eitaa logo
بغض قلم
640 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
339 ویدیو
39 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر یه‌پیام‌مون‌نشه👇 @bibliophil_8 ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
15.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سعید تشکری؛ از امام رضا خواستم، تمام کلماتم برای او باشه. 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جابر ابن عبدالله گفت که: چون فاطمه، حسن را بزاد، امیرالمؤمنین علی را گفت: نامش بَرنه.(برایش نام بگذار) امیرالمؤمنین گفت: ( من سَبق نبرم به نام نهادن او بر رسول) رسول گفت: (من سَبق نبرم به نام او بر خدای) خدای وحی کرد به جبرئیل که:( محمد را فرزندی آمده است. برو و سلام من رسان محمد را تهنیت بگو و بگو که: علی از تو به منزلت هارون است از موسی. تو نیز این فرزند را نام پسر هارون بَرنه.) رسول گفت:(نام پسر هارون چه بود؟) گفت:(شَبَر) رسول گفت:(زبان من عربی است.) گفت: (نامش حَسن کن.) رسول موی سر حسن باز کرد و برابر آن نقره به درویشان داد. 📒کتاب قاف/ نويسنده یاسین حجازی/ انتشارات شهرستان ادب/ بازخوانی زندگی پیامبر از سه متن کهن فارسی 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسنم هنوز کودک است اما آیه‌‌هایی که پدربزرگ می‌خواند به خاطر می‌سپارد و هنگامی که به نزدم می‌آید، می‌گوید:(مادرجان! امروز این‌ها را یاد گرفتم) بعضی وقت‌ها می‌دیدم فرزندم حسن مجتبی، بالش‌ها را کنار هم می‌گذارد و برای خودش منبری درست می‌کند. آن وقت روی آن می‌نشیند و سخنرانی می‌کند. من از این کار کودکم شگفت زده می‌شدم و می‌گفتم: (عزیزم چقدر خوب سخن می‌گویی و چه زیبا خداوند را ستایش می‌کنی!) او هر بار بهتر و زیباتر از دفعه‌ی قبل سخن می‌گفت. هیچ کس هم جز من، برادر و خواهرش از این مسئله آگاه نبود. یک روز این راز را برای همسرم علی (علیه‌السلام)‌‌ فاش کردم و گفتم:(نمی‌خواهی پای منبر فرزندت حسن بنشینی؟) علی(عليه‌السلام) فرمود: (چرا نخواهم، مشتاقم بشنوم) روز بعد، علی(عليه‌السلام) گوشه‌ای مخفی شد. پسرم سخنرانی را شروع کرد. اندکی لکنت زبان داشت. از او پرسیدم:(حسن جان تو که زبانت مثل شمشیر بود. چرا امروز مثل گذشته روان صحبت نمی‌کنی؟) اندکی سکوت کرد و سپس گفت؛(مادرجان! شخصیت بزرگواری در حال گوش دادن به حرف‌های من است.) در این هنگام علی (عليه‌السلام) از نهان‌گاه بیرون آمد و حسن را غرق بوسه کرد. 📒 کتاب امام حسن، جواد نعیمی/ به نشر 🆔 https://eitaa.com/bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5886738074896959395.mp3
5.82M
ترتیل جزء پانزدهم - استاد پرهیزگار 🆔 https://eitaa.com/bibliophil
4_5886738074896959396.mp3
4.14M
بغض قلم : 📖 (تندخوانی)، جزء پانزدهم 🎤 استاد معتز آقایی 🆔 https://eitaa.com/bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بغض قلم
🦋جلسه چهاردهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: زبان معیار یا محاوره/ لحن نوشتن دا
48.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋جلسه پانزدهم آموزش داستان نویسی 🖌سعید فرض پور 📒موضوع این جلسه: ه کسره/ گویش و لهجه در داستان 💥 منبع؛ کانال تلگرام galimalva 🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🌸دریای کرم به حضور امام آمد و اظهار فقر و حاجت کرد. امام حسن(عليه‌السلام) دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافه پانصد دینار به او بدهند. مرد سائل، حمالی را صدا زد که پول هایش را برایش ببرد. حضرت، پوستین خود را هم داد و فرمود: «این را هم به جای کرایه به آن مرد بده». 📒ستارگان درخشان، ص 46 🆔 https://eitaa.com/bibliophil
-464707839_1782328631.mp3
7.68M
🌸 داستان کریم یعنی حسن (عليه‌السلام) ✍ نویسنده داستان: دوست عزیرم، بانو الناز رحمت نژاد 🎙 گوینده داستان: بانو فاطمه فدایی 🆔 https://eitaa.com/bibliophil