ولی قبل اینکه برشی از کتاب قرار بدم میخوام یه ماجرایی رو براتون تعریف کنم.
من چون این سفر رو مجبوری رفتم، خودم علاقهای به رفتن نداشتم هی توی سفر هم به همه گیر میدادم بیکارید ۱۵ ساعت از کرج اومدید، کرمان برای زیارت یه قبر؟! که چی بشه؟!
بیشتر بچههای اردو دختر نوجوان بودند، چند نفر هم بزرگتر و مربی همراه بچهها بود.
من و سه تا از بزرگترها داخل اردو اکیپ شده بودیم و باهم میرفتیم و میاومدیم.
از نکات جالب اینکه هر سه تا بچهدار نمیشدند و از حاجقاسم بچه میخواستند.
یکیشون ۷، ۸ سال بود هر کار درمانی نیاز بود، انجام داد ولی نشد، یکی دیگه دوبار بچهاش سقط شده بود و دکتر گفته بود اگه میخوای بمیری دوباره باردار شو.
سومی هم که سالها توی راهرو بیمارستانها، دنبال یه امید بود برای چشیدن طعم مادری.
این سه بزرگوار انقدر رفتن سر مزار حاج قاسم تا آخر قاسمشون گرفتن.
دوتاشون بچههاشون دنیا اومدن
و سومین هدیهی حاج قاسم هم توی راهه.
جالب اینکه کتاب نمیری دختر تا رسیدن خبر کوچولو سوم، نه مجوز گرفته بود و نه چاپ شده بود...
#حاج_قاسم
#نمیری_دختر
نه! همین کلمهی ساده. اگر گفتن همین کلمهی دو حرفی را بلد بودم، هم شما مجبور نبودید این اراجیف را بخوانید، هم من مجبور نبودم بنویسمشان. البته همین حالا هم مجبور نیستیم. ببندیم و برویم... .
حالا قبل از رفتن، صبر کنید این را تعریف کنم:
راحلهخانم، مسئول اردو، پیام داد: «محدثه! اسمت رو برا اردوی کرمان نوشتم.»
سال پیش به بهانهی کرونا نرفته بودم. پانزده ساعت از کرج با اتوبوس بروم کرمان، که چه؟! برای زیارت یک قبر؟!
آخرین بار، ده ماه پیش، مزار پدرم را در سه ساعتی منزلمان زیارت کردم. آن وقت بروم آن سرِ دنیا سرِ مزار حاج قاسم؟!
پس بین خودمان بماند! به راحله خانم هم نگویید که من اجباری رفتم کرمان!
📒 نمیری دختر/ محدثه قاسمپور/ نشر شهید کاظمی 👇
https://manvaketab.com/book/391572/
#حاج_قاسم
دوست داشتید (چند جمله درباره کتاب نمیری دختر) را از پایگاه خبرگزاری ایبنا بخونید 👇
https://www.ibna.ir/news/526879/%D9%85%DA%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%DA%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA
05.Maeda_.011.mp3
1.86M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۱۱ | يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نعمت خداوند را بر خودتان ياد كنيد، آنگاه كه جمعى (از دشمنان) قصد داشتند به سوى شما دست تعدّى دراز كنند (و شما را نابود سازند)، امّا خداوند دست آنان را از شما كوتاه كرد و از خدا بترسيد و مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل كنند.
🎤 آیتالله قرائتی
👇تفسیر قرآن: ۶min
#مائده_۱۱
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که می گفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد. قسمش داد به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) : «تویی که عشق حسین(علیهالسلام) داری! از خدا برای من هم بخواه! احمد! قرارمون که یادت نرفته؟! احمد! مَرده و قولش، منتظر خبرت میمونم. قول میدم راهت رو ادامه بدم و دست فرمانده رو از همیشه پرتر کنم. فقط براتِ شهادت منو هم از آقا امام حسین بگیر!»
📒کتاب حاج احمد
#شهید_احمدکاظمی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
نظراتتون دربارهی کتابهام رو اگه دوست داشتید داخل بهخوان بهم بگید 😍
در بهخوان بخوانید:
https://behkhaan.ir/profile/78abba40-68a8-45f7-88a7-0ee06fccbeae?inviteCode=F007B842EEE
شبآبستن میگه چرا برا من تبلیغات نمیکردی، خیلی نامردی! گفته اگه نمیری دختر بیاد خونه، یه جوری شبانه میزنمش که بمیره.
بین بچههام فرق گذاشتم! 🙈