eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 .. ✅ های گردان گوش تا گوش نشسته بودند.. آمد تو ،همه مان شدیم.. شد،گفت: بلند نشید جلوی من.. گفتیم حاجی! خواهش می کنیم اختیار داری.. بفرمایید بالا.. بازجلسه بود .. بود سنگر.. می گفت نمیام .. شماها می شید‌.. دادیم بلند .. .......................................‌‌‌................ :۱۳۳۶ اصفهان :دیپلم طبیعی : ۱۳۶۵/۱۲/۸ شهادت: اصابت بیش از ۳۰ ترکش شهادت: ۲۸ سال : فرمانده لشکر امام حسین ع اعزامی:سپاه پاسداران دفن: اصفهان- گلستان شهدا یازهرا.. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
"خاطرا‌ت‌طنزجبهہ"🙃 یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابے کتکش زدند من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕 سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت صبح، گفت... همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔 گفتند : ما خواندیم..!✋🏻 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳 گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من برایِ شب اذان گفتم نہ نماز صبح شهــ گمنام ــیـد"
"خاطرا‌ت‌طنزجبهہ"🙃 یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابے کتکش زدند من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕 سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت صبح، گفت... همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت: اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔 گفتند : ما خواندیم..!✋🏻 گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳 گفتند : سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من برایِ شب اذان گفتم نہ نماز صبح شهــ گمنام ــیـد"
یکبار سعید خیلۍ از بچہ‌ها کار کشید... دستہ بود شب برایش جشن پتو گرفتند... حسابۍ کتکش زدند من هم کہ دیدم نمۍتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمۍ کمتر کتک بخورد..!😕 سعید هم نامردی نکرد، بہ تلافۍ آن جشن پتو، نیم‌ساعت قبل از وقت ، گفت... همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچہ‌ها خوابند... بیدارشان کرد وَ گفت: اذان گفتند: چرا خوابیدید؟!🤔 گفتند: ما خواندیم..!🖐🏼 گفت: الان اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟!😳 گفتند: سعید شاهدۍ اذان گفت!😐 سعید هم گفت من براۍِ اذان گفتم نہ نماز صبح، هاهاها🤣! .فۍ.قلبۍ.مهدۍ↻ ^^ "شهــ گمنام ــیـد"
یه بار یکی از رزمنده ها به صبحگاه نرسیده بود برای جریمه تاخیر بهش گفت باید ۱۵۰ تا صلوات بفرستی رزمنده که از بسیجی های زرنگ بود رو کرد به گروهان و گفت 😍❤️😂😂😂 ۴۰۰ نفر یکصدا صلوات فرستادن و بسیجی رو به فرمانده گفت: اینم ۴۰۰ تا صلوات 😁 ۱۵۰ تاش برای امروز بقیش هم برای فردا که دیر میام😜😂😂🏃‍♂ شهــ گمنام ــیـد"