eitaa logo
بغض قلم
623 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
268 ویدیو
31 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! 📄روزنوشت 📒داستانک 📕کتابخوانی 🎧کتاب صوتی ✏️داستان‌نویسی 📡جشنواره‌های ادبی 📘 محدثه قاسم‌پور/ نویسنده کتاب‌‌های: _پشت پرچم قرمز _شب آبستن _نمیری دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است. @Adminn_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
نفس های دنیا به شماره افتاده ..... از آن روز که به پشت شد و گریه های فاطمه الزهرا برای همه ی روزهای شوم بعد از سقیفه نادیده گرفته شد . از آن روز تا امروز نمی تواند نفس بکشد. روزی به بهانه یک ویروس به نام سینه دنیا به تنگ می آید و روز دیگر ظلم پاهایش را روی گلوی جهان می فشارد، تا جایی که تاریخ قطع می شود..... امروز بندر بیروت .... دیروز غزه ، یمن ، فلسطین و.... فردا زمینی دیگر و مظلومی دیگر....و ظالمی دیگر ..... این جهان یک ؟ غدیر عید کسانی ست که پای عهد شان ایستاده اند تا شوند..... زمینه سازان ظهور آیا وقت یاری ولی خدا نرسیده است ؟؟؟ دست لبیک بالا بیاورید که پسر علی بن ابی طالب است . 🆔 @bibliophil
_ مگر ما بر حق نیستیم؟! علی‌اکبر در راه کربلا از امام‌حسین پرسیده بود. امام پاسخ داده بود که: به خدا بر حقیم.  علی‌اکبر آسوده‌تر از قبل گفته بود: پس از مرگ باکی نداریم!
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او عمری ستانم جاودان او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ آدم بزرگی است؛ اما این حرف خیلی از او بزرگ ‌تر است که من مرگ را می‌میرانم! برای اینکه مرگ می‌خواهد چه بگیرد؟ این بدن مرا می‌گیرد ولی من جانم را از دست مرگ نجات می‌ دهم. «مرگ اگر مرد است گو نزد من آی»؛ من پیروز هستم، من پشت مرگ را به خاک می‌مالم. مرگ مگر از من چه می ‌گیرد؟! مرگ، بدنی می‌گیرد که این بدن پوسیدنی است، خب بعد دوباره زنده می‌‌کنند؛ اما من جانم را از دست مرگ می‌گیرم و ابدی می ‌شوم. ما این هستیم؛ این است. 🎤دیدار هیئت امنای مسجد امام حسن عسکری (عليه‌السلام) تهران/ تاریخ: 1398/06/23 🌐 https://esra.ir 🆔 @bibliophil
انتظار... بین سلول‌های سیاه از رذالت بعثی‌ها پا به پای مصطفی به دنبال طوبی بودیم که یک‌باره سر از آوارهای ضاحیه برون آوردیم. طوبی را یافتیم اما خبری از سید و یارانش نیست. بی‌خبری از خبر بد شنیدن بدتر است. دردی زجرآور دارد. ذره ذره آب می‌کند. تا بذر امید قصد جوانه زدن می‌کند، آفت بیم و هراس آن را خشک می‌کند. نه فکر کنید این‌ها را که می‌گویم، لقلقه زبان است؛ نه. همه را چشیده‌ایم. شامگاه ۱۳خرداد ۶۸.... انتظاری کشنده برای خبر بهبودی سید‌روح‌الله. نوجوان بودم اما تلخی طعمش تازگی دارد. به همان تازگیِ تلخ‌کامیِ گم شدن رییس جمهور محبوبمان سید ابراهیم در شامگاه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳. سانحه سقوط بالگرد... حالا، تازه‌تر از همه شامگاه ۷ مهر ۱۴۰۳... باز هم انتظار، انتظار برای سلامت ماندن سید مقاومت، سید حسن نصرالله. نمی‌دانم. شاید خدا دارد به ما راه انتظار می‌آموزد. انتظارِ با اضطرار... می‌خواهد بگوید برای سید و مولای غریبتان هم منتظرِ مضطر باشید. نه منتظرِ مرفّه.... "یا صاحب الزمان عجل علی ظهورک" ✍ 👇دورهمگرام 🆔 @bibliophil
دماؤک تسیل علی ترابک تُخبر الحکایاتِ عنك... خون تو برخاک می‌ریزد و داستان‌ها را درباره‌ی تو بازگو می‌کند. 🆔 @bibliophil
این درد با گریه درمان نمی‌شود. صدها نتانیاهو را هم که هلاک کنیم به اندازه‌ی یک تار موی سید ما نیست. فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ و بظلم و ستم گروهى كشته شدند و عده‌اى هم اسير و جمعى آواره و دور از وطن و يا از حق خود محروم شدند. 🆔 @bibliophil
