بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها در ایران چه خبر است ؟
نقد و بررسیِ آنچه در جریان انتخابات جبهه انقلاب اتفاق افتاد و هنوز هم ترکش هایی از آن مصدوم تولید می کند ؛ بماند برای بعد از مرحله ی دوم انتخابات . جامعه ایران در سال 92 از هر نظر آماده تغییرگفتمان بود و غربگرایان با اینکه به خوبی این موضوع را می دانستند، با اینکه در یک مشارکت خوب ،رأی قابل توجهی کسب کرده بودند ، با اینکه پشتوانه ی سابقه ی هاشمی را داشتند ، تمام شعار تغییرشان در مذاکره با کدخدا خلاصه شد . به نظر می رسید که ترجیح می دهند اهداف را گام به گام دنبال کنند و هرکدام را دستمایه ی رسیدن به بعدی قرار دهند . مذاکراتشان به دلایل متعدد خروجی دندان گیری نداشت . آقای رئیسی سکان را به دست گرفت تا این کشتی طوفان زده را که از سال 68 کیلومترها از مسیر خود منحرف شده بود به مسیر اصلی باز گرداند . مسیر درست را بازخوانی کرد و کشتی را به سمت هدف حرکت داد اما قبل از رسیدن به مقصد، پرواز کرد .
اگر این کشتی در مسیر درست حرکت کند، به زودی به مقصد خواهد رسید و تفاوت کاپیتان نقشه خوان و ناشی ، خیلی ها را رسوا خواهد کرد . پس به هر قیمت باید به مسیر انحرافی قبل برگردد . امروز غربگرایان نه آن پشتوانه ی انقلابی (بخوانید قلابی) را دارند ، نه آن پشتوانه ی مردمی را دارند و نه جامعه آمادگی یک انتقال گفتمانی دارد . اما اگر کمی دقت کنیم شعارهای رادیکالی تغییر و تحول بنیادین (بخوانید براندازی) را، هم در بیانیه ها و هم در همایش های انتخاباتیشان به وضوح می شنویم . آیا واقعاً خود را در آستانه ی پیروزی و رسیدن به هدف تغییر بنیادین می بینند ؟ آیا واقعاً به شخصیت بی ثباتی مثل پزشکیان، برای تغییر اعتماد دارند؟ آیا به فرض پیروزی در انتخابات، توان رویارویی با باورهای بخش زیادی از جامعه را دارند ؟ خیر. آنچه در حال رخ دادن است ، تلاش برای بدست آوردن جایگاهی است که بتوان از این مردم به راحتی انتقام گرفت. شک نکنید که با رسیدن به پیروزی چنان زندگی مردم را درهم می پیچند که تا ده ها سال کسی توان سامان بخشیدن به آن را نداشته باشد
اگر امروز نگران فردای فرزندانتان هستید ، اگر تصمیم دارید گامی بردارید و اثربخش باشید ، اگر کسی را می شناسید که هنوز خطر را حس نکرده ، اگر احساس می کنید که باید کاری می کردید ، این مطالب را با هر زبانی که قادرید به گوش دیگران برسانید .
✍🏻علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/bidgoli14
33.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مستند را ببینید و در حد امکان منتشر کنید
بسم الله الرحمن الرحیم
از دی که گذشت ،هر چه گویی خوش نیست
با اینکه رای اول تهران نبود ،با رای بالا رئیس مجلس شد ، چند روز بعد یعنی روز آخرثبت نام، آمد و برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد ، قالیباف را می گویم . به هردلیلی که آمد حضورش غنیمت بود ، در مناظرات شرکت کرد و مثل بقیه ی کاندیداهای جبهه انقلاب مواضع خودش را تشریح کرد و از عملکرد سه ساله رئیس جمهور شهید هم، البته قدری محافظه کارانه دفاع کرد . ظاهراً با توجه به نظرسنجی ها، بعد از دور اول مناظرات نقشش تمام شده به نظر می رسید و می توانست با برگشتن به مجلس اولین نقش پرشکوه را ایفا کند .اما تصمیم به ماندن گرفت . ماندنش شروع شکاف در جبهه انقلاب بود که روز به روز هم بیشتر شد . تحلیل انتخابات مجلس و رأی آقای جلیلی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری که نزدیک به 10 میلیون بود ، نشان می دهد که جبهه ی انقلاب مرزهای های جدیدی برای خود تعریف کرده و به شدت به آن پایبند است . ده میلیون نفر، فرهیخته و انقلابیِ واقعی که از اقشار مختلف جامعه ، تحصیلکرده و نکرده ، کارمند و بازاری ، باریش و بی ریش ، هنرمند و روحانی و ... تکلیفشان با خودشان ، نظام و نقششان در تمدن سازی روشن است . نه تنها گول آیه و حدیث های مناظراتی را نمی خورند بلکه حتی در تشخیص اصلح جبهه ی انقلاب هم بسیار قوی عمل می کنند و انطباق نواصوالگرایی و نولیبرالی را می فهمند . وقتی می بینند قالیباف توسط کسی حمایت می شود که خودش در شهرک شهید محلاتی ساکن است اما رأیش را در مسجد لرزاده به صندوق می اندازد نسبت به انقلابی بودن او شک می کنند .
با اینکه مثل روز روشن بود اقبال عمومی ندارد مورد حمایت قشر کثیری از مداحان و روحانیونی قرار گرفت که سالها برای مردم از موقعیت نشناسی سلیمان صرد خزاعی می گفتند و اصرار داشتند دست ما را بگیرند و تا ظهور همراهی کنند که خدای ناکرده ره گم نکنیم .جالب تر اینجاست که حتی بعد از مرحله اول هم، آنچنان که باید پای کار جلیلی نیامدند ، انگار هنوز اصرار دارند که به هر شکلی اصولگرایی و انقلابی گری را گره بزنند . لازم است همین جا به آنها توصیه کنم که از فردا عبا و میکروفون را کنار بگذارند و به کشاورزی مشغول شوند .(البته با عذرخواهی از کشاورزان عزیز )
✍🏻علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/bidgoli14 👈عضو شوید
https://eitaa.com/َAbidgoli14 👈 نظرات
بسم الله الرحمن الرحیم
دلم سوخت !!!
دلم سوخت برای شورای نگهبان
هرچه گشت در میان نمایندگان غربگرایان که وصل به پرونده ی فساد مالی نباشد ، غیر از پزشکیان پیدا نکرد .
دلم سوخت برای پزشکیان
که آمده بود جملاتی از نهج البلاغه را که در جوانی حفظ کرده برای مردم بخواند ولی از شانس بدش خرقه ی ریاست بر تنش کردند.
دلم سوخت برای قالیباف
که به وسوسه ی تعدادی از نمایندگان و همراهی تعدادی از مداحان ، سابقه درخشان مدیریت و خدمت خویش به تاراج داد .
دلم سوخت برای جلیلی
که مجبور بود برای تبیین برنامه ها ، در برابر جملات درهم برهم و کوچه بازاری رقیب ، از ادبیات نخبگانی استفاده کند و بیش از 16 میلیون نفر منظورش را متوجه نشوند.
دلم سوخت برای شانزده میلیون نفری
که به پزشکیان رأی دادند و هنوز جوهر انگشتشان خشک نشده ، تئوریسین غربگرایان گفت : اینها برای ما مثل خمیر بازی بچه ها هستند .
دلم سوخت برای آن 50 درصدی
که رأی ندادند و هنوز در دوران پیشاانتخاب زندگی می کنند .
دلم سوخت برای رئیسی
که زمین سوخته تحویل گرفت و آماده کشت تحویل داد تا در آن علف هرز بکارند .
دلم سوخت برای رئیسی
که میوه ی رساندن رشد منفی به 6 درصد را نچید و رفت .
دلم سوخت برای رئیسی
که برای مردمی زحمت می کشید که بیش از شانزده میلیون رأی دهندگانش ،حکومت دزدها را بیشتر می پسندند.
دلم می سوزد برای پزشکیان
که حامیانش از همین الآن برایش نسخه ی استعفا پیچیده اند .
دلم می سوزد برای جمهوری اسلامی
که آزادترین نوع انتخابات را برگزار می کند و همیشه بدهکار است .
دلم می سوزد برای جمهوری اسلامی
که باید بزودی پاسخگوی انتخاب نادرست مردم باشد.
