب نیست،
آبروی عبّاس است،حیثیت عبّاس است.
📒کتاب سقای آب و ادب/ سیدمهدیشجاعی/ نشر نیستان
#تاسوعا
#یا_عباس_دخیلک
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil