eitaa logo
🇮🇷‌بیقرار شهادت🇵🇸
442 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
15 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از #شهادت نیست "امام خامنه ای" هر که را صبح #شهادت نیست شام مرگ هست بی #شهادت #مرگ با خسران چه فرقی می‌کند
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸تبعیض در میدان جنگ ممنوع 🔹برخی رزمنده ها به نماز کمی بی‌توجه بودند، شهید مهدى ميرزایی صفی آبادی با شوخی به آنها می‌گفت: «اگر حواستان به همین پشتک ملق‌هایتان باشد، درست است؛ ولی امان از وقتی که حواستان نیست! » 🔹عملیات رمضان آزمون دشوار دیگری را در مقابل شهید مهدى ميرزایی قرار داد. در این عملیات که در محور شلمچه انجام شد برادرش رضا به شهادت رسید و مهدی در حالی که می توانست جنازه او را به پشت خط خودی منتقل کند ترجیح داد جنازه رزمنده دیگری را بیاورد و در حالی که نیروهایش اصرار داشتند که جنازه برادرش را بیاورند، با توجه به محدودیت وقت با قاطعیت دستور داد: «که اول دیگران، بعدا برادر من!». @bighrar_shahadat
شهیدی که در ماه رمضان متولد شد و به شهادت رسید شهید رمضان عالی زاده در سال 1340 در ماه مبارک رمضان در یک خانواده مذهبی و فقیر دید به جهان گشود و دوران تحصیل را  در روستای چاه کوتاه و برازجان گذراند. رمضان عالی زاده چون ارادت خاصی نسبت به مولا امیرالمؤمنین(ع) داشت در شب‌های قدر همیشه دعا می‌کرد که با مولا محشور شد که سرانجام در ماه مبارک رمضان سال 1361 به شهادت رسید. رمضان همیشه نامه‌هایی که به خانواده می‌نوشت بعد از آرزوی سلامت و تندرستی جمله معروف امام خمینی(ره) را می نوشت و تأکید می‌کرد پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا به مملکت آسیب نرسد. 🌷@bighrar_shahadat
💔 مهدی از شناسایی که آمد نیمه‌ شب بود و خوابید بچه‌ها که برای نماز شب بیدار شده بودند، او را صدا نکردند چون می‌دانستند حسابی خسته‌ست! اما او صبح که برای نماز بیدار شد، با ناراحتی گفت: مگر نگفته بودم منم برای نماز شب بیدار کنید؟! دلیلش را گفتند؛ آه سردی کشید و گفت: افسوس شب آخر عمرم نماز شبم قضا شد! فردا شب مهدی هم، به خیلِ شهیدان پیوست.. :) دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان @bighrar_shahadat
🌷شهیدی که هدفش شهادت نبود شهادت براي او هدف نبود، بلكه هدف ايشان جلب رضاي پروردگار متعال و تقرب بسوي خداوند بود و همين امر باعث شد پس از اينكه كليه توان و استعداد و تلاش خود را مصروف دفاع از نظام مقدس جمهوري اسلامي و تحول گردانهاي انصار استان كرد و اين گردانها را به حد ايده آل رسانيد، دعوت الهي را لبيك گفته و در جوار رحمت الهي قرار گرفت. يكي از دوستان كه هميشه شاهد چشمها و تن خستة ناشي از كار مداوم و عدم استراحت شهيد بزرگوار بود، وقتي جسم پاك و مطهر و چهره متبسّم شهيد را پس از شهادت ديد، گفت: «حاج حسن راحت شد و خوابيد.» آري شهيد كسايي بلاخره راحت خوابيد و بيداري و عدم استراحت چندين سالة، به استراحت واقعي و « عندربهم يرزقون» تبديل شد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سالروز شهادت @bighrar_shahadat