دلم می سوزد برای جمهوری اسلامی
که در آستانه جهش و تمدن سازی نوین اسلامی باز هم باید چوب دمکراسی بخورد .
✍🏻 علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/bidgoli14
بسم الله الرحمن الرحیم
ما مجاهدان پنجشنبه ایم
خواستم از حسین علیه السلام بنویسم دیدم همه عزت است و غیرت است و شجاعت ؛ خواستم از عاشورا بنویسم دیدم همه عبرت است و حکمت است و معرفت ؛ خواستم از محرم بنویسم دیدم که همه سیاه پوشند و عزادار و همه مأجورند به قدر ظرف خویش ؛ خواستم از حسینیه وهیئت بنویسم دیدم به وسعت ایران است و قلم سست ؛ خواستم از عزاداران و حسینیان بنویسم دیدم همه مشغولند ، سینه می زنند و گریه می کنند و شفاعت می خرند ؛ خواستم از یزیدیان بنویسم دیدم همه مفلوکند و ملعونند و مغبون. کمی اندیشه کردم دیدم انگار اینقدر هم که فکر می کنم همه چیز سرجای خودش نیست . دوباره برگشتم تا از اول مرور کنم . از حسین علیه السلام شروع می کنم . آیا هیچ راهی برای رفع تحریم های ظالمانه و پایدارکردن دین جدش وجود نداشت که خودش و یارانش کشته نشوند ؟ آیا نمی شد با یک نرمش قرمانانه (بخوانید بیعت با یزید) برای بچه ها (بیماران پروانه ای)آب (دارو)تهیه کرد . ای حسین هرچند که تا به حال هیچ ظالمی با التماس و خودتحقیریِ مظلوم، دلش به رحم نیامده ولی اینهمه تندروی برای چه ؟ بعد از 1400 سال، از کربلای تو درس مذاکره می گیرند ولی تو ، خود وخانواده ات را به کشتن دادی . ای حسین این چه فنی است که شاگرد می داند و استاد نه ! ببین دین جدت را با کمی خفت پذیری ، کمی بی شرمی ، کمی دروغ ، کمی مردم فریبی و کمی خودشیفتگی هم می توان پایدار کرد .
ای حسین ! محرّمت را دوست داریم ، با شنیدن روضه ات احساسمان غلیان می کند ؛ مظللومیتت را می پسندیم ؛ کار نداریم که چرا به کربلا آمدی ، کارنداریم که چه می خواستی و چه می خواستند ، کار نداریم که از ما چه می خواهی ، فقط دلمان می خواهد گریه کنیم ، فقط برای تو و برای مظلومیتت ، هرجای تاریخ و هرجای عالم هر اتفاقی که می خواهد بیافتد ، روضه ات عشق است . محرّمت عشق است ، بدون اینکه از جایمان تکان بخوریم همه ی مشکلات کوچک و بزرگ عالم بشریت حتی ظهور فرزندت را با گریه بر تو حل می کنیم . به ما چه که در غزه چه خبر است ، تا دلت بخواهد برایت گریه می کنیم به شرطی که آب توی دل خانواده هایمان تکان نخورد . اصلاً شأن هیئت باید حفظ شود ، حرمت هیئت و حسینیه را نباید با حرف های سیاسی خدشه دار کرد ، هیئت را با سیاست چه کار ؟ ای حسین مگر تو سیاسی بودی ؟ مگر نه این است که تو و فرزندانت را در یک سفر تجاری و تفریحی محاصره کردند و مردانتان کشتند و زنان و کودکان را به اسارت بردند . ای حسین ! تا گریه هست عبرت از عاشورای تو به چه کارمان می آید ؟ چه فرقی می کند که بتوانیم دروغ را از راست تشخیص دهیم یا نه ؟ چه فرقی می کند در انتخابمان عزت بخریم یا تحقیرمان کنند ؟ چه فرقی می کند منتخبمان برای حل مشکلات بین مردم باشد، یا خرید از سوپر مارکت ؟ چه فرقی می کند در پی حل مسائل کلان باشد یا از این هیئت به آن هیئت شوآف کند ؟ چه فرقی می کند وقتی شیعه ی تو و پدرت علی علیه السلام هستیم و شعارمان حق است و عدالت ، امتیاز داشته باشیم یا نه ؟ چه فرقی می کند که مجاهدان جمعه (آنان که قبل از انتخابات پول خرج می کنند) یا مجاهدان شنبه (آنان که بعد از انتخابات کمک می کنند) چقدر سهم داشته باشند ؟ مهم این است که مجاهدان پنجشنبه(مردم) گرده هایشان آماده سواری باشد که ما هستیم ،
✍🏻علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/bidgoli14
بسم الله الرحمن الرحیم
ما اگر با هم دعوا نکنیم و وفاق داشته باشیم ...!
این جمله ای است که در چند هفته گذشته به کرات از آقای پزشکیان شنیدیم و او بالاخره به کمک همین جمله و جملاتی شبیه آن رئیس جمهور ایران شد .
آقای پزشکیان ! مردم ایران ،روزِ بعد از انتخابات همانگونه زندگی می کنند که روز قبل از انتخابات.هیچ کس از نانوایش ، میوه فروشش ، قصابش ،تعمیرکار اتومبیلش نمی پرسد که به چه کسی رأی دادی و چرا رأی دادی . کافی بود به جای مخابره این جمله دشمن شادکن به دنیا ، پشت به تریبون می ایستادی و به همان چندنفری که پشت سرت ایستاده اند و همچنین به خودت توصیه می کردی که دعوای سهم خواهی هایشان را با انواع دروغ و تهمت به رئیس جمهور شهید، به جامعه نکشانند .
آقای پزشکیان ! حالا که به ریاست جمهوری منصوب شده اید .ما همان کاری را انجام می دهیم که آقایمان می پسندد . چرا که ما متهمیم به تبعیت ، و این تبعیت به ما بصیرت و قدرت تفقه می دهد چون نمی خواهیم مصداق کلمه ی کثیر در آیه 179 سوره ی اعراف باشیم . پس اگر لازم باشد حمایتت می کنیم ،تشویقت می کنیم ، تکریمت می کنیم ، دعایت می کنیم . اما به هر قیمتی تاییدت نمی کنیم .
آقای پزشکیان ! نزدیک به نیمی از رأی دهندگان، به شما رأی نداده اند . این بدان معنی نیست که با شما سر جنگ دارند ؛ از اول هم با شما دعوا نداشتند ؛ اما به این معنی هم نیست که به جای عیدی ، دعا کنند تا شما به اهدافتان برسید ؛ مگر اینکه اهدافتان همسو با منافع کل ملت ایران باشد . و از آن خسارت محض حاصل نشود .
آقای پزشکیان ! شعارهایتان با کسانی که دور خود جمع کرده اید و پول هایی که برایتان خرج کردند ،هیچ سنخیتی ندارد . مطمئن باشید آنها جز به منافع خود و عقده های فروخفته شان نمی اندیشند و اگر لازم باشد با لگدمال کردن آبرویتان ،از شما هم عبور می کنند .
آقای پزشکیان ! کارتان سخت است . قبل از شما رئیس جمهورهایی بودند که فقط با شعار و دوقطبی سازی کار خود را پیش می بردند اما جامعه امروزِ ایران رئیس جمهوری را دیده که فقط و فقط خدمت می کرد و به همین دلیل است که نهج البلاغه خوانی شما 14 میلیون نفر را قانع نکرد . پس برای اقناع آنها و وفاق واقعی ، روش دیگری اتخاذ کنید .
آقای پزشکیان ! شما با مردمی طرف هستید که استقلال را به معنای قرآنی آن می پسندند و جهانی شدن را به معنای هضم در معده قدرت های بزرگ نمی پذیرند اما آنهایی که شما را هدایت می کنند و به شما مشورت می دهند عکس آن را دوست دارند و شک نکنید که شما را به همان سمت خواهند برد .
