#اَلسَّلامُ_عَلی_قَلبِ_الزِّینَبِ_الصَّبور
وقتی سخن از صبر میشود، به یاد تو میافتم. آنگاه که شاهد صحنهی خونین کربلا بودی. وقتی داغ عزیزانت، ضربات بی رحمانهاش را مثل تیشه ای بر وجود شکنندهات فرود آورد.
آنگاه که تمام زنان وکودکان مصیبت دیده و مورد ستم واقع شدهی حادثهی کربلا را یک تنه دلجویی و سرپرستی وپشتیبانی کردی.
وقتی مرهمی شدی برای دلهای زخم خوردهشان و باتکیه به تو توانستند دلخراشترین مصیبت عالم را تاب بیاورند؛ صبر تو درذهنم تداعی میشود.
اصلا *صبر زینبی* معروف است.
غنچهی صبرت درمجلس یزید تبدیل به گل شد، وقتی با خطبهیرسایت یزید را خوار و مفتضح کردی، آنگاه که فرمودی: بزودی به پدرانت میپیوندی وآرزو خواهی کرد شل و لال بودی و نمیگفتی: ای کاش پدرانم زنده بودند و شادی و هلهله میکردند.
ای یزید ای دشمن خدا و پسر دشمن خدا، سوگند به خدا که تو در چشم من ارزش سرزنش کردن نداری، کوچکتر از آن هستی که تحقیرت کنم.
سرانجام طلائیترین جمله را فرمودی: *ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلا* : من واقعهی کربلا را جز زیبائی ندیدم.
آنگاه که همه، ظاهر این واقعه را به صورت: سربریدن، کتک زدن، بیحرمتی، معجر از سر برداشتن، گوشواره از گوش کشیدن و اسارت دیدند، افق دید تو ورای چشمانداز زمینی بشر بود. تو باطن ماجرا و جایگاه شهدای کربلا در اعلی علّییّن را دیدی. سرنهادن برادرت سیدالشّهدا(عليهالسلام) بر دامن رسولالله (صلیاللهعلیهوسلم) را دیدی.
و بشر هنوز درفهم سخنان حکیمانهات درمانده است .
🖌 به قلم خانم صدیقه هویدا
#رحلت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#پیام_های_شما
🆔 @bibliophil