eitaa logo
بغض قلم
627 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
272 ویدیو
31 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! 📄روزنوشت 📒داستانک 📕کتابخوانی 🎧کتاب صوتی ✏️داستان‌نویسی 📡جشنواره‌های ادبی 📘 محدثه قاسم‌پور/ نویسنده کتاب‌‌های: _پشت پرچم قرمز _شب آبستن _نمیری دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است. @Adminn_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-داستان-کوتاه-هوشنگ-گلشیری.pdf
647.9K
این مجموعه ده داستان از هوشنگ گلشیری که بحث امروز ما روی داستان کوتاه نقش‌بندان 🆔 @bibliophil
بغض قلم
🖌 سبک‌شناسی داستان کوتاه ایرانی 📒 قسمت هفدهم/ نمونه چند داستان مدرن ⭐️داستان درخت گلابی / گل‌ترق
🖌 سبک‌شناسی داستان کوتاه ایرانی 📒 قسمت هجدهم/ تحلیل داستان نقشبندان هوشنگ‌گلشیری این داستان نمونه‌ای از یک داستان مدرن که در آن راوی روایت را به صورت خطی پیش نمی‌برد. گاهی از گذشته گاهی حال روایت می‌کند. در داستان مدرن شخصیت گوشه‌گیر و تنهاست در این داستان هم جواد بهزاد شخصیت اصلی و راوی داستان از زندگی زناشویی خود که از دست رفته صحبت می‌کند. شیرین همسر راوی به بیماری سرطان مبتلا شده و برای اینکه همسرش را به ظاهر کمتر آزار بدهد او را ترک کرده است. هنر گلشیری در این است که داستانی ساده را به سبک مدرن و با لحنی غنایی به شرح تلاطم‌های عاطفی انسانی تنها و غمزده‌ی زمانه ما تبدیل می‌کند. داستان از منظری درونی و با زاویه دید اول شخص روایت می‌شود. جواد بهزاد روی بوم نقاشی درحال کشیدن زنی سوار بر دوچرخه است. دور شدن زن دوچرخه سوار تصویری از دور شدن همسر راوی است. در حین کشیدن نقاشی خاطرات خود را هم به یاد می‌آورد. راوی به علت شغل نقاشی به رنگ‌ها حساس است و در توصیف‌ها این حساسیت به مکان‌ها و اشیا مشخص است.‌ توصیف در داستان‌ مدرن در خدمت بیان تنهایی انسان مدرن است. (خم خیابان را می‌بینم و خورشید را که... افق روبه را نارنجی مایل به زرد کرده است. نه، خورشید از آن راسته که بالا می‌رفتیم پیدا نبود، فقط رنگ نارنجی مایل به زرد افق بود) 📒کتاب‌داستان‌کوتاه‌در‌ایران 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.245.mp3
1.9M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۲۴۵ | سوره بقره | مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۰min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتشار یادداشتم برای کتاب سفر به قلعه‌خورشید در صفحه‌ی بانوی‌فرهنگ 🆔 @bibliophil
بیشتر داستان‌نویسان زمانی که می‌خواهند، داستانی از زندگی حضرت رضا(علیه‌السلام) بنویسند؛ سراغ سفر تاریخی ایشان از مدینه به مرو می‌روند. این موضوع هم فرصت است و هم تهدید. تهدید از این منظر که تکراری بودن داستان مخاطب را خسته و ناامید کند و کششی برای خواندن داستان نداشته باشد. خانم رقیه بابایی در کتاب سفر به قلعه خورشید با انتخابی درست از این تهدید، فرصت ساخته است. داستان از زبان سحاب پسر بچه‌ای کوچک روایت می‌شود که آرزو دارد به نیشابور سفر کند و در شهر هزار کاتب شغل کتابت را بیاموزد. سحاب برای رهایی از دست ارباب ستمگر خود مخفیانه با کاروانی به نیشابور سفر می‌کند، کاروانی که کاروان معمولی نیست و توسط سربازان مامون، عازم مرو است. در هر فصل با سحاب به ماجراهای یک شهر سفر می‌کنیم و از سفر امام‌رضا به بصره، اهواز و نیشابور می‌شنویم. غنای بخش پژوهشی مشخص است ولی این اطلاعات کشش داستان را کم نکرده و داستان مانند سحاب پویا و روان است و خواندن 154 صفحه داستان کودک و نوجوان را برای مخاطب لذت بخش کرده است. در بخشی از داستان آمده است:«می‌خواهم سفر کنم به آن سرزمین دور، به سیر کردن در دشت و کوه به چشمه‌های بزرگ و کوچک، به دیدن آدم‌ها و خانه‌های عجیب و غریب. تا وقتی به شهر هزار کاتب، شهر نیشابور برسم. آنجا استادی بیابم و شاگردش شوم. قلمی واقعی به دست بگیرم و در جوهری سیاه فرو کنم. آن وقت قلمم را روی صفحه بالا و پایین ببرم و تمام کلمات دنیا را بنویسم.» «سحاب به صدای آهسته ابومسلم گوش سپرده بود که او گفت: امام وقتی در مدینه بود مردم از شهرهای دور و نزدیک نزد ایشان می‌آمدند. از درخواست‌هایشان می‌گفتند یا سوالاتشان را می‌پرسیدند. هر روز در مسجد‌النبی کلاس درس و بحث برای دانشمندان و شاگردان بسیار امام برپا بود. تا آنجا که فرمان امام به شرق و غرب دنیا می‌رسید و انجام می‌شد. او آهسته‌تر ادامه داد: تا آنکه جاسوسان مدینه برای مامون خبر بردند چه نشسته‌ای که روز به روز علی بن موسی محبوبیت و نفوذش بیشتر و بیشتر می‌شود. مامون هم که با کشتن برادرش امین، حکومتش را از جانب عباسیان و بعد علویان در خطر می‌دید، بارها برای امام نامه نوشت و ایشان را به مرو دعوت کرد اما امام نپذیرفتند تا روزی که رجا و سربازانش به مدینه آمدند و ایشان را راهی سفر کردند. این سفر بی‌بازگشت.» 🆔 @bibliophil
طراحی جلد خوبی نداره ولی کتاب قشنگی برا نوجوان‌ها 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام نخل‌های بزرگ از همین مرحله شروع کردند. شاید اولش همه‌ی بذرها وقتی افتادن روی خاک با خودشون گفتن مگه میشه منم نخل بشم؟! شاید فقط روزی یک میلی‌متر با سرعت لاک‌پشت رشد کردند ولی هر روز برای رسیدن به هدف‌شون قد کشیدند. تلاش مستمر در مسیر 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.246.mp3
2M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۲۴۶ | سوره بقره | أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۱min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فردا ریس‌جمهور میاد کرج ساعت ۱۰ صبح مصلی کرج به مامانم میگم فردا ناهار چی بپزم؟!
