دوستان لیست مطالعه خواستید
یه سری لیست مطالعه آماده کردم
اگه دوست داشتید شما هم مشارکت کنید و به اون اضافه کنید.
▪️لیست کتاب رمان و داستان ایرانی با موضوع اهلبیت و دین برای نوجوان و جوان
1.آسنا و راز کنیسه / عید غدیر (نوجوان)
2. در اسارت نفرت/ عید غدیر (نوجوان)
3.کتاب مخفی/ عید غدیر
4.آنک آن یتیم نظر کرده/ پیامبر
5.کشتی پهلو گرفته/ حضرت زهرا
6.سقای آب و ادب/ حضرت عباس
7.پدر،عشق، پسر/ حضرت علی اکبر
8.آفتاب در حجاب / حضرت زینب
9.کمی دیرتر/ امام زمان
10.من و آقای همسایه/ امام جواد
11.فرمانده گندم خوار/ امام حسین
12.مشکور/ امام رضا
13.به بلندای آن ردا/ امام رضا
14.قریب غریب/ امام رضا
15.چهل و یکم / امام رضا
16.سفر به قلعه خورشید/ امام رضا (نوجوان)
17.مرا با خودت ببر/ امام جواد
18.یک خوشه انگور سرخ/ امام جواد
19.رویای نیمه شب/ امام زمان
20.دعبل و زلفا/ امام رضا
21.انتقام/ پیامبر (نوجوان)
22.اعترافات غلامان/ امام رضا
23.اوسنه گوهرشاد/ امام رضا
24. ماه به روایت آه/ حضرت عباس
25.عقیله/ حضرت زینب
26.ناقوس ها به صدا در می آیند/ امامعلی
27. بازیگر پنجم/ امام حسن (نوجوان)
28. اردو در قبرستان ژغاره/ امامهادی (نوجوان)
29. پس از بیست سال/ امامعلی و امامحسین
30. میثم و شهر ترسهای ممنوعه/ امامعلی (نوجوان)
31. فردا مسافرم/ زنان کربلا
32. یوما / حضرت خدیجه
33.طلوع روز چهارم/ حضرت فاطمه بنتاسد
34. بچهای که نمیخواست آدم باشد/ عید غدیر (کودک و نوجوان)
35. سفری که پرماجرا شد/ پیامبر (کودک و نوجوان)
36. سفر خارج از نقشه/ اربعین (نوجوان)
37. دختر ماه/ حضرت معصومه (نوجوان)
38. در راه مانده / پیامبر (نوجوان)
39. قدمهای سر به هوا / اربعين(نوجوان)
40. داستان بریده بریده/ کربلا
#داستان_نوجوان
#کتاب
🆔 @bibliophil
این لیست کتابهایی که خودم خوندم
حتما کلی کتاب دیگه هم هست که
من نخوندم و این کتابها به صورت
هنری و داستانی درباره اهلبیت
صحبت کردند. ولی خالی از نقد و اشکال
هم نیستند.
روایت (قدس نمیای؟)
با چند پاراگراف تغییر،
داخل پایگاه بانویفرهنگ
قرار گرفت👇
https://www.banooyefarhang.com/?p=12343
🆔 @bibliophil
روایت (ما که غریبه نیستیم)
نوشته خانم قربانعلیزاد
رو هم دوست داشتم 👇
https://www.banooyefarhang.com/?p=12346
🆔 @bibliophil
اگه به نوشتن داستان برای نوجوانها
علاقه دارید یکی از بهترین اساتید
این موضوع هستند.
#کلاس_نویسندگی
#داستان_نوجوان
🆔 @bibliophil
با روزه و با نماز، نشناختمت
با آنهمه رمز و راز، نشناختمت
یک ماه اگر چه میهمانت بودم
بگذشت مجال و باز نشناختمت
#ماه_مبارک_رمضان
#رباعی
#قیصر_امینپور
🆔 @bibliophil
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 تو رضایت ندهی نمیروم!
🔹 #بخش_اول روایتی از اقامه نماز بر پیکر هفت شهید راه قدس توسط رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)
🔹همسر جوانِ جوانترین شهید آن کاروان هفت نفره روبروی دوربینم ایستاده. توی قاب دارد از آخرین مکالمهاش با سیدعباس صالحی روزبهانیِ ۲۴ ساله میگوید و من که صدایش را از هدفون میشنوم نفسم بند آمده: «دو دقیقه قبل از آن حادثه به من زنگ زده بود. داشتیم با هم صحبت میکردیم که تلفن قطع شد و دیگر هیچ صدایی نیامد. معمولاً وقتی این اتفاق میافتاد آقا عباس چند دقیقه بعد دوباره تماس میگرفت اما بعد از قطع شدن آن تلفن دیگر تماس نگرفت تا اینکه خبری از تلویزیون شنیدم که یک ساختمان نزدیک سفارت ایران هدف قرار گرفته. دلم شور افتاد و ...»
🔹این شکلی میشود بود که سیدعباسِ متولد ۱۳۷۸ اهل بروجرد با دو سال سابقه پاسداری که حدود دو سال هم از ازدواجش میگذشته و برای اولین بار هم پایش به معرکهی سوریه باز شده، خونش کیلومترها دورتر از مرزهای ایران روی زمین میریزد؛ همین اول کار به چه واقعیت سترگی خوردم.
🔹اصلاً برای کار دیگری به حسینیه آمده بودم اما عظمت واقعه آنقدر بود که تصمیم عوض کنم و دوربین تصویربرداری را بردارم و حالا بایستم روبروی آدمهایی که شانه زیر باز امانتهایی دادهاند که هزاران سال قبل و در ابتدای خلقت، آسمانها از پذیرفتنش سر باز زدند.
🔹زبانم نمیچرخد اما به زحمت به همسر جوان سیدعباس میگویم: «دل کندن از همسرتان سخت نبود؟» وسط بغضی که بیخ گلویش و پرده اشکی که توی قاب چشمش گیر کرده و صبورانه با آنها دست و پنجه نرم میکند میگوید: «خیلی سخت بود! خیلی خیلی سخت! کار رفتنش که داشت درست میشد به من گفت تو رضایت ندهی نمیروم!» بغض بالاتر میآید و بقیه حرفش را میخورد. در ادامه هم با اشکی که حالا دیگر بهوضوح چشمها را تر کرده از دیدن پیکر سیدعباس در معراج میگوید و میگوید: «عباس جان! شهادتت مبارک! ما را هم شفاعت کن!»
🔹این حجم از تکرار عبارت «شهادتت مبارک» را اگر آدم اینجا و روبروی این آدمها نباشد اصلا توی کَتَش نمیرود. مگر میشود عزیزی از دست داده باشی و رفتنش را تبریک بگویی؟! زبان من که نمیچرخد. این را هم به همسر سیدعباس گفتم هم به مادرش هم به پدرش! هر سه نفرشان اما جلوی دوربین من ایستادند و شهادت سیدعباس را تبریک گفتند. پدرِ سیدعباس که رانندهی کامیون و ماشین سنگین است چیز عجیبتر دیگری هم میگوید آن هم درست زمانی که پیکر جوان ۲۴ سالهاش هنوز توی تابوت است و دفن هم نشده که داغش سرد شده باشد: «اگر به جای عباس چند عباس دیگر هم داشته باشم و لازم باشد، آنها هم فدای حضرت زینب سلاماللهعلیها و امام حسین علیهالسلام!» عین این حرف را مادر سیدعباس هم میزند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
- www.mplib.ir.mp3
4.12M
📖 #تحدیر(تندخوانی)، جزء بیست و هفتم🎤 استاد معتز آقایی
#ماه_مبارک_رمضان
#قرآن
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🔰تا حالا دندون پزشکی رفتین⁉️
🔹اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون، بعد اون مته رو میگیره دستش..
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه.
چرا نمیزنین توگوشش⁉️
🔹این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و آمپول و انبرو...
خوب اعتراض کنید بهش! چرا اعتراض نمیکنید!؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخواهیم بیاییم بیرون میگیم: آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه دندون پزشک قبول داشته باشی؟
به دکتر اعتراض نمیکنیم چون میدونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه؛
میدونیم یه حکمتی داره...