💔 ماجرای کرامت شهید سید مجتبی صالحی خوانساری بعد از شهادت ◾️بعد از شهادت آقا مجتبی، مراسم های متعددی از سوی ارگان ها و گروه های مختلف به منظور بزرگداشت ایشان برگزار شد. قرار بود در خوانسار هم مراسمی به همین منظور از سوی فرماندار آنجا برگزار شود. به همین خاطر ما را هم به این مراسم دعوت کرده بودند. دخترهای کوچکم به خاطر درس و مدرسه شان نتوانستند همراه ما به خوانسار بیایند و در قم ماندند. ◾️آن روز برای دخترهای من روز عجیبی بوده است. خودشان می گویند در آن روز همه اش احساس می کردند کسی آنها را دنبال می کند. حتی وقتی به گلزار شهدا و نانوایی رفته بودند این احساس را داشتند. دخترم زهرا کلاس اول راهنمایی بود. وقتی به مدرسه می رود، مدیرشان برنامه امتحانات ثلث دوم را بین دانش آموزان می کند و از بچه ها می خواهد که والدینشان آن را ملاحظه و امضا کنند. دخترانم هم با ناراحتی به خانه بر می گردند. ◾️بچه ها را به خواهرم سپرده بودم، به همین خاطر شب هم پیش آنها مانده بود. آن شب زهرا پدرش را در خواب می بیند. از او می پرسد بابا غذا خوردی؟ پدرش می گوید نه بابا، غذا نخوردم. زهرا می گوید خوب من می روم برای شما غذا بیاورم. پدر می گوید نیازی نیست. برو آن برگه ات را بیاور. دخترم می گوید کدام برگه؟ پدرش می گوید همان برنامه ای که امروز مدیر مدرسه به شما داد. زهرا می رود برنامه امتحانی اش را بیاورد، اما هرچه دنبال خودکار آبی می گردد پیدا نمی کند. او می دانست که پدرش هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، به همین دلیل می گردد تا بالاخره خودکار آبی را پیدا می کند و به پدرش می دهد. بعد می رود به آشپزخانه تا برای پدرش غذا حاضر کند. وقتی برمی گردد پدرش را در اتاق پیدا نمی کند، نگران به سمت حیاط می دود و می بیند در حال رسیدگی به باغچه است. آقا مجتبی عاشق گل و گیاه بود. زهرا دوباره به آشپزخانه بر می گردد و وقتی غذای پدرش را برایش می برد، می بیند او دیگر در حیاط نیست. این بار هراسان و گریان به دنبال او می دود اما هرچه می گردد، پیدایش نمی کند. همین موقع از خواب می پرد. خاله اش برایش آب می برد و آرامش می کند. زهرا دوباره می خوابد. ◾️صبح که از خواب بیدار می شود توجهی به خواب شب گذشته اش نمی کند. موقع رفتن به مدرسه که با عجله وسایلش را آماده می کند، ناگهان چشمش به برنامه امتحانی اش می افتد که با خودکار قرمز امضا شده، برگه را به خواهرش نشان می دهد. خواب دیشب برایش تداعی می شود. با تعجب ماجرا را برای خواهرش تعریف می کند و تاکید می کند که به کسی نگوید. شهید صالحی در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود «اینجانب نظارت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. ◾️آیت الله خزعلی از دوستان شهید بودند. ایشان از ما خواستند تا مدتی، موضوع را پیش کسی مطرح نکنیم. علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید کردند و نامه به رویت حضرت امام(ره) هم رسید. اداره آگاهی تهران هم پس از بررسی، اعلام کرد امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهری که با آن امضا شده، شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. @bighrar_shahadat
💔 مردادماه بود که در جبهه غرب، اسیر شد، با آب جوش سوزاندنش و در آخر، پس از شکنجه بسیار، با تیر خلاص، شهیدش کردند... مستند داستانی «ستاره غریب» با موضوع روایت زندگی این رزمنده شهید 16 ساله "سیف الله شیعه زاده" از شبکه یک پخش شده است. قاسم های @bighrar_shahadat