✍🏻علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/bidgoli14
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا گستره ی جفرافیای بدون مرز مقاومت، دست و پاگیر پزشکیان خواهد بود ؟
حضور بعضی از سران جبهه مقاومت در مراسم تحلیف ، نطق انقلابی آقای پزشکیان ، تقدیر و تشویق او توسط حضار ، تشکر ویژه شهید اسماعیل هنیه از او و ابراز احساسات متقابل ، نمایشی از هماهنگی سیاست های خارجی دولت جدید با عملکرد جبهه مقاومت را به جهان مخابره کرد . شهادت اسماعیل هنیه و مراسم بسیار باشکوه تشییع او در تهران و حضور میلیونی مردم ، این نمایش را واقعی تر و الزام آورتر نشان داد؛ اما یک روز پس از این حادثه، ظریف به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور جدید معرفی شد . اگر در خوشبینانه ترین حالت فکر کنیم که هدف از این انتصاب، ارسال هیچ پیامی به دشمن نبوده، اما از اثر منفی این دوگانگی بر اذهان نمی توانیم چشم پوشی کنیم . درشرایطی که جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل، معتقد به خونخواهی مهمان عزیزش می باشد، شخصی به عنوان معاون راهبردی رئیس جمهور معرفی می شود که هیچ اعتقادی به این خونخواهی ندارد و قبلا هم به صراحت گفته : که سیاست خوب این است که مشکل فلسطین را به خودشان واگذار کنیم .
هرچند که امروز آقای پزشکیان رئیس جمهورِ جمهوری اسلامی ایران است اما آیا ناهماهنگی کادر سیاست های راهبردی او با عملکرد جبهه ی مقاومت ، ره را برای او هموار می کند و او دست پر از میدان سیاست خارج می شود و یا مقصرعدم دستیابی موفقیت خود را در شعارهای روی موشک و قانون راهبردی مجلس جستجو می کند ؟ نیم نگاهی به اتفاقات چندسال گذشته ،به این سوال جواب می دهد .
امروز جبهه ی مقاومت از فلسطین تا واشنگتن از هر زمان دیگری قوی تر است . اگر روزی نوشتن شعار بر روی موشک ها مذاکرات را به بن بست می کشاند ، امروز شلیک نشده ی آنها ، پرواز های تلاویو را تعلیق و بورس آمریکا را تضعیف می کند . اگر روزی بمب های چندتنی سعودی، هر روز یمن را عزادار می کرد امروز پهپاد رادارگریز یمن در قلب اسرائیل فرود می آید . اگر روزی با یک نگاه چپ آمریکا ، حکومت ها عوض می شد ، امروز مقاومت، گلوی حکومت جعلی صهیونیست ها را از هر طرف می فشارد و کاری از دست کدخدا ساخته نیست .
امروز به هر بهانه ای، خواه رفع تحریم و حل مشکل آب خوردن و یا خرج کردن از رأی مردم ، مقابله با جبهه ی مقاومت را به شکست می کشاند . این نگاه فقط می تواند مصرف داخلی داشته باشد که آن هم در ایام انتخابات کارایی دارد و عملکرد دولت را در عرصه ی کلان ، پشتیبانی نمی کند . آنها که ترور اسماعیل هنیه را در حد مزاحمت برای دولت پزشکیان تقلیل می دهند ، فقط جلو پای خود را می بینند و از یک نگاه راهبردی عمیق محرومند و بیچاره دولتی که تدوین سیاست های راهبردی خود را به آنها واگذار کرده .
✍🏻 علیرضا محمدرضائی
((لطفاً منتشر کنید ))
https://eitaa.com/Abidgoli14 نظر
https://eitaa.com/bidgoli14 عضویت
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا جریان زلال مقاومت از سرچشمه گل آلود شده !!!
از آخرین یادداشتی که منتشر کردم بیش از دوماه می گذرد . توصیه می کنم قبل از خواندن این متن ، نوشته ی قبل را که تحت عنوان ((آیا گستره بدون مرز مقاومت ،دست و پاگیر پزشکیان خواهد بود)) منتشر شد ، یکبار دیگر مطالعه بفرمایید .
اسماعیل هنیه در ایران ترورشد، پرچم خونخواهی او بالا رفت ، در خلال وعده هایی که مسئولین نظامی و سیاسی پی در پی برای این خونخواهی می دادند، رئیس جمهور ناآشنای با سیاست ، پیشنهاد برادری به آمریکا و زمین گذاشتن سلاح به رژیم غاصب داد که استقبال شد وآنها 80 تن سلاح را یکجا در ضاحیه و از ارتفاع بالا به زمین گذاشتند . هنوز وعده های خونخواهی هنیه درالفاظ مانده بود که خون ها یکی پس از دیگری به آن افزوده شد . بالاخره این طلسم شکسته شد و شورای عالی امنیت ملی به ریاست رئیس جمهور تشکیل شد و وعده صادق 2 اتفاق افتاد . حرف اصلی این نوشتار از اینجا شروع می شود .