خوب خداروشکر ریس‌جمهور جمعه میاد فردا نمی‌خواد ناهار بپزم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنار یه غرفه کتابفروشی داشتم کتاب‌ها ورق می‌زدم که خانمی داشت با دوستش صحبت می‌کرد. صداشون خیلی بلند بود، البته موضوع صحبت‌شونم برام جالب بود، خانمه می‌گفت این کتاب نوه‌ام داره اصلا چرته، نمی‌دونم چرا انقدر تلویزیون تبلیغ‌ش می‌کنه! بعد این همه کتاب خوب هیچ‌کس ازش خبر نداره! این جمله بهم انگیزه داد بخونم ببینم چرا به نظر یه مخاطب بزرگسال یک کتاب نوجوان چرته! بعد چند وقت یادم رفت و نخوندم. تا اینکه خواهرزاده‌ام کتاب رو در سفری به قم خریده بود، شاید چون زیاد تبلیغات‌ش دیده بود چون جلد کتاب برا یه دختر ۱۰ ساله جذابیتی نداره، البته به‌نظر من، شاید به نظر اون داشته باشه. یه مقداری خوند و گفت: خاله بیا تو فعلا بخون. چون می‌دونست دوست دارم بخونم. از امروز میرم سراغش ببینم داستان کتاب چیه؟! شما نظری دارید؟! آیا هر کتابی تبلیغات‌ش زیاد کتاب خوبی؟! 🆔 @bibliophil
فعلا حدود ۱۰۰ صفحه خوندم.. به‌نظرم کتاب خوبی البته قوی نیست ولی اونقدر هم اون خانم گفت چرت نبود، تا اینجای کار 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.247.mp3
2.23M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۲۴۷ | سوره بقره | وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۱۲min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه کسی می‌تواند این معادله را حل کند ؟؟؟ چه کسی می‌داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال‌ها و جواب ها قرار گرفته‌ایم؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی‌شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی می داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: “نبرد تن و تانک؟!” اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های تانک له می‌شود؟ آیا می توانید این مسئله را حل کنید؟ گلوله‌ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه‌ی خود از فاصله هزار متری شلیک می‌شود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده وگذر می‌کند، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک می‌ریزد؟ وکدام کدام…؟ توانستید؟؟ اگر نمی‌توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید: هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران-دهلران حرکت می‌نماید، مورد اصابت موشک قرار می‌دهد، اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود. معلوم کنید کدام تن می‌سوزد؟کدام سر می‌پرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟ چگونه می‌توانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم. چگونه می‌توانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم ؟ کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می‌کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می‌گذارد؟ کدام اضطراب جانت را می‌خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته‌ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ “صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن“ آی پسرک دانشجو، به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است؟ جوانی به خاک افتاده است؟ آی دخترک دانشجو، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد به اشک نشانده‌اند؟ و آنان را زنده به گور کردند؟ هیچ می دانستی؟ حتما نه!… هیچ آیا آنجا که کارون و دجله و فرات بهم گره می‌خورد، به دنبال آب گشته‌ای تا اندکی زبان خشکیده کودکی را تر کنی و آنگاه که یافتی با امید‌های فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی‌خورد!! اما تو اگر قاسم نیستی، اگرعلی اکبرنیستی، اگر جعفر و عبدالله نیستی، لااقل حرمله مباش! که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد. من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد. 📒آخرين دست نوشته شهيد احمدرضا احمدي رتبه اول کنکور پزشکي سال ۱۳۶۴ است که تنها ساعتي قبل از شهادت به رشته تحرير در آمده است. 🆔 @bibliophil
بیشتر نویسندگی نوشتن از تجربه‌های شخصی است. دکتر شریعتی درباره تجربه کشتن دانشجویان نوشته: اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می‌زدم، همان جایی که بیست و دو سال پیش آذرمان در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند. 📒 کتاب کویر دکتر علی‌شریعتی 🖌 منظور از آذر، شهید مهدی شریعت رضوی برادر همسر دکتر شریعتی که در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ مقابل دانشگاه تهران شهید شد. دکتر شریعتی در داستان خروس بی‌محل کتاب کویر از او یاد کرده است. تا درد نداشته باشی نمی‌تونی از درد بنویسی ‌🆔 @bibliophil