🥀«۶ اسفند ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 از فرماندهان سپاه در جنگ عراق بود و جانشینی فرماندهٔ لشکر ۳۱ عاشورا را برعهده داشت.  او برادر کوچکتر علی باکری و مهدی باکری است. وی در عملیات‌های رمضان، فتح‌المبین، بیت‌ المقدس و والفجر ۲ حضور داشت و در حین اجرای عملیات والفجر ۱ به شدت مجروح گردید. در اسفندماه ۱۳۶۲ در خلال انجام عملیات خیبر، بر اثر اصابت مستقیم گلوله آرپی‌جی، در جزیره مجنون به شهادت رسید. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار حمید باکری «صلوات»
🥀«۴ فروردین ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 وصیتنامه: خداوندا در این دنیای پر از گناه و معصیت تنها تو را می خواهم و تنها تو حامی و همدردم در تنهائی ها و نیز در مواجهه با مشکلات و مصائبی که در سر راهم قرار گرفته بود بودی، من هم در عوض کارهایم را با نام تو آغاز میکردم، خداوندا مرا ببخش که از این که تو خطاب کردم، آنقدر وسعت عقل محدود و عجز از شناخت تو، مخلوقاتت و نیز می باشد که نمی توان توصیف کرده، با این با حال تضرع از تو میخواهم که گناهان مرا ببخش و مرا به راه راست (صراط مستقیم) رهنما باش و از هرگونه کجروی و خروج از این صراط مرا برگردان. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار افشین فناخسرو «صلوات»
💔 حاج حسین بصیر از روز هفتم جنگ، لباس سبز پاسداری پوشید و کوله‌بار سفر را بست و تا آخرین لحظه شهادت این لباس را از تن درنیاورد. همیشه می‌گفت: «دوست دارم لباس رزمم، کفنم شود، و در آن روز بزرگ که همه در پیشگاه محبوب سر به زیر می‌ایستند در غافله پرشور شهیدان، سربلند برحریر خویش مباهات کنم چرا که هر کسی با هر لباسی که به شهادت می‌رسد با همان لباس در پیشگاه رب وجود حاضر می‌شود». همان هم شد، در دوم اردیبهشت ماه آسمانی شد سالروز شهادت @bighrar_shahadat
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 شهید تورجی‌زاده در جبهه بارها مجروح شد به گونه‌ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شد و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت می‌کرد. سرانجام شهید تورجی‌زاده ۵ اردیبهشت سال ۶۶ در ارتفاعات شهر بانه ی کردستان حین فرماندهی گردان یا زهرا(س) در سنگر فرماندهی به شهادت رسید. جراحتی که سبب شهادت وی شد همچون حضرت زهرا(س) بود: جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش‌هایی مانند تازیانه بر کمر وی. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمدرضا تورجی زاده «صلوات» 🥀 @bighrar_shahadat
💔 تو وصیتنامه ش نوشته بود: اگر جنازه ام را که آوردند ، دست راستم روی سینه ام بود منظورش این است (بدین معناست) که من امام حسین یا امام زمان را دیده‌ام و سلام هم کردم و این آرزوی دیرینه ام براورده شده است... و پیکر مطهرش اینچنین بود که در عکس مشاهده مےکنید؛ بله... نوڪر رُخ ارباب، نبیند سخت است اما شهید، نظر مےڪند به وجهُ‌الله....
🥀«۱۱ اسفند ماه» 🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹 💔 بسیار بی تکبر، مهربان و شوخ طبع عمل می کرد؛ چه در محله و چه در بین رزمندگان و دقیقاً مصداق آیه شریفه اشداء علی الکفّار و رحماء بینهم است. همیشه نشانه گیری و تیراندازی هایش را با توسل شروع می نمود و بیان می کرد: خدایا من برای تو شلیک خواهم کرد، نه برای نفس خود. و بعد دو آیه زیبای (وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیت ولکِنَّ اللهَ رَمی) و (وَ جَعَلنا مِن بَینِ أیدیهِم سَدّاً وَ مِن خَلفِهِم سَدّاً فَأغشَیناهُم فَهُم لا یُبصِرون) را تلاوت می نمود. ایشان برترین تک تیرانداز ایرانی تاریخ است. ♦️هدیه به روح شهید بزرگوار عبدالرسول زرین «صلوات» 🥀 @yaade_shohadaa