eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ای از بحث که می شود می گوید: مادر من یک زن فوق العاده است. خبر بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند. همه ما را آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدلله که وقتی شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند. همین یک جمله ما را آنقدر خجالت داد که آرام شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند ... خبر را هم که شنید همین طور .... دلم سوخت وقتی دیدمش ... مثل شده بود ... خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود ... جای کبودی و خون مردگی ها ... تصاویر و بابا و با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگرنمی توانم تحمل کنم... بازمادرغیرمستقیم من ومصطفی را آرام کرد،وقتی صورت را بوسید،گفت : ببین دشمن چه بلایی سر آورده .... البته هنوز به ارباًاربا نرسیده.. «لایوم کیومک یااباعبدالله» باز خجالت آراممان کرد. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
1.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹سخنان دلنشین شهيد 🕊🌺 ترکش گلوله گلویش را پاره میکند وسمت چپ بدنش همچون مادرش زهراي اطهر وبدن سید الشهدا تڪه تڪه وهضم میشود😔 ۹۵/۱/۲۵ 🕊🕊🕊 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
وقتی که اقیانوس عشق دریای شهامت و ایثار رو در آغوش می گیره ... مادر شهید قيطانى در خرمشهر خانه آنها در جنگ ویران شد، اما بعد از بازگشت، ‌دوباره خانه را به همان شکل قدیم ساختند تا پسرشان راه خانه را گم نکند. سال ۶۵ در زبیدات عراق به شهادت رسید و پیکرش بازنگشت. 📷عکاس : فاطمه بهبودی "شهــ گمنام ــیـد"
سربنـد نشان از عشقی کهن دارد... عشقی که تمام مبتلايان را نيازمند شفا می‌کند شفايی از جنس ... ☘☘☘ "شهــ گمنام ــیـد"
~🕊 ^'💜'^ با سید آمـدیم مرخصی...خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود. وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان... انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند. سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود. شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری. ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت. سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان. پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت... بعد از سید بود. از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود سید عبدالحـسین ولے پور! ♥️🕊 . ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
وقٺے همہ را بگذارے و بروے❣ یعنے از میان همــــہ فقط را ڪم داشٺے..🌹 🌹 معروف به شهید B.M.W سوار!. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🔴 چطور یک داعشی، مدافع حرم شد⁉️ ⭕️ خاطره خواندنی از مدافع حرمی که در روز اربعین به شهادت رسید 🔸عبدالرحمن 13سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود. 🔹چند روزی بود که توسط بچه های اسیر شده بود. 🔸در این چند روز ، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند. 🔹کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند. 🔸بچه ها زبان او را نمی دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسراء بودند. 🔹محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. 🔸رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسل کنم. 🔹صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت. 🔸 پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی گذاشت. 🔹عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید. 🙏رفقا با ، راه هدایت بر ها را نبندید.🙏 ✍ خاطره از حجت الاسلام حسن مرادی ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
نه ازشهامتِ او.عاشقانــه‌تر.شعرےست ... نه از .او.دلبرانه تر.هنرے ... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
~🕊 ^'💜'^ با سید آمـدیم مرخصی...خانواده من در یکی از روستاهای اطراف بهبهــان بود. وقتــی رسیــدیم, دیــدم دخترم مریض اســت با هم بردیمش بیمارستانی در بهبهان... انجا شــنیدیم عــده ای بیرون از بیمارســتان در حال شعار دادن علیه انقلاب هستند. سید سـریع دوید و رفت داخل انها. وقتی برگشت پیراهنش پاره و ساعتش شکستــه بود. شهربانی همه را جمع کرد و برد کلانــتری. ما هم رفتیم.پدر ومادر کسی که سید را زده بود امدند برای گرفتن رضایت. سید رضایت داد. انها هم با قسم ما را بردند خانه خودشان. پـدر ضارب سریع برای سید یک لباس و یک ساعت خرید. سید قبول نکرد و به جای ان یک نخ ســوزن خواست. لباسش را همانجا دوخت و برگشــت... بعد از سید بود. از همان مـحله رد می شدم. دیدم روی دیوار نوشتــه بود سید عبدالحـسین ولے پور! ♥️🕊 . ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🔴 چطور یک داعشی، مدافع حرم شد⁉️ ⭕️ خاطره خواندنی از مدافع حرمی که در روز اربعین به شهادت رسید 🔸عبدالرحمن 13سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود. 🔹چند روزی بود که توسط بچه های اسیر شده بود. 🔸در این چند روز ، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند. 🔹کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند. 🔸بچه ها زبان او را نمی دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسراء بودند. 🔹محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. 🔸رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسل کنم. 🔹صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت. 🔸 پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی گذاشت. 🔹عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید. 🙏رفقا با ، راه هدایت بر ها را نبندید.🙏 ✍ خاطره از حجت الاسلام حسن مرادی ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
آغوش رایگان! 📡 @bidari_ir 👈بیداری
☑️وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ بمناسبت دلیر مرد  ،سرباز ولایت سردارشهید نادربیرامی مراسم تشیع و تدفین این بزرگ مرد فردا در شهرستان صحنه برگزار می‌گردد. مکان:درب مسجد امام حسین علیه السلام شهرستان صحنه زمان:فردا یکشنبه ساعت ۱۰:۰۰صبح 📡 @bidari_ir 👈بیداری