💠#سردار #شهید #حسین #خرازی..
✅#فرمانده های گردان گوش تا گوش نشسته بودند..
آمد تو ،همه مان #بلند شدیم..
#سرخ شد،گفت:
بلند نشید جلوی #پای من..
گفتیم حاجی!
خواهش می کنیم اختیار داری.. بفرمایید بالا..
بازجلسه بود ..
#ایستاده بود #بیرون سنگر..
می گفت نمیام ..
شماها #بلند می شید..
#قول دادیم بلند #نشیم..
.......................................................
#ولادت:۱۳۳۶ اصفهان #تحصیلات:دیپلم طبیعی
#شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۸ #شلمچه
#نحوه شهادت: اصابت بیش
از ۳۰ ترکش
#سن شهادت: ۲۸ سال
#مسئولیت: فرمانده لشکر
امام حسین ع
#یگان اعزامی:سپاه پاسداران
#محل دفن: اصفهان- گلستان شهدا
یازهرا..
"شهــ گمنام ــیـد"
"خاطراتطنزجبهہ"🙃
یڪبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح
#طنز_جبهه
شهــ گمنام ــیـد"
"خاطراتطنزجبهہ"🙃
یڪبار سعید خیلے از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیمساعت قبل از وقت #نماز صبح، #اذان گفت...
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔
گفتند : ما #نماز خواندیم..!✋🏻
گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ #نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح
#طنز_جبهه
شهــ گمنام ــیـد"
#طنز_جبهه
یکبار سعید خیلۍ از بچہها کار کشید...
#فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابۍ کتکش زدند
من هم کہ دیدم نمۍتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمۍ کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نکرد، بہ تلافۍ
آن جشن پتو، نیمساعت قبل از وقت
#نمازصبح، #اذان گفت...
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہها خوابند... بیدارشان کرد وَ گفت:
اذان گفتند: چرا خوابیدید؟!🤔
گفتند: ما #نماز خواندیم..!🖐🏼
گفت: الان اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟!😳
گفتند: سعید شاهدۍ اذان گفت!😐
سعید هم گفت من براۍِ #نمازشب اذان گفتم نہ نماز صبح، هاهاها🤣!
#انت.فۍ.قلبۍ.مهدۍ↻
#اللهُمَّ_عَجِّلِ_لِوَلیِکَ_الفَرَج^^
"شهــ گمنام ــیـد"
#طنز_جبهه
یه بار یکی از رزمنده ها به صبحگاه نرسیده بود
#فرمانده برای جریمه تاخیر بهش گفت باید ۱۵۰ تا صلوات بفرستی
رزمنده که از بسیجی های زرنگ بود رو کرد به گروهان و گفت #کل_گروهان #صلوات #صلواااات😍❤️😂😂😂
۴۰۰ نفر یکصدا صلوات فرستادن و بسیجی رو به فرمانده گفت: اینم ۴۰۰ تا صلوات 😁
۱۵۰ تاش برای امروز بقیش هم برای فردا که دیر میام😜😂😂🏃♂
شهــ گمنام ــیـد"