هدایت شده از حرف حساب
✳ قرار است شبیه خدا شویم
📌 درهای نجات خدا، از کفر، از آلودگی، از پستیِ دنیا به روی همه باز است.
آسیه در قلب فرعونیت، مسلمان شد؛
همسر نوح نبی در قلب توحید، کافر شد؛
امکان ندارد خدا، وسایل و اسباب عالم را به نفع انسان و در جهت رشد و کمالش نچیده باشد، و امکان ندارد من و شما را از این امکانات نصیبی ندهد.
اما؛
بسیار امکان دارد که من و شما خودمان نخواهیم. خودمان پس بزنیم، خودمان دچار غرور و تکبر بشویم، خودمان چشم ببندیم و نخواهیم که ببینیم. خودمان بمانیم غرق در لذتهای ناچیز مادی و شهوانی دنیا!
خدا آورده ما را که بزرگمان کند، شبیه خود کند و بینهایتمان...؛
خدا چیده دنیا را که ببینیم و نخواهیم و دل نبندیم و برویم دنبال او، نه دنیا!
📚 از کتاب #امام_من
👤 #نرجس_شکوریانفرد
📖 ص ۱۵
اینجا #حرف_حساب بخوانید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳ مردِ صابون بود، نه مردِ صاحبالزمان!
🔻 دکاندار بود. سدر و کافور و صابون و عطر و... میفروخت. مدتها بود که #محبت #امام در زندگیاش یک جریانی پیدا کرده بود که به تابوتبش انداخته بود. تا اینکه آن روز متوجه شد دو نفری که در مغازهاش هستند، راه ارتباطی به حضرت دارند. به التماس افتاد برای همراهی با آنها. با اصرار، همراهشان شد. رسیدند به رودخانهای پرآب که آن دو راحت پا بر آب گذاشتند. ماند او حیران و ترسان. گفتندش: نام امام را ببر و بگذر. نام امام را برد و پا بر آب گذاشت. میان راه، باران گرفت و مرد از خیال امام بیرون آمد و دلنگران صابونهایش شد که زیر باران مانده بود. رویش به سمت امام بود و دل و فکرش رفت روی پشت بام؛ پیش صابونها؛ که پایش در آب فرو رفت... از دیار و یاد یار جا ماند و به قول آن عزیز: مردِ صابون بود، نه مردِ #صاحبالزمان!
📚 برگرفته از کتاب #امام_من
📖 ص ۴۸
👤 #نرجس_شکوریانفرد
🙏 #خدایا_منجی_را_برسان
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f