eitaa logo
بغض قلم
644 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
299 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب را که خواندم، دود از سرم بلند شد. باورش سخت و جانکاه بود. امیرالمؤمنینی که از کودکی در خانه‌ی رسول خدا‌، در تمام جنگ‌ها و سختی‌ها قد راست کرده و دم نزده بود. حتی پس از شهادت فاطمه‌الزهرا صبر کرده بود، چه دیده که در دو سال پایانی عمر لب به شکوه گشوده و از خدا طلب مرگ کرده است. آن هم در خطبه علنی. کتاب الغارات شرح همین دوسال پر آشوب است. دوسال بعد از جنگ نهروان تا زمان شهادت امیرالمؤمنین، معاویه در این ایام بیش از همیشه غارت کرد و یاران علی (عليه‌السلام) بیش از همیشه سستی و کوتاهی. در هیچ دوره‌ای از حکومت چهار ساله‌ی مولا، علی(عليه‌السلام) این مقدار غریب و تنها نبود. الغارات را به توصیه شهید سلیمانی خواندم. شهید سلیمانی درباره‌ی این کتاب می‌گوید: (این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت ‎علی بن ابی‌طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم و دفاع می‌کنیم.) 🆔 @bibliophil
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 توصیه‌ی استاد پناهیان به مطالعه‌ی کتاب ترجمه‌ی الغارات/ با مقدمه‌ی استاد پناهیان 🌸بخشی از کتاب: خدایا من از آنها بدم می‌آید، آنها هم از من بدشان می‌آید، من از آنها خسته شده‌ام و آنها هم از من خسته شده‌اند. آنها من را به کارهایی وا می‌دارند که خلاف خلق و طبیعت من است، اخلاقی که برای من ناشناخته بود. خدایا! بهتر از آنها را به من بده و بدتر از من را به آنها بده. خدایا دلشان را از ترس آب کن، آن چنان که نمک در آب حل می‌شود. خدایا! من آنها را نمی‌خواهم، آنها هم من را نمی‌خواهند. خدایا! مرا از دست آنها راحت کن و آنها را از من. 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5909266526984208519.mp3
12.89M
ترتیل جزء هجدهم - استاد پرهیزگار 🆔 @bibliophil
Tahdir joze18.mp3
4.16M
📖 (تندخوانی)، جزء هجدهم 🎤 استاد معتز آقایی 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒آوینی از زبان آوینی بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که درهر سوراخش که سر می‌کردی به یک خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی. حقیر متولد ۱۳۲۶ در شهر ری و فوق ليسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران اما هر چه آموخته‌ام از بیرون دانشگاه است. بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی درسایه تعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر. قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگر چه با سینما آشنایی داشتم. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است. اگر چه چیزی – اعم از کتاب یا مقاله – به چاپ نرسانده‌ام. با شروع انقلاب حقیر تمام نوشته‌های خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه، اشعار و ... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاوردم. هنر امروز متأسفانه حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار خودشان هستند. به فرموده خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (رحمه‌الله علیه) تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آنچه که انسان می نویسد همیشه تراوشات درونی خود او است- همه هنرها اینچنین‌اند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست- اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند آنگاه این خداست که در آثار ما جلوه‌گر می‌شود. حقیر اینچنین ادعائی ندارم اما سعی‌ام بر این بوده است. تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شب‌های شعر و گالری‌های نقاشی رفته‌ام. موسیقی کلاسیک گوش داده‌ام. ساعت‌ها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمی‌دانستم گذرانده‌ام. من هم سال‌ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیسته‌ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه‌ای گذاشته‌ام و کتاب «انسان تک ساختی» هربرت مارکوز را -بی‌آنکه آن زمان خوانده باشم‌اش- طوری دست گرفته‌ام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:(عجب فلانی چه کتاب هایی می‌خواند، معلوم است که خیلی می‌فهمد.) اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچارشده‌ام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمی‌شود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمی‌آید. باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت. و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می‌زنم. 📒 کتاب آوینی پاسخ می‌دهد! / مجید باقری/ انتشارات خادم الرضا 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بغض قلم
🦋جلسه هفدهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: داستان فانتزی 💥 منبع؛ کانال تلگرا
