سعید دربان متوکل
مامور شده بود که شبانه
خانهتان را غارت کند،
به خانهتان که رسید
نردبان گذاشت
روی بام خانـه رفت
توی تاریکی دنبالِ جای پا میگشت
که از بام پایین بیاید،
کسی به اسم صدایش زد...
صدای مهربان شما بود ...
گفتید: سعید! تاریک است...
صبر کن برایت “چراغ” بیاورم. 😔
#یا_هادی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils