🌹معرفی شهید رسول بوربوری🌹
شهيد رسول بوربوري متولد شهر آبسرد از توابع دماوند بود. او يكي از شهداي بسيجي دوران دفاع مقدس است با روحيه بالاي انقلابي كه براي دفاع از حريم اسلام و قرآن و ولايت سراز پا نميشناخت. از سن 14 سالگي براي حضور در جبهههاي حق عليه باطل از همه سبقت ميگرفت.
#قسمت_اول
#راوی_برادر_شهید
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹معرفی شهید رسول بوربوری🌹
قبل از پيروزي انقلاب در راهپيماييهاي مختلف شركت ميكرد، حتي مشوق ديگران بود. بعد از پيروزي انقلاب هم در تجمعات انقلابي حضور داشت تا اينكه در سال 1358 كه امام دستور تشكيل بسيج مستضعفان را صادر نمود به همراه برادران و دوستان خود وارد بسيج شد و در تمام فعاليتهاي بسيج حضور چشمگير و فعال داشت.
#قسمت_دوم
#راوی_همرزم_شهید
🌹🍃🌹🍃🌹
🌹معرفی شهید رسول بوربوری🌹
ايشان اولين مرحله حضور در جبهه خود را بعد از تشييع جنازه دو تن از برادران شهيد به نامهاي بني قنبري و شرفالدين در محله مان در سال 1360 آغاز كرد. بلافاصله با چند نفر از دوستان خود هماهنگ كرد و برحسب احساس تكليف و نياز جبههها، تصميم به حضور در دفاع مقدس گرفت. بعد از مدتي خانواده با خبر شدند كه رسول به جبهه رفته و بعد از مدتي در حالي كه تركش به پايش اصابت كرده و مجروح بود به خانه آمد، اما ازمجروحيتش حرفي به كسي نزد.
#قسمت_سوم
#راوی_برادر_شهید
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹معرفی شهید رسول بوربوری🌹
وقتي از ايشان سؤال كردم كه چرا يكدفعه و بيخبر تصميم به رفتن گرفتيد و رهسپار شديد، در پاسخ به ماگفت به چند جهت تصميم گرفتم، اول از همه فرمان حضرت امام بود وبعد هم احساس تكليفي كه براي جهاد داشتم سومين دليل را هم اينگونه عنوان ميكرد كه نميخواسته اسلحه برادران شهيدش زمين بماند. او نميخواست ما مانع حضورش در جبهه شويم. قابل توجه است كه اين شهيد عزيز مرتب در عملياتهاي مختلف از طريق سپاه پايگاه دماوند و لشكر 27 محمد رسول الله(ص) در گردانهاي مختلف آن لشكر به عنوان نيروي پايه اعزام ميشدند. برادرم در عملياتهاي بدر و خيبر و والفجر 8 حضور داشت و در هر مرحله حضورش هم مجروح شده بود. در عمليات بدر تركش خمپاره به پاي او اصابت ميكند و ماهيچه پاي راستش از استخوان جدا شده و به مقداري از پوست آويزان ميشود و او را جهت مداوا به پشت جبهه انتقال ميدهند. بعد از عمل جراحي كه انجام داده بودند به منزل آمده و چند مرحله براي تعويض پانسمان همراهش بودم و تعجب ميكردم از صبر و حوصله و تحمل يك نوجوان 15 ساله نزديكان برايش احساس تاسف و تاثر ميكردند ولي او ميخنديد و به آنها روحيه ميداد، ميگفت: اينكه چيزي نيست ما بايد تمام وجودمان را فداي دين و اسلام و ولايت كنيم. دعا ميكرد كه سريعتر خوب شود و به جبهه برگردد.
#قسمت_چهارم
#راوی_برادر_شهید
🌹🍃🌹🍃🌹
🌹معرفی شهید رسول بوربوری🌹
وضع جسمياش كه بهتر شد. در عمليات خيبر هم به عنوان آرپيجيزن حاضر شد. همرزمانش گفتند او در يك مرحله 21 آرپيجي براي شكار تانكهاي عراقي شليك كرد. براي همين از گوشهايش خون سرازير شده و موج انفجار گلوله آرپيجي حسابي روي او تاثير گذاشته و توانش را گرفته بود. همرزمانش ميگفتند، در همين اثنا گلوله توپ 130 ميليمتري دشمن به نزديكي او اصابت كرد و او را به سمت جزيره مجنون پرتاب كرد. ابتدا فكر كرديم كه ديگر اثري از او به جا نمانده است كه يكي از قايق سوارها متوجه رسول شده بود و او را از آب نجات داده بود. سپس او را به خاطر جراحتهاي حاصل ابتدا به بيمارستان صحرايي و بعد به اهواز منتقل كردند و بعد از چند روز مداوا و مراقبت از آنجا مرخص شد و به تهران آمد. رسول مدتها طي چند ماهي مرتب تحت درمان بود، همواره ميگفت كه چرا من شهيد نشدم؟!
#قسمت_پنجم
#راوی_برادر_شهید
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
💔🕊بسم رب الشهداءوالصدقین...
⚘🕊کانال شهدایی سربازان همیشه بیدار ولایت رادر ایتاهمراهی کنیدوبه دوستان خود معرفی کنید..
🕊⚘شادی روح والامقام امام راحل وشهدای عزیز فاتحه صلوات..... 💔
@bidaravelayat1
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹معرفی #شهید_عماد_مغنیه🌹
🔸مرگ
در انفجاری که در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) درون یک خودروی میتسوبیشی پاجروی نو و نقرهایرنگ در منطقه «کفر سوسه» و خیابان «الحدیقه» در دمشق رخ داد، عماد مغنیه شهید شد و ۲ زخمی بر جا گذاشت.در این منطقه یک مدرسه ایرانی و یک مرکز پلیس و دفتر اصلی سازمان اطلاعات سوریه قرار دارد.پس از این واقعه حزبالله در بیانیهای، اسرائیل را مسؤول ترور این مقام ارشد نظامی حزبالله دانست.
برخی خبرهای اولیه همراهبودن حاج حسین خلیل معاون سیاسی حزبالله لبنان با مغنیه را منتشر کرده بودند که شبکه خبری پرس تیوی در تماس با همسر حاج حسین خلیل، این اخبار را تکذیب کرد. حزبالله نیز این خبر را تأیید نکرد.نگاهی گذرا به حوادث و اخبار لبنان در هفتهای که منجر به شهید شدن مغنیه شد نشان از برنامهریزی دقیق سازمانهای اطلاعاتی غرب و صهیونیستها برای ترور مغنیه و شعلهور ساختن آتش جنگ در لبنان دارد از جمله اظهارات میشل عون مبنی بر تلاش طرفداران دولت و گروه ۱۴ مارس برای فراهم کردن زمینه حمله مجدد اسراییل، حضور سرزده معاون وزیر دفاع آمریکا به همراه یک هیئت ده نفره در بیروت تنها ساعاتی پیش از ترور، اطلاعیه سفارت آمریکا خطاب به شهروندان آمریکایی مقیم بیروت مبنی بر رعایت جوانب امنیتی و انتشار گزارش ۶۰۰ صفحهای کمیته وینوگراد
#قسمت_پنجم
🌹🍃🌹🍃🌹
🌹معرفی شهید عماد مغنیه🌹
🔸عاملان ترور
همسر عماد مغنیه، دولت سوریه را در شهادت همسر خویش مقصر دانست و گفت چون خائنان سوری از پژوهش و تجسس بازجویان ایرانی پیرامون شهادت همسر او جلوگیری کردهاند، همین اثباتی بر دست داشتن سوریه در قتل همسر اوست.پس از این واقعه حزبالله در بیانیهای، اسرائیل را مسؤول ترور این مقام ارشد نظامی حزبالله دانست اما اسرائیل آن را رد کرد. جان مککانل عضو DNI (اطلاعات ملی آمریکا)، احتمال داد که اختلافات داخلی حزبالله یا سوریه سبب شهادت مغنیه شدهاست.
عبدالحلیم خدام معاون پیشین رئیسجمهور سوریه نیز گفت نیروهای سوری در ترور عماد مغنیه نقش داشتهاند.
ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه لبنان، سوریه را متهم به دستداشتن در ترور عماد مغنیه فرمانده عملیاتی حزبالله کرد و گفت: «آنان با یکدیگر درگیر بوده و هر از چندی یکی از میان خود را در زاویه قرار میدهند.»
مستندترین ادعا را اما Gordon Thomas نویسنده کتاب جاسوسان گیدون (Gideon's_Spies) کردهاست که موساد را مسئول ترور مغنیه دانستهاست. وی با ذکر دقیق برنامه و تاریخچه عملیات مربوط به ترور مغنیه این عملیات را جزیی از برنامه ترور مخالفان در اسراییل میداند که با تأیید نخستوزیر وقت و اجرای تیم ترور موساد انجام میشوند.
روزنامه واشینگتن پست در مقالهای تفصیلی به تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵ نوشتهاست که این عملیات را سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی خارجی اسرائیل (موساد) برنامهریزی کرده بودند. بر اساس گزارش این روزنامه آمریکایی بمبی که باعث کشته شدن فرمانده پرسابقه حزبالله شده، مدتها پیش در میدان مشق سیا در کارولینای شمالی آزمایش شده بود. این روزنامه مینویسد که دستور کتبی این عملیات را جرج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا صادر کرد و دادستان کل، مدیر اطلاعات ملی و مشاور امنیت ملی آمریکا آن را تأیید کردند.
🔸مراسم تشییع
مراسم تشییع عماد مغنیه ساعت ۱۴:۳۰ روز ۱۵ فوریه ۲۰۰۸ به وقت بیروت در ضاحیه برگزار شد. در این مراسم جمعیت فراوانی از نقاط مختلف لبنان به این بخش از بیروت آمده بودند و منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران نیز حضور داشت و پیامهای تسلیت مقامهای ایرانی را خواند.
#قسمت_ششم
#پایان
🌹🍃🌹🍃🌹
💔🕊بسم رب الشهداءوالصدقین...
⚘🕊کانال شهدایی سربازان همیشه بیدار ولایت رادر ایتاهمراهی کنیدوبه دوستان خود معرفی کنید..
🕊⚘شادی روح والامقام امام راحل وشهدای عزیز فاتحه صلوات..... 💔
@bidaravelayat1
#معرفی_شهید_محمدحسین_مظاهری
در این رابطه تنها پسر شهید در شرح حال پدرش می نویسد:"از همان اوایل با مذهب و عبادات رابطه داشت ،در جامعه هم اقوام و دوستان را همیشه سفارش به درستکاربودن و عبادات بخصوص نماز می کرد بطوریکه بیشتر دوستانش این مطلب را می گویند که وقتی موقع نماز می شد ،آنها را وامی داشت نمازشان را اول وقت بخوانند.در مسائل اجتماعی هم همیشه مدافع کارهای مشروع و مخالف نامشروع و فساد بود.اکثر اوقات امربه معروف و نهی از منکر می نمود. "
فرزند دومش(دختر بزرگ شهید) نیز تعریف می کرد که:"یک روز عصر که پدر از کار برگشته بود به من گفت نماز ظهر و عصر را خوانده ای؟من به شوخی و بخاطر حساسیت او گفتم بله .فورا نگاهی کرد و گفت در پیشانی ات نوشته است که نماز نخوانده ای!"
همسرش باز می گوید:"وقتی به خانه می آمد ،نماز قضا می خواند و تا می توانست به مسجد می رفت .او همیشه با وضو به بیرون از خانه می رفت و با اینکه سواد زیادی نداشت قرآن را خیلی خوب می خواند و در کارهای خانه به ما کمک می کرد و به بچه های در درس ها کمک می کرد."
محمد حسین شخص پرکاری بود و لحظه ای آرام نمی گرفت و رگ عجیبی در تلاش و کوشش داشت و علاوه بر کار اصلی اش در بیرون از خانه ،عصرها و شب ها و روزهای تعطیل به پدر و مادرش کمک می کرد و چراغ و قوری هایی که برای تعمیر نزد پدرش در طول روز می آوردند ،تعمیر می کرد.به پدر و مادر خود بسیار احترام می گذاشت بطوریکه کارهای شخصی آنان را گاهی انجام می داد.
#قسمت_چهارم
💔🕊بسم رب الشهداءوالصدقین...
⚘🕊کانال شهدایی سربازان همیشه بیدار ولایت رادر ایتاهمراهی کنیدوبه دوستان خود معرفی کنید..
🕊⚘شادی روح والامقام امام راحل وشهدای عزیز فاتحه صلوات..... 💔
@bidaravelayat1
#معرفی_شهید_محمدحسین_مظاهری
پدر شهید تعریف می کند که:"در آن سال هایی که اندیمشک بود هر ماه برایمان مقداری پول می فرستاد و دو تا از برادران را هم پیش خود برده آنها را در ادامه ی تحصیل و تعلیم و تربیت کمک فراوان نمود. در کودکی نیز که پول مختصری از من می گرفت و یا کار می کرد،جمع نموده در بعضی مواقع در زندگی مان خرج می کرد. "
مادر شهید نیز تعریف می نمود که:"علاوه بر اینکه هر روز عصرها و شب ها به ما سر می زد،هر شب جمعه می آمد پیش ما و کارهای ما را انجام می داد و نمی گذاشت حتی یک استکان هم بشویم.در کودکی در شستن لباسها آنهم در آب قنات اطراف خانه که چندین پله می خورد تا به آب برسد به من و پدرش کمک می کرد."
یکی از برادران شهید که همواره افتخار خدمتگزاری دارد و هم اکنون خود کارمند آموزش و پرورش است و مدتی اندیمشک و با راهنمایی ها و تحت تربیت برادر شهیدش کار می کرده است در مورد دقت محمد حسین در نجات از همرنگ شدن با محیط آلوده ی آنجا و تربیت وی تعریف می کرد که :"در آن سال ها مواظب بود ما سینما نرویم و مرتب در این مورد از دوستان و آقای من درباره ی من سوال و پرسش می نمود."
تنظیم کننده ی این زندگینامه برادر دیگر شهید که این همه خصوصیات و معنویات برادر شهیدش محمد حسین را از نزدیک شاهد بوده بخصوص که چندین سال در اندیمشک نزد وی تربیت شده و حق بزرگی را گردن خود از آن عزیز شهید قائل است،همواره انگشت حسرت به دندان دارد که :
"هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم"
#قسمت_پنجم
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_پنجم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
♻️حزب بعث عراق
🔹️مادر صدام «صبحا طلفاح المسلط» دوباره ازدواج كرد و صدام سه برادر ناتني
پيدا كرد؛ «برزان ابراهيم حسن» كه بعدها رئيس پليس مخفي عراق و نمايندة
عراق در مقر سازمان ملل در ژنو شد؛ «سباوي ابراهيم حسن» كه رئيس
نيروهاي اطلاعاتي عراق شد و «وتبان ابراهيم حسن» كه وزير كشور صدام شد.
🔸️برزان و وتبان، بعد از جنگ عراق در سال 2003م، به دست نيروهاي ائتلاف
افتادند.
صدام در 10سالگي به بغداد رفت تا با دايي اش «خيراالله طلفاح» كه يك
سني معتقد بود زندگي كند. صدام از دايي اش ياد گرفت كه هيچ وقت به
دشمنانش ـ هرچند كه بسيار قدرتمند باشند ـ تكيه نكند.
💥او سپس در
18سالگي وارد دبيرستان ملي بغداد شد و يك سال بعد، شغل اصليش را شروع
كرد. او در 19سالگي و براي اولين بار مرتكب قتل شد. او سپس در سال
1957م، به حزب بعث پيوست. در آن زمان موج سوسياليسم و پان عربيسم در
جهان عرب در اوج خود بود و حكومت سوريه در سال 1949م از كار بركنار
شده بود.
🔸️جمال عبدالناصر از سال 1952م در مصر قدرت را به دست گرفته، همة
جهان عرب را تحت نفوذ خود داشت. يك سال بعد از آنكه صدام عضو حزب
بعث شد، كودتايي در عراق اتفاق افتاد و پادشاه عراق سرنگون شد. رهبر اين
كودتا ژنرال عبدالكريم قاسم عضو حزب بعث بود؛ بنابراين طبيعي بود كه
بعثيها او را تحمل نكنند و يك سال بعد گروهي از اعضاي حزب بعث تصميم
گرفتند نخست وزير اين كشور ژنرال قاسم را ترور كنند. اين ترور اگرچه نافرجام
بود، ولي صدام توانست از صحنه فرار كند. او در حال فرار بود كه گلوله اي به
پايش اصابت كرد؛
🔸️اما اين چريك جوان، گلوله را با دست خود از پايش بيرون
كشيد و به سوريه فرار كرد. او خيلي سريع از آنجا به مصر، نزد جمال عبدالناصر
رفت و در همين زمان در عراق به طور غيابي به اعدام محكوم شد
کانال سردار شهید حاج علی حاجبی
https://eitaa.com/bidaravelayat1