24.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋جلسه هجدهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: داستان عاشقانه 💥 منبع؛ کانال تلگرام galimalva 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای امیرالمؤمنین مالی از اصفهان رسید. حضرت برخاست تا به کاروان اموال رسید. مردم نیز ازدحام کرده بودند. حضرت چند نخ گرفت و آن‌ها را به هم گره زد و به دور اموال کشید و فرمود:(هیچ کس حق ندارد داخل این محدوده بیاید!) کوفه در آن زمان هفت محله و هفت امیر داشت. حضرت سران محله‌ها را فراخواند و با کمک آن‌ها اموال را به هفت قسمت تقسیم کرد. حتی نانی که در میان اموال بود را به هفت قسمت تقسیم کرد و تکه‌ای از آن نان را برای هر قسمت قرار داد. سپس با قرعه‌کشی هر سهم را به یک محله اختصاص داد. علی (عليه‌السلام) بین دو تپه طلا و نقره ایستاده بود. اموال را بین مردم تقسیم کرد تا هیچ از آن باقی نماند. و خودش دست خالی به خانه برگشت. 📒 کتاب ترجمه‌ی الغارات/ سید محمود زارعی/ انتشارات بیان معنوی 🆔 @bibliophil
تو باید می‌آمدی سید!/ قتل‌گاهی به نام «فکه» و شهیدی به نام «آوینی» 📒 به قلم دوست عزیزم خانم حنان سالمی http://fna.ir/3bsfhu 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نخلستان و ماه .mp3
3.83M
🌴درد و دل نخلستان با ماه 🌙 ماه! ماه! چرا با من حرف نمی‌زنی؟! نکند زبانم لال بی‌صاحب شدیم! نگو که دیگر آقا نیمه شب‌ها شانه‌های حیدری‌اش را نمی‌گذارد روی ساقه‌ی پایم! نگو که دیگر صدای قشنگ علی(عليه‌السلام) را نمی‌شنوم! آخر من بزرگ شدم به مدد دست‌های پینه بسته‌ی علی (عليه‌السلام) او خود مرا کاشت!! در این خاک بی‌وفای کوفه! ماه! نمی‌خواهی حرف بزنی! چقدر لاغر و زرد شدی! روی شاخه‌های من بنشین! تا باهم به درد یتیمی گریه کنیم! آخر یتیمی دردی‌ست که درمان ندارد! 📒 کتاب پشت پرچم قرمز/ محدثه قاسم‌پور/ نشر سفیر 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تحدیر%2F_جزء_نوزدهم_قرآن_کریم_.mp3
4.02M
📖 (تندخوانی)، جزء نوزدهم 🎤 استاد معتز آقایی 🆔 @bibliophil
4_5911314474765124046.mp3
13.38M
📖ترتیل جزء نوزدهم 🎤استاد پرهیزگار 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بغض قلم
🦋جلسه هجدهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: داستان عاشقانه 💥 منبع؛ کانال تلگر
23.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋جلسه نوزدهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: داستان ماجراجویانه 💥 منبع؛ کانال تلگرام galimalva 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی پیامبر نماز صبح را که خواند، رو به مردم کرد و فرمود:(ای یاران! من دیشب عموی خود حمزه و برادرم جعفر را در خواب دیدم، از ایشان پرسیدم؛ فدایتان شوم کدام اعمال را برتر یافتید؟ گفتند: بهترین اعمال را در سه چیز یافتیم؛ 🌸 صلوات بر شما 🌸آب دادن به تشنگان 🌸و دوستی علی بن ابیطالب(عليه‌السلام) 📒کتاب رمضان دریچه رویت/ اصغر طاهرزاده/ نشر لب المیزان 🆔 @bibliophil
روزه گرفتن در ارتش شاه سال ۴۳، علی صیاد شیرازی جوانی بود که سومین سال حضور در دانشگاه ارتش را می‌گذراند. وقتی که ماه مبارک رمضان آمد، صیاد اسامی دانشجویانی را که می‌خواستند روزه بگیرند، گرفت. آن‌گاه برای اینکه هنگام بیدار شدن برای سحر، مزاحم بقیه نشوند، نموداری تنظیم کرد که تخت و اتاق آنان را مشخص کرده بود. پاسدار آسایشگاه می‌توانست بدون مزاحمت برای بقیه، آن‌ها را بیدار کند. علی نمودار را به فرمانده داد و فرمانده بدون نگاه کردن به نمودار، گفت: امسال کسی روزه نمی‌گیرد! علی سه سال برای موقعیتی که داشت زحمت کشیده بود اما پا روی دلش گذاشت و گفت: روزه واجبه! اما فرمانده گفت: روزه قدغن! آن روز کسی از گروهان ده برای ناهار به رستوران نرفت. سحر حتی آنها که هیچ وقت روزه نمی‌گرفتند به رستوران آمدند اما فرمانده جیره سحر را قطع کرده بود. گروهان‌های دیگر سحرشان را با بچه‌ها تقسیم کردند. صبح فردا خبر در دانشگاه پیچید. فرمانده روزه چند نفر را بعد مراسم صبحگاه به زور شکست. علی و دانشجویان روی خواسته خود پافشاری کردند و فرمانده که می‌ترسید خبر این بی‌نظمی از دانشگاه خارج شود، دانشجویان را جمع کرد و گفت؛ فقط می‌خواستم استقامت شما را آزمایش کنم. 📒 کتاب در کمین گل سرخ/ خاطرات شهید صیاد شیرازی 🆔 @bibliophil
یاعباس
الحمدالله
درباره مطلب مو پریشان‌ها
درباره داستان کوتاه روشنایی/ حضرت خدیجه
در خواب و بیداری😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حالا که عدد کانال حضرت عباسی شده! یه روضه شب قدر و حضرت عباس قرار میدم، با حال خوب گوش بدید، التماس دعا
مداحی آنلاین - زانوی غم بغل کرده حسین - بنی فاطمه.mp3
9.14M
🔳 (عليه‌السلام) 🌴زانوی غم بغل کرده حسین 🌴داره خون میباره از چشم حسن 🎙 👌بسیار دلنشین 🆔 @bibliophil