خوب خدا هم حکیمه!
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ازش تشکر کنیم.
بگیم نوبت بعدی کی هستش؟😊
🆔 @bibliophil
صدام گفت: من اشتباه یزید را نمیکنم!
شهیده بنتالهدی صدر، بانوی تاریخساز شیعه
◼️ ۱۹ فروردین، چهل و سومین سالگرد شهادت سید محمدباقر صدر و شهیده بنتالهدی صدر است زنی که پیشگام نهضت اسلامی زنان در عراق بود.
او در مسیر حرکت اسلامی برادرش محمدباقر صدر حرکت میکرد. مدتی پس از انتفاضه شعبانیه، شهید صدر به دلیل فعالیتهای سیاسی توسط دولت عراق دستگیر شد.
🔹 با دستگیری او بنتالهدی به حرم حضرت علی(عليهالسلام) رفت و به سخنرانی پرداخته و مردم را از دستگیر شدن مرجع دینیشان آگاه کرد. نتیجه این سخنرانی تظاهرات مردم نجف و آزادی شهید صدر بود. با رسیدن خبر به دیگر شهرها و کشورها، تظاهراتهایی در بغداد، کاظمین، فهود، نعمانیه، سماوه، لبنان، بحرین و ایران صورت گرفت.
صدام، شهید صدر و خواهرش بنتالهدی را به زندان انداخته و اعدام کرد. گفته شده است که کسی از نزدیکان صدام حسین از وی خواست که محمدباقر صدر را اعدام کند اما از خواهرش بنت الهدی بگذرد. صدام در پاسخ گفت میخواهید اشتباهی را که یزید با قتل حسین و زنده نگهداشتن خواهرش زینب مرکتب شد، من نیز مرتکب شوم؟
🆔 @bibliophil
هدایت شده از بغض قلم
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze28.mp3
3.99M
📖 #تحدیر(تندخوانی)، جزء بیست و هشتم🎤 استاد معتز آقایی
#ماه_مبارک_رمضان
#قرآن
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
هدایت شده از بغض قلم
ترتیل جزء 28 قرآن.mp3
12.61M
📒آوینی از زبان آوینی
بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانهای به دنیا آمده و بزرگ شدهام که درهر سوراخش که سر میکردی به یک خانواده دیگر نیز برمیخوردی.
حقیر متولد ۱۳۲۶ در شهر ری و فوق ليسانس معماری از دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران اما هر چه آموختهام از بیرون دانشگاه است.
بنده با یقین کامل میگویم که تخصص حقیقی درسایه تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر.
قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگر چه با سینما آشنایی داشتم. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است. اگر چه چیزی – اعم از کتاب یا مقاله – به چاپ نرساندهام.
با شروع انقلاب حقیر تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و ... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاوردم.
هنر امروز متأسفانه حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار خودشان هستند. به فرموده خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (رحمهالله علیه)
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام.
البته آنچه که انسان می نویسد همیشه تراوشات درونی خود او است- همه هنرها اینچنیناند کسی هم که فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست- اما اگر انسان خود را در خدا فانی کند آنگاه این خداست که در آثار ما جلوهگر میشود. حقیر اینچنین ادعائی ندارم اما سعیام بر این بوده است.
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام. موسیقی کلاسیک گوش دادهام.
ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام.
ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب «انسان تک ساختی» هربرت مارکوز را -بیآنکه آن زمان خوانده باشماش- طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:(عجب فلانی چه کتاب هایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد.) اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که «تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمیآید.
باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.
و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
📒 کتاب آوینی پاسخ میدهد! / مجید باقری/ انتشارات خادم الرضا
#شهید_آوینی
#سید_مرتضی_آوینی
#سید_شهیدان_اهل_قلم
🆔 @bibliophil
الهی
در انتهای این ماه پربرکت، پیامهای ما را سین بفرما و سین نزده رد نفرما!
خدایا!
ما را از مورد آمرزش قراردادگان درگاهت قرار ده و تا ما را نیامرزیدی بیخیالمون نشو.
ای تنها و همیشه آنلاین آفرینش❤️
🆔 @bibliophil