📒 مرحله سوم (نقطه اوج)
- فرهاد دزد موتوریای را فرستاده تا کیف برزو را بزند و او را زخمی کند، بنابراین فکر میکند، برزو برای ارائهی تحقیقش به دانشگاه نمیرسد، اما برزو بدون کیف و با دست و پای آسیبدیده خود را به دانشگاه میرساند. برزو بدون یادداشتها، با کمک فایلهای تصویریای که دوستش آماده کرده، هرچه که در ذهن دارد ارائه میدهد.
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
📒 مرحله چهارم (کنشهای سقوط کننده)
- فرهاد ارائهی او را زیر سوال میبرد و به منابعی اشاره میکند که برزو از آنها استفاده نکرده.
- برزو به خاطر حال بدش نمیتواند بیش از این روی پا بایستد و دوستش او را به درمانگاه میرساند.
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
📒مرحله پنجم (پایان و گرهگشایی)
- چند تن از استادان از ارائهی برزو دفاع میکنند و پاسخ پرسشهای فرهاد را میدهند. آنها اعلام میکنند که در منابع مذکور مطلبی دربارهی این مسئله نیست و تحقیقات برزو مستندترند.
- برزو در درمانگاه است که به او خبر گرفتن نمرهی قبولیاش را میدهند.
🌺 داورها از پایان باز بدشون میاد، حتما سعی کنید داستان پایان داشته باشد.
🆔 @bibliophil
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
10000000_160709292777157_7004472495556703263_n.m4a
11.03M
🌺اینم یه آموزش کامل از پیرنگ نویسی در پیج اینستاگرام خودنویس فیلم این جلسه موجود است.
#پیرنگ
🆔 @bibliophil
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
۱۶ اسفند ۱۴۰۱
تو برعکس همهی ما راست و حسینی گفتی آقا بیا! هنوز ساعتی از جشن نیمهی شعبان نگذشته بود که پیراهن سفیدت، غرق خون غیرت شد.
📒 کتاب تنها برای لبخند_روایت زندگی مربی فرهنگی شهید علی خلیلی به قلم یکی از نزدیکترین دوستان شهید، حجتالاسلام حشمدار است. این کتاب به تازگی در نشر شهید کاظمی چاپ شده است.
#امام_زمان
#نیمهشعبان
🆔 @bibliophil
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
#عباس_چشامی
#نیمه_شعبان
#ولادت_امام_زمان
🆔 @bibliophil
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
این انصاف نیست!
قبول بد بودیم!
اما دل داریم.
در روایتها هرکس دلگیر بود، هرکس سوال و مشکل داشت، بی واسطه خودش را به اجداد شما رساند.
در زد، صورت به صورت پرسید و جواب شنید. گاهی دیدن همان و حل شدن همان.
امسال میلاد شما جز روزهای غمگین زندگیم بود.
آفاجان! خودتان شاهد بودید، هر جا رفتم این بغض کشنده همراهم آمد. چسبیده بود به گلو و از چشمها، خودش را بیرون میریخت.
مجلس مولودی و مهمانی هم سرش نمیشد.
عمرم گذشت. دهی سوم زندگیم، به سرعت ابرهای بهاری، در حال عبور است. زندگی که از روزهای نوجوانی با اسم مستعار منتظر ورق خورد، حالا به سراشیبی جوانی رسیده.
منتظر اسمی بود که آن سالها زیر دلنوشتههایی برای شما مینوشتم. تمام نشریههای دانشآموزی برگی به نام منتظر داشت.
این انصاف نیست. ما هر سال پیرتر از قبل منتظریم. پدرم و پدربزرگم روزی نبود که یاد شما نباشند و حالا سالهاست که سفر کردهاند.
این انصاف نیست، آقا!
۱۱۸۹ سال عاشقان شما، با آرزوی صبح امید سر بر خاک فرو بردند. این همه دوری انصاف نیست.
فرق ما با آن زن و مردی که اجداد شما را میدید، در چیست؟
ما دلمان که میگیرد چه کنیم با انصاف؟
ما سوال که داریم در کدام خانه را بزنیم؟
ما در راه که ماندیم در کدام مسیر پیدایت کنیم؟
ما با دولت کریمهی شما چقدر فاصله داریم؟
هر روز خستهتر از قبل منتظریم. زیر بار این همه غم، نفسی نمانده.
هوای تازهی بهار، برگرد.
ناجی جهان! این همه دوری حق ما نیست! نجاتمان بده از این مرداب تاریک!
#امام_زمان
#منتظر
#نیمهشعبان
🆔 @bibliophil
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
Namaz01-48k.mp3
18.99M
📒چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟
🌺 استاد علیرضا پناهیان / جلسه اول
🆔 @bibliophil
۱۸ اسفند ۱۴۰۱