همان شب از طرف آقای رئیس جمهور توییت زدند که : بر اساس حقوق مشروع و با هدف صلح و امنیت برای ایران و منطقه ،پاسخ قاطع به تجاوزات رژیم صهیونیستی داده شد . این اقدام در دفاع از منافع و اتباع ایرانی بود . نتانیاهو بداند ، ایران جنگ طلب نیست اما در برابر هر تهدیدی قاطعانه می ایستد .این تنها گوشه ای از توان ماست . با ایران وارد درگیری نشوید .
هرچند ظاهر این پیام برای مخاطب ایرانی، قاطع ، کوبنده و محکم است اما برای دشمن مفهوم دیگری به همراه داشت که خوب هم فهمیده شد .
ترجمه این پیام به زبان ساده این است . از آنجا که مهمانمان را ترور کردید و ما شرعاً و قانوناً باید جواب می دادیم و برادرانمان در آمریکا و اروپا ما را فریب دادند و شما هم در این فرصت به جای آتش بس همه ی فرماندهان ارشد حزب الله را ترور کردید علی رغم میل باطنی دوستان راهبردی مجبور شدیم ، پاسخ بدهیم . البته این پاسخ فقط در دفاع از منافع و اتباع ایرانی بود و هیچ ربطی به حماس و حزب الله نداشت . اصلاً طبق فرمایش دوستان راهبردی به ما چه مربوط که داغ تر از فلسطینی ها باشیم . ما جنگ طلب نیستیم . کاری به کار ما نداشته باشید هر کاری دوست دارید بکنید. چادر آواره های فلسطینی را آتش بزنید تا بسوزند و جزغاله شوند . هرجا را در لبنان و سوریه و با هر بمبی که خواستید شخم بزنید فقط با ما کاری نداشته باشید . مردم ما هم از روی انسان دوستی ، برای آنها غصه می خورند و کمک مالی می فرستند . حتی اگر یحیی سنوار را هم با تانک زدید ، ما ضمن تسلیت ،از مبارزه قهرمانانه او تمجید می کنیم .
آیا به زودی تاریخ مصرف این پیام تمام خواهد شد و برادرانمان در فلسطین اشغالی آن را مثل برجام نادیده خواهند گرفت ؟
✍️ علیرضا محمدرضائی
لطفاً منتشر کنید
https://eitaa.com/Abidgoli14 نظر
https://eitaa.com/bidgoli14 عضویت
بسم الله الرحمن الرحیم
با دقت و حوصله بخوانید و منتشر کنید
ما کجا ایستاده ایم ؟
از آن زمان که آن پیر روشن ضمیر گفت : ما می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم یعنی ما نیامده ایم که چند صباحی در بطالت و ترس سپری کنیم و برویم ؛ ما آمده ایم که حرف های ناگفته ی اسلام را به همه برسانیم ؛ ما آمده ایم که جهان بینی را از نو تعریف کنیم و انسانیت را از نو بسازیم ؛ ما آمده ایم که مسیر تاریخ را عوض کنیم و در یک کلام، ما آمده ایم که تمدن سازی کنیم . وقتی مدعی تمدن سازی شوی ، ابراهیم باشی تو را در آتش می اندازند ؛ موسی باشی تو را تا نیل تعقیب می کنند ؛ عیسی باشی به خیال خودشان به صلیب می کشند ؛ محمد(ص) باشی تو را به شعب ابیطالب می برند ؛ علی باشی تو را ترور می کنند ؛ حسن باشی در نگاه مسلمین خوارت می کنند ؛ حسین باشی آب را به رویت می بندند و تشنه شهیدت می کنند . پس چه بخواهیم و چه نخواهیم ، ادعایی مثل ادعای صدور انقلاب ، بین تمدن موجود و تمدن نوظهور تقابل ایجاد می کند و این تقابل جدی است چراکه یکی از موجودیت خود و دیگری از استقرار خود دفاع می کند و این تقابل تا جایی ادامه دارد که یکی موجودیت خود را تثبیت کند .
صحنه تقابل و رویارویی با تمدن غرب لوازمی دارد. باوری می خواهد که چون سمیه و مقداد ، سنگ ها را برسینه تحمل کند . فداکارانی چون بیت المبیت که منوّر دشمن را به تنهایی خاموش کند و همراهانی که تا آن فتح تمدنی بزرگ همراهیت کنند . او لوازمش را مهیا کرد ؛ زیربنای این تمدن را گذاشت و با دلی آرام و قلبی مطمئن رفت .
کسانی که در بین راه از قطار انقلاب پیاده می شوند ؛ کسانی اند که یا صدور آن را باور ندارند یا در کارزار موجودیت تمدنی ، خسته می شوند و یا به آرامش کاذب ناشی از تمدن غرب دلخوش دارند . فرقی هم نمی کند ؛ اینها مسئولینی هستند که مردم را خسته معرفی می کنند و یا مردمی که مسئولین خسته را می پسندند .
وقتی او می گفت ما حتی یک لحظه هم با آمریکا کنار نخواهیم آمد یعنی آی مردم ،در زمان های آینده وقتی که من بین شما نیستم ،کسانی پیدا خواهند شد که با شعار گفتگوی تمدن ها ، سعی می کنند به شما القا کنند که دعوایی نیست ، تقابل بین تمدن اسلام وغرب می تواند به تفاهم تبدیل شود . آی مردم باور نکنید .آی مردمی که شما لوازم اصلی ساخت تمدن نوین اسلامی هستید باور نکنید. آی مردم در زمان های آینده وقتی که من بین شما نیستم، کسانی پیدا خواهند شد که بگویند امروز دیگر زمان موشک نیست زمان گفتگوست .آی مردم باور نکنید . آی مردم در زمان های آینده کسانی پیدا خواهند شد که بگویند ما با شما (امریکا) برادریم . آی مردم باور نکنید .
بازهم چه بخواهیم و چه نخواهیم ؛ چه بپسندیم و چه نپسندیم . هر روز تقابل بین تمدن نوپای اسلامی و تمدن غرب ، بیشتر و این جبهه گسترده تر می شود چراکه بعضی از عناصر اصلی تمدن غرب مثل حقوق بشر ، دموکراسی ، آزادی و کرامت زن ، بطور جدی به چالش کشیده شده و تقریبا اکثر ناهنجاری های اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی و حتی اقتصادی کشور ما ناشی از اقدامات تمدن غرب برای دیده نشدن این چالش هاست .
پس باطن جنگ اسرائیل و جبهه مقاومت ، جنگ نیابتی تمدن غرب و تمدن نوین اسلامی است و هیچ آتش بس دائمی ، هیچ خلع سلاح دائمی ، هیچ صلح دائمی ، هیچ گفتگوی دائمی و هیچ احترام متقابل دائمی وجود ندارد مگر اینکه یا جبهه تمدنی اسلام شکست بخورد و اسلام برای همیشه منزوی شود و یا غرب موجودیت این تمدن کهن نوظهور و متعالی را برای پیشرفت و تعالی جامعه بشری بپذیرد .
✍️ علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/Abidgoli14 نظر
https://eitaa.com/bidgoli14 عضویت
بسم الله الرحمن الرحیم
با دقت و حوصله بخوانید و منتشر کنید
امروز قیمت الاغ چند است ؟
در ادبیات ما داستانی است که به شکل های مختلف آمده اما مضمون و نتیجه همه آنها یکی است.
شخصی الاغ خود را که پیرشده بود و دیگر توان بارکشی نداشت به بازار برد تا بفروشد . خریداران هرسوالی که از او می پرسیدند با صداقت جواب می داد و کسی هم الاغش را نمی خرید . دلالی ناظر برماجرا جلو آمد و به فروشنده گفت : جنس را که اینجوری نمی فروشند و شروع کرد به تبلیغ برای فروش الاغ ! این الاغی است که یک من علف می خورد و سی من بار می برد ؛ خسته نمی شود ؛ رم نمی کند؛ صدای نکره اش کسی را آزار نمی دهد و ... گفت وگفت تا اینکه مردم برای خرید الاغی که صاحبش بهتر می دانست ، چیست ؛ قیمت های عجیب پیشنهاد می دادند .