این دختر نادیا مراد است، جزو دختران ایزدی که داعش از آنها به عنوان برده‌ی ج... استفاده می‌کرد. توانست از دست داعش فرار کند و خاطراتش را در کتاب «آخرین دختر» نوشت. چندماه پیش خواندمش و می‌دانی کدام قسمت برای من از همه دردناک‌تر بود؟ اینکه تمام مردان ده کوچک آنها مسلح بوده‌اند و در خانه تفنگ داشته‌اند اما وقتی داعش به نزدیکی آنها می‌رسد تصمیم می‌گیرند که جنگ نکنند و سلاحشان را به داعش تحویل دهند تا در تله‌ی تنش نیفتند! و بتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند. آنها اینقدر به این خیال خودشان اطمینان داشتند که وقتی چندین هفته داعش در ده آنها مستقر بوده حتی یک تیر به سمت آنها شلیک نکردند و سرانجام در یک صبح تا شب تمام اتفاقاتی که نباید، می‌افتد. مردان را می‌کشند و زنان و دختران را به بردگی ج... می‌برند. نادیا مراد در چنگال داعش دو دفعه اقدام به فرار می‌کند که دفعه اول موفق نمی‌شود و صاحبش به عنوان مجازات به تمام نگهبانان و سربازان موجود در خانه اجازه می‌دهد در یک شب به او ت... کنند. این سرنوشت ناموس کسانی است که در برابر دشمن سر فرود می‌آورند. ✍ خانم صفدری 🆔 @bibliophil
هیات‌های خانگی برای حکم جهاد مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) چه کنند؟ طبق برنامه‌ی همیشگی این سال‌ها، شنبه‌ عصر، قرار بود جلسه‌ی صحیفه‌ی امام برقرار باشد که خبر شهادت سید، دل‌ها را پریشان کرد. همه می‌خواستند بروند تجمع حرم، از طرفی دل همه گرفته بود، می‌خواستند همدیگر را ببینند و بدانند چه باید بکنند. قرار شد‌ جلسه، بعد نماز مغرب باشد. خانم‌های هیأت «بنات المقاومة» که از بعد هفتم اکتبر یک سال است جمعه‌ها جلسه‌ی ندبه دارند هم بودند. در جلسه، صحبت از این شد که ما به عنوان خانم، با حکم جهاد حضرت آقا، چه باید بکنیم. امکاناتمان چیست که برای آزادی قبله اول مسلمین و همراهی با لبنان باید به میدان بیاوریم. مطالبه، تبیین و گفتگوی عمومی برای آمادگی اذهان، کمک مالی، تحریم کالاهای صهیونیستی، دعا و ایده‌هایی مثل کشیدن پرچم اسرائیل غاصب جلوی در حیاط و امثال اینها مطرح شد. گفته شد خانم‌ها در دفاع مقدس طلا می‌دادند؛ چراغ اهدای طلا همان‌جا روشن شد. توی گروه مجازی همان جلسه هم که صوت‌های هیأت بارگذاری می‌شود، ایده مطرح شد، چند نفر خانم از شهرهای دیگر هم پیام دادند که طلا اهدا کردند. خلاصه اینکه بدون هماهنگی قبلی، بیش از هفت میلیون تومان نقد و کارت هدیه، پنج گوشواره، یک گردنبند، یک انگشتر و یک سکه پارسیان جمع شد. همچنان هم پیام می‌رسد که طلا اهدا میکنیم. *هیأت‌های خانگی زنانه، خیلی خوب می‌توانند پای کار کمک مالی بیایند ان‌شاءالله.* میزان کمک مهم نیست، آن تحول روحی که با حکم جهاد ایجاد می‌شود و آن حس پیوستگی با جبهه مقاومت است که می‌تواند امت را امت کند ان‌شاءالله. ✍ دکتر رقیه فاضل 🆔 @bibliophil
فضای مسموم ایتا چهارتا بچه که نزدیک‌ترین تجربه‌شان از جنگ تفنگ پلاستیکی یا دیدن فیلم اخراجی‌ها بوده امروز سرداران شجاع و بازوان رهبری را مسخره می‌کنند که چرا نزدید. چرا ترسیدید. چرا رهبر را تنها گذاشتید. این روزها ایتا سمی‌تر از هر نرم‌افزاری به کار خود ادامه می‌دهد، ایتا مقصر نیست. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم سربازان نفوذی اسرائیل لابه‌لای همین ایتا هم مخفی شده‌اند و می‌خواهند ما را از هم جدا کنند. بعضی پیام‌ها فقط بوی تحقیر، ضعف و ناامیدی می‌دهد. بوی تفرقه، بوی ناامید کردن مردم از مسئولین و سردارانی که از جوانی جنگیده‌اند. مگر می‌شود بچه انقلابی باشی و کتاب‌های دفاع مقدس را نخوانده باشی!؟ چرا آقا این همه اصرار به مطالعه‌ی خاطرات جنگ دارند؟! چرا باید داستان دلاوری همین سرداران را لابه‌لای ورق‌های کتاب‌ها لمس کرد؟! کتاب خط مقدم را خوانده‌اید؟! اگر خط مقدم را خوانده باشید، سردار حاجی‌زاده را خوب می‌شناسید. اگر کتاب بابانظر را خوانده باشید سردار قاآنی را می‌شناسید. چه‌کسی ترسیده سردار سلامی، سردار حاجی‌زاده، سردار باقری؟! سردار قا‌آنی چه کسی امر رهبری را اطلاعات نکرده؟! بس کنید و به قول مختار بترسید و در کاری که به آن علم ندارید فتواهای صد من‌ یه غاز ندهید. اگر سرداران ما اهل ترس بودند فقط یک سوال شهید نیل‌فروشان کجا شهید شد؟ سال قبل که برای بازدید از موشک‌ها با دوستان نویسنده رفته بودیم. بچه‌ها پرسیدند ایران چرا نمی‌زند؟! سرداری که آنجا بود گفت: ایران تمیز می‌زند. نمونه‌اش طوفان‌الاقصی خیلی تلاش کردند مدرکی پیدا کنند که کار ایران بوده، زدیم. تمیز هم زدیم. ایران سال‌هاست که هم جبهه‌ی مقاومت را تقویت کرده و هم امنیت داخلی خودش را تامین کرده. مطالبه‌ی انتقام کنیم ولی ارکان حاکمیت و سرداران دلیرمان را تحقیر نکنیم... 🆔 @bibliophil