دهها سال پیش که کلیسا از صحنه مدیریت سیاسی اجتماعی جامعه غرب کنار گذاشته شد ، همه علوم لازم برای جایگزینی این مدیریت ، بازتعریف شد و بعد از گذر از مرحله نظریه پردازی ، تئوریزه و سپس سکانداران مدیریت جامعه غربی عملا آن را در عرصه مدیریت اجرا کردند و نسخه ای از آن را هم به جوامع در حال توسعه هبه کردند . دانشگاه های کشورهای پرمدعا که خود را درمسیر توسعه تلقی می کردند ؛ پر شد از کتاب ها و رشته های علوم انسانی غربی که دستاوردی منحصر بفرد به حساب می آمد . سالها دانش آموختگان این دانشگاه ها زور می زدند که آموخته های خود را از این علوم به عنوان وحی منزل به جامعه ی پیرامونی خود سرایت دهند و با یکدست شدن جامعه ، به زعم خود مسیر توسعه را سریع تر طی کنند چراکه معتقد بودند علوم انسانی پیشران توسعه است . کار در جامعه پهلوی ایران به دلایل متعدد سخت تر از کشورهایی همچون ترکیه بود . با این حال تلاش خستگی ناپذیر دلالان علوم انسانی ادامه داشت تا اینکه با عصای موسوی پیر خمین ورق برگشت و جامعه ایران دوباره چهره ی ایدئولژیک خود را بازیابی کرد .با توجه به اینکه ماحصل همه ی آموزش های علوم انسانی غربی جدایی دین از سیاست بود و ایدئولوژی را دست و پاگیر توسعه می دانست ؛ اغلب به اصطلاح روشنفکران بر این عقیده بودند که چون ایدئولوژی ، به دلیل ساختار سیاسی جدید دنیا توان قدرت نمایی ندارد و هم حاکمیت جدید ، نمی تواند دوگانه دین و علوم انسانی غربی را حل کند ؛خیلی زود چهره عوض می کند و در نظم سیاسی اجتماعی جدید جهان حل می شود . اما گذر زمان نشان داد که آن معمار بزرگ ، با دستی پر از مبانی نظری ، چنان زیربنا و بنای حاکمیت جدید را محکم کرده که دیگر با غور در کتاب های علوم انسانی غربی و استدلال های نیم بند آن نمی توان پیروان این مکتب جدید را قانع کرد . البته صاحبان الاغ فرسوده زودتر این موضوع را متوجه شدند و روش های نوین تهدید و تحریم را جایگزین آن کردند. دو قطبی جامعه ایرانِ بعد از انقلاب، که هر روز هم به شدت آن افزوده می شود ریشه در همین دوگانگی علوم انسانی دارد . تا کارزار این دو نظریه وجود دارد مفاهیم هم ، ترجمه ی دوگانه خواهد داشت . مثلا وادادگی و ترس را می توان تنش زدایی ترجمه کرد و یا استقلال را جنگ طلبی و تندروی . از یک طرف همچنان نظام آموزشی ما و دانشگاه های ما بر این باورند که راه حل همه مشکلات در توسل به علوم انسانی غربی است و به تولید دلالان الاغ ادامه میدهند که نمونه هایی از این تولیدات در همه ارکان جامعه حتی در خانواده های ما هم وجود دارد و از طرف دیگر باورمندان به علوم انسانی اسلامی درتلاشند که به جامعه تفهیم کنند که راه طولانی چندصدکیلومتری را نمی توان با دوچرخه ی پنچر علوم انسانی غربی طی کرد . این قصه زمانی خنده دارتر می شود که قرار است این دو خط متنافر در نقطه ای با هم وفاق کنند . آنگاه همچون رئیس جمهور صلح طلب با استعانت از نهج البلاغه ،حزب اللهی ها را غیر متخصص می خوانیم و به حاج قاسم از صمیم قلب افتخار می کنیم .
✍️ علیرضا محمدرضائی
https://eitaa.com/Abidgoli14 نظر
https://eitaa.com/bidgoli14 عضویت